«اعتماد امام به امت»
در این میان میبینیم که امام خمینی، حس اعتماد به نفس و #اعتماد_به_مردم را که رمز موفقیت همهٔ رهبران بزرگ تاریخ است در خودد پدید آورده است.
#نهضت۲، ص۲۲۴
«مردم نه، روحانی نمایان دروغ میگویند.»
لیکن در عمل دیدیم که مردم دروغ نمی گویند مردم صحنه را خالی نمی کنند، مردم بی وفا و رفیق نیمه راه نیستند. این برخی روحانی نمایان بودند که دروغ میگفتند و مردم را در نیمه راه رها می کردند و می رفتند.
روزی برای مردم پیام میدادند که «من تا آخرین قطره خون در این راه مبارزه میکنم چگونه ساکت بنشینم و حال آنکه اساس اسلام در خطر است»[۱] و روز دیگر پشت به مردم کرده برای شاه پیام میدادند که «تأییدات اعلیحضرت را در تحکیم مبانی اسلام از خداوند بزرگ خواهانم».[۲]
روزی برای مردم پیام میفرستادند که «نهال اسلام رو به خشکی است و احتیاج به خون دارد و من خونم را در این راه اهدا میکنم»[۳] و روز دیگر خون شهیدان را پایمال کرده به شاه انگشتر می دادند.
[۱]اعلامیه سید کاظم شریعتمداری، ذیحجه ۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۳۴۲.
[۲]تلگرام شریعتمداری به شاه در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۴۹ کیهان و اطلاعات ۱۶ خرداد ۱۳۴۹
[۳]اعلامیه آقای خویی اردیبهشت ماه ۱۳۴۲
#نهضت۲، ص۲۲۴
«تاثیرات گفتگوی امام با آقای حکیم در مردم»
گفتگوی کوتاه و هشدار دهنده امام با آقای حکیم، هر چند در طرز اندیشه و موضع گیری او نتوانست تأثیر بگذارد، لیکن در میان روحانیان و محصلان علوم اسلامی حوزه علمیه نجف اشرف اثر مثبت و تکان دهنده ای داشت.
همه جا سخن از این گفتگو بود روحانیان و طلاب را در اطراف نقطه نظرهای امام و موضع او در برابر رژیم ایران به تأمل و تفکر بیشتر واداشت.
بسیاری از روحانیان روی انگیزه های مختلف طی نامه به دوستان و آشنایان خود در ایران و دیگر کشورهای اسلامی متن گفتگوهای امام و آقای حکیم را میفرستادند. بسیاری از آنان که بر اثر بی اطلاعی و ناآگاهی تحت تأثیر تبلیغات شوم و زهر آگین عوامل و ایادی استعمار قرار گرفته بودند، با دقت و کنجکاوی در اطراف گفتگوها و نقطه نظرهای امام و آقای حکیم دگرگونی فکری یافتند و در طرز اندیشه و موضع خود تجدید نظر کردند.
#نهضت۲، ص۲۲۵
«نخستین سخنرانی امام در نجف»
امام با توجه به اینکه استعمار تفکر «تفکیک دین از سیاست» را ترویج کرده بود و این پندر علط را در مردم نفوذ کرده بود، با انکه میدانست در حضورشان نجف موقتی تبعیدی است تصمیم گرفت کرسی درس به پا کند و به رشد فکری شاگردان خود همت گمارد.
در اولین سخنرانی به طور مستقیم اشاره ای به وضعیت ایران نکرد و تنها در غالب دعا و بیان تاریخ صدر اسلام خواست که مبارزه علیه ابرقدرت ها را به وسیله ی فداکاری به جهت صیانت از اسلام مخاطبان خود را آگاه کند.[۱]
[۱]اهمیت این فراز از سخنان امام در جنگ رمضان اعراب و اسرائیل که دولتهای کشورهای نفت خیز عرب حربه نفت را علیه امپریالیسم و صهیونیسم به کار گرفتند بیشتر و بهتر روشن شد.
تلخیص و برداشتی از #نهضت۲، ص۲۲۸
«نکاتی قابل توجه حول تاریخنگاران انقلاب»:
۱.در این نطق برخی از نارسایی ها از نظر عبارت وجود داشت (که طبق اجازه ای که از امام، از نجف اشرف در زمینه چک و اصلاح عبارتهای بیاناتشان دارم) بدون آنکه به معنی لطمه ای وارد شود، آن را برطرف کردم.
۲. لازم به یادآوری است که این سخنرانی - همانند بسیاری از گفتار و بیانات دیگر امام - در جاهای دیگر نیز چاپ شده است که اغلاط فراوان دارد - حتی غلطهایی که مضمون را دگرگون میکند و از نظر تاریخی زیانبار است. از اینرو خوانندگان باید بدانند که به هر کتاب و نوشته ای که به نام گفتار امام و #صحیفه_نور ... انتشار می یابد #نتوان_به_آن_اعتماد_کرده زیرا که بسیاری از آن نوشته ها با دقت و ضبط کافی به نگارش نیامده است و از #جانبداری ها و #یک_سونگری_های_شخصی_و_جریانی خالی نیست البته انتشار #صحیفه_امام در برهه اخیر تا پایهای آن کاستیها و نادرستی ها را جبران کرده است و #اشتباهات_کمتری در آن دیده میشود.
#نهضت۲، ص۲۲۸ پاورقی
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
الآن این نسل موجودند که مسئول حفظ و توسعه و اجرای احکام اسلامی میباشند و این مسئولیت #بهحسباختلافمراتباشخاص فرق میکند.
از کسانی که خیلی مسئولیتشان خیلی زیاد است دولت های اسلامی، رؤسای جمهور اسلامی و سلاطین اسلامی هستند، اینها مسئولیتشان خیلی زیاد است، شاید بیشتر از همه طبقات باشد
و اسلام الآن به حسب ارادهٔ خدای تبارک و تعالی تکویناً به آنها سپرده شده است و آنها در حفظ اسلام، حفظ احکام اسلام و معرفی کردن اسلام به دنیای متمدن و حفظ وحدت کلمه مسئولند
تا گمان نشود اسلام هم مثل مسیحیت، فقط یک رابطه معنوی میان افراد و خداوند تبارک و تعالی میباشد.
#نهضت۲، ص۲۲۹
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
بر روسای جمهور، سلاطین و دول اسلامی است که اسلام را به عالم معرفی کنند تا مسیحی ها «خیال نکنند که اسلام مثل مسیحیت است و مسجد مثل کلیساست.»
#نهضت۲، ص۲۳۰
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
میگویند جمعیت مسلمین هفتصد میلیون است، اما هفتصد میلیون متفرق، هفتصد متفرق به درد نمیخورد، هزار ها میلیون متفرق هم به درد نمیخورد اما اگر از این هفتصد میلیون متفرق دویست میلیون، چهارصد میلیون دست به دست هم بدهند، دست برادری بدهند، حدود و ثغورشان را حفظ کنند لیکن در جامعه اسلامی که مشترک مابین همه است، با هم #توحید_کلمه کنند، دیگر #یهود بر #فلسطین طمع پیدا نمیکند، #هند به #کشمیر طمع نمیکند.
#نهضت۲، ص۲۳۰
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
اگر #توحید_کلمه باشد [بین ممالک اسلامی ایران و عراق و مصر و ترکیه و...] چطور میتوانند یک مشت #یهودی دزد، #فلسطین را از دستتان بگیرند و مسلمین #فلسطین را از #فلسطین بیرون کنند و نتوانید هیچ کاری بکنید.
اگر #توحید_کلمه باشد [بین ممالک اسلامی] چطور #هندوی بدبخت میتواند #کشمیر عزیز را از ما بگیرد و از مسلمین بگیرد و هیچ کاری از آنها برنیاید.
#نهضت۲، ص۲۳۰
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
دسته دیگر، علمای اسلام و مراجع عالیمقام هستند، آنها هم مسئولیتشان خیلی سنگین است، شغیذ به یک معنی #مسئولیت_علمای_اسلام_از_همه_سنگینتر است.
#نهضت۲، ص۲۳۳
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
(خطاب به طلاب)
میدانید اگر یک کلمه، فقط یک کلمه #اهانت به یکی از #مراجع بشود چه #معصیت_بزرگی صورت گرفته است؟ آنها #اولیای_خدا هستند.
#نهضت۲، ص۲۳۴
در قسمتی از اولین سخنرانی امام در نجف:
(خطاب به طلاب)
جوان پانزده ساله و بیست ساله در مدارس علمی هستند خودشان را #عادت_بدهند به آنچه مورد #رضای_خداست و آنطور که دستورات الهی است عمل کنند،
یک قدم که برای تحصیل علم برمیدارند، یک قدم هم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارند.
اگر خدایی نخواسته عالمی آنطور که اسلام میخواهد نباشد، #ضررش_از_نفعش_بیشتر_است.
#نهضت۲، ص۲۳۲
«راهبرد تقبیح مواضع انقلابی توسط یک پیشوای دینی، رسم همیشگی نفوذ»
این نطق الهام بخش و آموزنده امام با وجود آنکه به رژیم شاه مستقیماً حمله نداشت، لیکن از آنجا که مبارزه با استعمار و استبداد و بهره گیری از سلاح نفت علیه نفتخواران را مطرح کرده بود با واکنش منفی و خصمانه ساواک روبه رو شد و رئیس ساواک (جناب تیمسار نصیری!) دستور داد که از نقاط ضعف این سخنرانی استفاده و با گذاردن این نوار به وسیله #روحانیان_مخالف_خمینی این بیانات #از_طرف_یک_پیشوای_دینی_تقبیح شود». لیکن جناب تیمسار نقاط ضعف این سخنرانی را معین نکرد و شاید به نظر آن عالی جناب نقاط ضعف آن حمله علیه استعمار و آگاه کردن ملتهای مسلمان به اهمیت و نقش ژرف نفت در جهان امروز بود که در حقیقت نقاط برجسته و ارزنده آن سخنرانی است. از این رو ساواک نتوانست نقطه ضعفی از آن به دست آورد و به نفع رژیم مورد بهره برداری قرار دهد، گزارش ساواک گویای این حقیقت است.
#نهضت۲، ص۲۳۷
«طلاب قم، در اندیشه کوچ به نجف»
اساتید و فضلای حوزه قم که خود را از تحصیل بی نیاز نمی دانستند و از طرفی در قم کسی نبود که بتوانند از حوزۀ درس او بهره جویند، بر آن شدند که به منظور استفاده از حوزۀ درس امام خمینی روانه نجف شوند.
اندیشه کوچ کردن به نجف در میان دانش پژوهان روحانی قم که به طور غیر مستقیم از طرف رژیم شاه نیز در این باره تحریکاتی به عمل میآمد آن حوزه را با #خطر_تزلزل و بی ثباتی روبه رو کرد و این خواسته دیرینه رژیم شاه بود چون از آن حوزه ضربههای سنگینی خورده بود.
#نهضت۲، ص۲۵۱
@siyahe
«امام مانع کوچ روحانیت از قم به نجف شد»
بردن امام خمینی به نجف اشرف نیز میتوانست به این نقشه دیرینه شاه و عوامل استعمار کمک کند.
امام از جنب و جوشی که در میان روحانیان قم جهت کوچ کردن به نجف پدید آمده بود احساس نگرانی کرد و طی #پیامهای_شفاهی و #کتبی با واقع بینی ویژه خود از عموم روحانیان حوزه علمیه قم خواست که سنگر مبارزه در ایران را خالی نگذارند و در #قم_بمانند و تأکید کرد که در اولین فرصت به حوزه علمیه قم و در میان آنان خواهد
آمد.
#نهضت۲، ص۲۵۲
@siyahe
«توطئههای رژیم برای درهم ریختن حوزه قم»
تاسیس دانشکده معقول و منقول استخدام روحانیان جهت دفتر ازدواج و طلاق تاسیس دار الترویج سپاه دین ... فشار به حوزه علمیه قم از راه سربازی محصلان علوم اسلامی و یورش پی در پی به مراکز علمی روحانیت و زدن و بستن و به زندان کشیدن دانش پژوهان روحانی از جمله توطئه هایی بود که رژیم شاه برای در هم ریختن اساس حوزه علمیه قم به کار میبست.
#نهضت۲، ص۲۵۲
@siyahe
«نقشهای برای از مرجعیت انداختن امام»
عوامل و ایادی استعمار و ارتجاع در نجف انتظار موضعگیری تند و پرخاشگرانه در اولین سخنرانی امام در نجف داشتند که سپس با برچسب «آخوند سیاسی» او را در حوزه ساقط کنند. لکن از موضع تاکتیکی او در اولین نطق، سخت در شگفت ماندند.
تمام نیروی خود را به کار گرفتند تا او را جامعه عراق به انزوا بکشانند و برای پیشبرد نقشه خود تعدادی از کارآزموده های زبردست حوزه را واداشتند که در درس امام شرکت کنند و با ایراد و اشکال بکوشند طبل بیسوادی را علیه او به صدا در بیاورند و او را برای برای همیشه از سطح مراجع و علما پایین بیاورند.
#نهضت۲، ص۲۵۴
@siyahe
«اعتراف روحانیت نجف به مقام علمی امام»
از این رو با شروع درس امام، کار آزمودههای مجامع علمی و روحانی نجف که در بحث و ایراد و اشکال و کوبیدن حریف تخصص ویژه داشتند، به حوزه درس امام هجوم آوردند، تا با اشکال تراشی ها نکته گیری ها و به کار انداختن فوت و فن ویژه خود به اصطلاح کار امام را یکسره کنند.
آنان را عقیده بر این بود و عمری چنین آموخته بودند کسی که در حوزه علمیه نجف تحصیل نکرده باشد اساساً عالم و مجتهد نیست از این رو مغرور بودند که امام چون فارغ التحصیل
حوزه نجف نیست نمیتواند در برابر محققان و کاوشگران مقاومت کند و زود از پا در می آید!
امام درس رسمی خود را از مکاسب محرمه آغاز کرد و درهای تازه ای از ژرفای دانش خود را بر روی دانش پژوهان حوزه نجف گشود و مطالب ارزنده و ناشنیده ای به حوزه علمیه نجف عرضه کرد که بسیاری از علمای فارغ التحصیل و بی نیاز از تحصیل را به شگفتی واداشت و بهت زده کرد تا آنجا که بعضی از مقامات برجسته روحانی آنگاه که در حوزه درس امام حضور یافتند، صریحاً اعتراف کردند:
دریافتیم که خیلی مطالب علمی و پر ارزش است که ما نشنیدهایم، نیز پیش از تشریف فرمایی ایشان به نجف اشرف ما خود را فارغ التحصیل پنداشته گمان میکردیم که از تحصیل بی نیازیم؛ لیکن وقتی در محضر آیت الله خمینی حاضر شدیم فهمیدیم که هنوز باید درس بخوانیم...
#نهضت۲، ص۲۵۵
@siyahe
«سوء استفاده رژیم شاه از ضریح حضرت اباالفضل علیه السلام و آقای حکیم»
همزمان با ورود و اقامت امام در نجف ضریح حضرت ابوالفضل(س) که به همت مردان نیکوکار اصفهان ساخته و آماده شده بود برای حمل به عراق آماده گردید. شاه و دربار که همیشه درصدد بهره گیری شخصی از هر گونه مراسم مذهبی بودند و بدون کوچکترین عقیده و ایمانی، معتقدات ملت اسلام را به بازی می گرفتند فوراً دست به کار بهره برداری از مراسم حمل ضریح حضرت ابوالفضل(س) به عراق شدند و با بوق و کرنا کوشیدند وانمود کنند که ضریح مزبور «به امر ملوکانه» و «از دسترنج مبارک خاندان سلطنت ساخته شده است و از طرفی به منظور سوء استفاده از موقعیت #آقای_حکیم و وانمود کردن این موضوع عاری از حقیقت که او با شاه موافق و همراه است، عکس آن مرحوم را در کنار عکس شاه مونتاژ کرده در سراسر کشور پخش کردند و مردم را مجبور می کردند که عکس مزبور را در
مغازه های خود نصب کنند و در پیشاپیش ضریح حضرت ابوالفضل(س) نیز حرکت می دادند. ضریح حضرت ابوالفضل(س) را از اصفهان تا کرمانشاه همراه با عکس مونتاژ شده حکیم و شاه و با کارگردانی ساواک گرداندند و سرانجام در روز ۲۹ آبان ماه ۱۳۴۴ با شعار ضد اسلامی «جاوید شاه» وارد بغداد کردند.
در بغداد نیز سفارت ایران تدارکات و بهره برداریهای لازم را از این مراسم به نفع شاه و رژیم به عمل آورد و شماری از ایرانیان مقیم عراق را همراه با کارمندان و مأموران سفارت به اسم استقبال از ضریح حضرت ابوالفضل (س) به تبلیغ به نفع رژیم شاه واداشت؛ و با این وضع ناروا و توهین آمیز و جسارت به مقام والای حضرت عباس بن علی (ع) ضریح را به کربلا بردند و برای شاه مدیحه سرایی ها و بهره برداریها کردند.
#نهضت۲، ص۲۵۹
@siyahe
«رنج امام از سوء استفاده از ضریح حضرت اباالفضل علیه السلام»
امام رنج درونی خود را در جریان ضریح چنین بازگو کرده است:
«راجع به ضریح و سوء استفادههایی که از آن کردند، با آنکه برایم خیلی سنگین بود صبرت و في العين قضى و في الحلق شجی. انا لله و انا اليه راجعون...».
این موضع امام در جریان ضریح که در نامه خصوصی آورده شده بود به سرعت در میان مردم پخش شد و بر سر زبان ها افتاد و نفرت و انزجار آنان را نسبت به رژیم شاه فزونی بخشید. این تنها در جریان ضریح نبود که نظر و موضع امام بدین وسیله انتشار یافت و به توده ها آگاهی داد بلکه در هر جریانی از جریانات روز، برنامه به این صورت بود. مقامات روحانی بویژه مجاهدان راستین حوزه علمیه قم با نامه، پیام و پیک، امام را در جریان مسائل روز می گذاشتند و رهنمودهای لازم را دریافت می کردند و به مردم میرساندند و در استواری ارتباطات امام با امت، نقش بسزایی داشتند. چنانکه در یکی از گزارشهای ساواک منعکس است.
#نهضت۲، ص۲۶۰
@siyahe
«پایان دادن به تبعیض نژادی در نجف»
امام در اولین ماه رمضان اقامت خود در نجف اشرف در سال ۱۳۴۴ بین عموم روحانیان و محصلان حوزه علمیه نجف اعم از ایرانی ،افغانی ،پاکستانی هندی عرب و سایر کشورها وجوهی به عنوان مساعدت به طور مساوی تقسیم کرد و به هر نفر اگر دارای همسر بود دو دینار و گرنه یک دینار که معادل ۲۰ و ۴۰ تومان آن روز ایران بود پرداخت که بازتاب وسیع و شگفت آوری در سطح حوزه داشت و برای مدتی افکار را به خود جلب کرد و در هر مجلس و محفلی از آن سخن می رفت، زیرا برای اولین بار بود که مرجع تقلیدی در حوزه نجف بین روحانیان ایرانی و غیر ایرانی در تقسیم وجوهات فرق نمیگذاشت و همه را به طور مساوی مینگریست، این در حقیقت نخستین گامی بود که در حوزه علمیه نجف جهت در هم شکستن تبعیض نژادی برداشته می شد. این عمل اسلامی و انسانی ،امام جایگاه والایی برای او در دل عموم روحانیان و محصلان کشورهای اسلامی در نجف اشرف به وجود آورد و محبوبیت ژرف و عظیمی را در پی داشت. محصلان محروم و بی پناه غیر ایرانی بویژه افغانی و پاکستانی که سالیان درازی در حوزه نجف به جرم افغانی و پاکستانی بودن تحقیر شده بودند به امام رو آوردند و او را برای مستضعفان و بی پناهان، پشتیبان و یاور یافتند از حمایتی که امام با این عمل ارزنده و برجسته از آنان کرده بود، نیرو گرفتند، جرأت پیدا کردند و از آنکه سالیان درازی به جرم ایرانی نبودن تحقیر شده بودند و درست نصف شهریه محصلان ایرانی را دریافت داشته بودند سخت خشمگین شدند در مقام اعتراض برآمدند و برای گرفتن حق خود و پایان دادن به تبعیض نژادی در حوزه نجف دست به شورش زدند و کشمکش شدید و تندی با اطرافیهای بعضی از علمایی که در نجف با تبعیض، شهریه میدادند پیدا کردند و سرانجام آنگاه که امام به جای تقسیمی گاه و بیگاه، رسماً به شهریه دادن پرداخت و به عموم افراد حوزه بدون تبعیض و به طور مساوی ماهانه داد، دیگر علما نیز ناچار شدند به آن رسم غلط و غیر اسلامی که سالیان درازی بود در آن حوزه حاکم بود پایان دهند و به عموم افراد حوزه به طور مساوی ماهانه بپردازند.
#نهضت۲، ص۲۷۱
@siyahe
«همدستی شریعتمداری با رژیم علیه حوزهها»
در این شرایط که حوزه علمیه قم به مبارزات خود علیه رژیم شاه شدت بخشیده بود و تلاش داشت که افکار ملت ایران را علیه مجلس مؤسسان و نیابت سلطنت فرح و نیز لایحه حمایت خانواده بشوراند و نهضت را موج تازه ای بخشد در محافل روحانی قم و تهران شایع شد که آقای شریعتمداری با برنامه و آیین نامه وزارت آموزش و پرورش در مورد امتحانات محصلان علوم اسلامی موافقت کرده است![۱]
این شایعه مایه نگرانی روحانیان متعهد حوزه علمیه قم گردید و آنان را بر آن داشت که برای پیشگیری از هر گونه ،سازش کرنش و بند و بست پشت پرده موضع خود را در برابر این جریان مشخص و آشکار کنند و به رژیم شاه و عوامل آن اجازه دخالت در سرنوشت حوزه ها و روحانیت را ندهند. آنان این موضع خود را طی اعلامیه ای زیر عنوان هیهات منا الذلة» روشن کردند. پیش نویس اعلامیه مزبور نیز توسط نگارنده تدوین شد و با موافقت جمعی از اساتید و همرزمان روحانی چاپ و پخش گردید.
پاورقی:
[۱] پس از پیروزی انقلاب اسلامی که توانستم به اسناد ساواک دست پیدا کنم دریافتم که این شایعه حقیقت داشته است و آقای شریعتمداری ضمن گفتگو با رئیس ساواک ،قم، نه تنها برنامه امتحانات محصلین علوم اسلامی از طرف وزارت آموزش و پرورش را پذیرفته است بلکه صریحاً به ساواک توصیه کرده است طلابی را که زیر بار امتحانات وزارت آموزش و پرورش نرفتند، به نظام وظیفه اعزام کنند.
مشروح این جریان و سند آن را در کتاب شریعتمداری در دادگاه تاریخ از این نگارنده، ص ۷۸ ـ ۸۳ مطالعه کنید.
#نهضت۲، ص۳۰۳
@siyahe
«در گذشت دکتر محمد مصدق»
«وحشتزدگی جبهه ملی، نهضت آزادی و حزب ملت ایران در مقابل ساواک»
به دنبال درگذشت دکتر محمد مصدق در ۱۴ اسفندماه ۱۳۴۶ روحانیان مبارز درصدد برآمدند که از این فرصت نیز جهت ضربه زدن به رژیم شاه بهره گیری کنند و به مناسبت در گذشت او اعلامیه مشترکی با اعضای جبهه ملی نهضت آزادی و حزب ملت ایران صادر نمایند.
برای این منظور میان آقای ربانی شیرازی و آقای داریوش فروهر ملاقاتی به عمل آمد. در این نشست که نگارنده نیز حضور داشت آقای فروهر پیشنهاد صدور هر گونه اعلامیه ای را بکلی رد کرد و اظهار داشت: چون در شرایط فعلی ساواک شاه آماده است که هر گونه واکنشی را بشدت سرکوب کند، جبهه ملی و نهضت آزادی و نیز حزب ملت ایران به این نتیجه رسیده اند که نیروهای خود را به خاطر صدور اعلامیه ای نباید از دست بدهند از این رو حتی از برگزاری مجلس فاتحه برای مصدق خودداری ورزیدند؛ زیرا ساواک موافق نبود
آقای فروهر با آنکه به ظاهر موضع مسالمت آمیز و سازشکارانه جبهه ملی» و «نهضت آزادی» را در برابر رژیم شاه بشدت محکوم میکرد و ادعا داشت که حزب ملت ایران به رهبری او در هر شرایطی به مبارزه ادامه میدهد اما در عمل راه و اندیشه همسنگران خود را در جبهه ملی و هضت آزادی» دنبال میکرد بنابراین در درگذشت مصدق کوچکترین واکنشی از طرف هواداران او نشان داده نشد نه مراسم تشییع و فاتحه برای او برگزار کردند و نه اعلامیه ای به مناسبت درگذشت او منتشر ساختند. تنها در چهلمین روز درگذشت مصدق مراسمی از طرف بازماندگان او در احمد آباد برگزار شد. در این مراسم شماری از اعضای جبهه ملی»، «نهضت آزادی» و «حزب ملت ایران شرکت داشتند، لیکن آنچنان مرعوب و وحشتزده بودند که به خود جرأت ندادند تا نام مصدق را بر زبان بیاورندا و حتی اعلام نکردند که این مراسم به چه مناسبتی برگزار شده است! تنها آیاتی از کلام الله مجید قرائت شد آنگاه دکتر غلامحسین مصدق پشت میکرفون رفت و یادداشتی را که در دست داشت قرائت کرد متن آن یادداشت به این مضمون بود:
از خانمها و آقایان محترم که قدم رنجه، فرموده در این مراسم شرکت کرده اند صمیمانه سپاسگزاری میشود.
در این مراسم از روحانیان آقای شجونی و نگارنده شرکت کرده بودند. ساواک شاه برای شناسایی و تعقیب نگارنده، هنگام بازگشت از مراسم احمد آباد، به طور سری عکسی گرفته و در پرونده نگارنده بایگانی کرده است. (سند شماره۱۲۹)
#نهضت۲، ص۳۰۸
@siyahe
«نخستین اعلامیه امام از تبعیدگاه»
امام خمینی با وجود مشکلات و ناهمواریهای بسیاری که بر سر راه خود داشت، درصدد برآمد تا توده های مبارز و مسلمان ایران را دریابد و به ایشان روحیه ای تازه بخشد و مبارزه را به طور رسمی و علنی دنبال کند و ملت مسلمان ایران را در مبارزه بر ضد رژیم شاه و استکبار جهانی به طور رسمی و مستقیم از تبعیدگاه رهبری نماید و با این کار مشعلی را که فراراه توده ها نهاده است.
فروزانتر و پرفروغ تر سازد و پایه های نهضت اسلامی ایران را هر چه بیشتر استواری بخشد. از این رو، امام نخستین اعلامیه خود را پس از تبعید از ایران در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۴۶ (۱۳) محرم (۱۳۸۷) خطاب به حوزههای علمیه صادر کرد و به دنبال آن نامه سرگشاده ای نیز برای امیرعباس هویدا که شاغل مقام نخست وزیری در آن روز بود فرستاد. در پیام به حوزههای علمیه ضمن فراخواندن فرزندان روحانی خود و عموم مردم ایران به پایداری و بردباری سخن آخر را بیان فرمود و راه هر گونه بهانه سهل انگاری، سازشکاری و عقبگرد را بکلی بست. به آنان هشدار داد که جز راه مقاومت و پایداری، ایثار و فداکاری، راهی باقی نمانده است.
#نهضت۲، ص۳۰۸
@siyahe
«#فلسطین، رسالت تاریخی بوده است.»
در پیام دیگری خطاب به امیرعباس هویدا با صراحت و قاطعیت به افشاگری می پردازد و روی جرم ها، قانون شکنی ها و بیدادگری های رژیم ایران یکی پس از دیگری انگشت می گذارد. خیانت های آنان را به اسلام و ایران یکایک بر می شمرد و بر جشنهای ضد اسلامی که هر روز به هر مناسبتی بر ملت محروم و فقیر ایران تحمیل میشود اعتراض می کند. بار دیگر رسالت تاریخی خود را درباره فلسطین اشغال شده و مبارزه با اشغالگران صهیونیسم دنبال می کند و به همکاری شاه با صهیونیسم و باز گذاشتن دست آژانس یهود در ایران اعتراض کرده، آن را محکوم می کند:
...با اسرائیل دشمن اسلام و آواره کننده بیش از یک میلیون مسلمان بی پناه پیمان برادری
نبندید، عواطف مسلمین را جریحه دار نکنید دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید، فرهنگ را فدای هوس آنها نکنید، ...از قهر خدا بترسید، از قهر ملت بهراسید...
#نهضت۲، ص۳۱۱
@siyahe