بیرون و داخل رختشوی خانه پر بود از لباس و پتو و ملافه. همین که رفتم داخل، بوی تند وایتکس دماغم را سوزاند. چهلپنجاه تا خانم صلوات میفرستادند، دعا میکردند و میشستند. کسی حواسش به من نبود. من هم نشستم پای تشت و ملافهای باز کردم. خون روی آن خشک و سیاه شده بود. خواستم با وایتکس خیسش کنم. وایتکس را برداشتم و ریختم رویش. گاز شدید آن رفت توی حلق و دماغم. چشمهایم سوخت و اشکم سرازیر شد. نفسم بالا نمی آمد. شیلنگ آب را گرفتم روی صورتم و رفتم بیرون رختشویی. داشتم خفه میشدم. تا مدتها به زورِ دوا و دارو نفس میکشیدم و موقع شستن گوشهٔ مقنعهام را شبیه ماسک جلوی دهنم میبستم.
خواهرم همیشه توی خانه رخت میشست، ولی من از آن بهبعد میرفتم رختشوی خانه. چند تا از خانمهای همسایه باهام میآمدند.
حال و هوای رختشویی را دوست داشتم؛ پر از شور و احساس بودیم. با هم شوخی میکردیم و با دیدن صحنههای دردناک میزدیم زیر گریه. توی آن وضع همدیگر را دلداری میدادیم. خیلی وقتها برایشان نوحه میخواندم. از بچگی توی جلسات خانگی مداحی میکردم. توی رختشویی هم من میخواندم و خانمها همخوانی میکردند و شور میگرفتند برای شستن...
#حوض_خون، ص۲۷
• پ.ن:
این زنان غیور چون با تمام وجود دشمنی دشمن را لمس کردهاند، اینگونه خستگیناپذیر مبارز گشتهاند...
پس بگو که چرا ما امروز در لحظه لحظهی عمر خود زمینگیر شدیم...!
آری... آنگاه که چشمان خود را بر دشمنیِ روشن شیطان بستیم...؛
چشم باز کنیم و ببینینم که این زنان مجاهد چگونه به ندای روحِ خدا... خمینی کبیر گوش جان سپردند و هوشیار شدند...
و بگرییم که ما در نفخهی خدایِ روحِ خدا پنبه در گوش کردیم...
و إلّا نباید پس از بانگِ «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» اینچنین در خواب میماندیم!
@siyahe
«كلما تحرر الانسان من شيء اصبح اقوى»
هربار که انسان از چیزی رها و کَنده شد قوی تر می شود
پ.ن:
اولین بار است که قم را به قصد منزل ترک کردهام اما مقصود الشتر، یعنی وطن و زادگاهم نیست...
و نمیدانم تا کی اهل یک شهر جدیدم!
الان فقط میدانم هم الشتر مرا رها کرده
و هم من از او دل کندهام...
ولی یه چیزی...
خدایا...
صدا میاد دیگه... درسته؟
ببخشیدا....
آخدا...
عجالتاً دوربین مخفیه؟
یا شوخی شوخی داره جدی میشه؟
جداً نکنه از منه روسیاه خوشت اومده؟!
چراااا؟!
آخه من اصلا کاری ندارم که در واقع والدین من محل زندگیشون عوض شده و من مثل این چندساله گاه گاهی مهمون چند روزه شون میشم ایام تعطیلات...
بسلامتی بعد چندسال پاس کردن ترم های درس بندگی شما، (اونم با نمره نسبتاً داااااغون) دیگه دستم اومده شما چه طور استادی هستید قربونت بشم :)
خودمم ندونم
از چمران که شاگرد زرنگ این درس شما با نمره ۲۱ بوده شنیده بودم که شما وقتی میخوای یکی تنها با خودت بپره یع طوری تنهای تنهاش میکنی که نگو...
یا یه کاری میکنی از هرچی زیاد خوشش بیاد، دل بکنه...
خلاصه خداجون
اگه دوربین مخفی نیست زودتر بگو عزیزم که داریم میریم تو نقش و جدی میگیریم... خخ :)
یا اینکه خداجون
اگرم دوربین مخفیه میشه اجازه بدی ما تا آخرش تو نقش فرو بریم بعد...؟! میشه؟!
اره دیگه... خودم دارم درخواست میکنم
خدایا... خدا رو چه دیدی شاید تهش دیدی ماهم بلدشدیم خوب برات بازی کنیم؟!
یعنی شاید یهدفعکی از باب «مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَهُوَ مِنهُم» شد و ماهم مجیدسوزکی چیزی ازمون دراومد؟!
خدایا شب جمعه است
فرصت خوبیه
قبوله خداجون؟
بریم برا گِریم و فیلمبرداری؟
اما انصافا این رویِ سیاه رو با چی گریم کنم؟
.
.
آاااا.... قربون امام رضا بشم...
فابكِ للحسین...
حله... دمت گرم خدایا...
یدونهای به امام حسین❤️
@siyahe
پاییز بود و هوا سرد.
از شدت سرما به خودم میلرزیدم؛
اما همین که پتوها میافتادند توی حوض، از آب متنفر میشدم.
حوض پر از خونابه میشد.
بغض داشتم، ولی گریه نمیکردم.
غرق کار میشدم...
چند بار پتوها را میشستیم تا تمیز شوند.
#حوض_خون، ص۳۸
پ.ن:
کاش ما هم اندازهی این زنان مرد بودیم،
و آنگاه که مالامال دردیم، غرق کار میشدیم...
@siyahe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خون امت حزب الله به جوش آمد
جوانان حوزوی قم قیام کردند!
هم اکنون میدان جانبازان به سمت حرم
کاش امشب هم اجتماعی صورت بگیرد!
کاش از این بغض های گلو
پناه ببریم به دختر موسی ابن جعفر....
#قم
هدایت شده از بسیج مدرسه علمیه معصومیه قم
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی وقت میشود که قلم سیاسی نزدهام...
اما گاه آنقدر یک مسئولی که زمامدار تصمیمات بزرگ برای مردم دو شهرستان است، وقیح و خلاف جریان انقلاب حرکت میکند که جگر انسان تا مرز بیتابی از مقاومت در برابر دندانهای خشمگین از این ظلم پیش میرود...
خدایا خودت مردم را بیدار کن و زمام شان را از دست نااهلان رها ساز!
#سلسلهودلفان
امان...
امان از روحی که خمینی در ما دمید.
ما را زنده کرد...
لیک بارها ما خود را میراندهایم....
دومرتبه او با روحی که در ظرف حکومت اسلامی دمیده، از طرفی میوزد و زندهمان میکند...
گاه با تشییع شهیدی از فرزندان روح الله و گاه با اعتکافی که به برکت انقلاب روح الله شاخ و برگ کرده...
اما تا کی این جسم های خمود قرار است روح ما را از ما بگیرد؟
شانههایمان دارد رد میاندازد از بار آنچه که امام بر دوشمان نهاده... نزدیک است که پینه ببندد...
خدا کند که فقط زخم نشود...
چرک نکند و به عفونت نرسد...
بلکه شاید آخر با نسیمی از جنس روح الله برای همیشه زنده شدیم و زنده ماندیم و زنده تر شدیم...
فتوکل علی الله...
پس ای نفس بیچاره...
نسیمی در پیش است...
نسیمی که بوی عطر خدا میدهد...
نسیمی الهی به نام رجب...
أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا...
هیچگاه از آن روی بر مگردانید...!
حال که هفت روز مانده تا این نسیم الهی،
«شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام!»
@siyahe
نوشتجات بی اساس به اسم تاریخ در #نسل_های_آینده آثار بسیار ناگواری دارد.
امام خمینی ۲۱ شعبان ۱۳۹۸
۵ مرداد ۱۳۵۷
@siyahe
امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها، عده ای به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند.
باید پایه های تاریخ انقلاب اسلامی ما، چون خود انقلاب، بر دوش #پابرهنگان مغضوب قدرت ها و ابر قدرت ها باشد.
شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری، اسلام التقاط و «در یک کلمه #اسلام_آمریکایی» کردند.
نامه حضرت امام ره به آقای سید حمیدروحانی
@siyahe
«مبارزه در تبعیدگاه»
امام خمینی ره زبان ترکی آموخت.
امام در همان اولین ساعتهای ورود به ترکیه، به آموختن زبان ترکی پرداخت.
... امام میخواست با فراگیری زبان ترکی، رسالت خود را در میان ترک زبانان دنبال کند.
اهتمام و توجه ویژه امام به فراگیری زبان ترکی، گماشته ایرانی او، آقای سرهنگ افضلی را سخت به وحشت انداخت که مبادا با آموختن زبان بتواند با مردم ترکیه ارتباط برقرار سازد و مبارزه را در تبعیدگاه نیز دنبال کند.
از این رو در گزارشی به تهران نوشت: «نباید وی را تنها گذاشت.»
قسمتی دیگر از گزارش مامور ساواک:
برنامهٔ روزانه اش بیشتر استراحت و #تلاوت_قرآن و ادای #نماز است.
#نهضت۲، ص۱۴
@siyahe
از امامِ در تبعید هم وحشت داشتتند
رژیم های ایران و ترکیه، از او سخت وحشت داشتند؛ از این رو مرتب به تغییر محل اقامت او در ترکیه دست یازیده، هر روز او را به جایی منتقل میکردند
نگرانی مقامات ایران و ترکیه آنگاه فزونی یافت که دیدند امام خمینی حاضر نیست در محل تبعید به صورت زندانی بماند و مرتب پیشنهاد بیرون رفتن و بازدید از خیابانها و مراکز دیدنی شعر را میدهد.
...نمیخواست فرصتی را که به یمن تبعید به دست آورده است، بی نتیجه از دست بدهد.
#نهضت۲، ص۱۵
@siyahe
زمان شناسی امام
از جمله نقشههای شاه در تبعید امام، به عجز و التماس و به خواهش و تمنا واداشتن یاران او جهت پایان دادن به این تبعید و ایجاد تزلزل در روحیه تودههای انقلابی و سرانجام قطع ارتباط میان امام و ملت بود.
امام خمینی محور مبارزاتی خود را در جهت شکستن و خنثی کردن این توطئهها و نقشهها به کار انداخت،
و به محض ورود به هتل بلوار پالاس با کاغذی که آرم هتل مزبور را داشت، نامهای خطاب به فرزندش حاج سید مصطفی خمینی نوشت...
#نهضت۲، ص۱۹
@siyahe
شناخت دشمن و نقشهاش
از آنجا که [امام] نیک دریافته بود مقامات ساواک با این پیشنهاد که اگر «میل دارید خانواده بیایند...» چه نقشهای در سر دارند، بر آن شد که چون دیگر بارها #نقشهٔ_دشمن را نقش بر آب سازد.
#نهضت۲، ص۲۰
@siyahe
«مطالعه کتب فقه و تاریخ در تبعید و زندان»
نکته درخور دقت دیگری که در نامه امام آمده، درخواست کتب فقهی است.
...چنانکه امام در #زندان، کتاب #تاریخ_مشروطیت را خواست؛ لیکن در چندنامه ای که از بورسا فرستاد،...باتاکید، #کتب_فقهی بویژه #وسیلة_النجاة و حاشیهٔ آن را میخواهد.
#نهضت۲، ص۲۴
@siyahe
«نگارش کتاب فقهی سیاسی در تبعید»
در روزهای تاریک و رنجبار زندگی که در تبعیدگاه ترکیه به صورت یک زندانی میگذراند، دست به نگارش #تحریر_الوسیله شد و با طرح مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام، در کنار مسائل عبادی، در جهت بیاثر ساختن شعار استعماری «#تفکیک_دین_از_سیاست» گام ارزنده و استواری برداشت و بار دیگر رساله های عملیه را از رکود بیرون آورد و به حوزه ها جهت داد.
#نهضت۲، ص۲۴
@siyahe
اعتصابات و اعتراضات علیه تبعید امام
با وجود تمام این پیش بینی ها پیشگیریها گرفتن تصمیمات سرکوبگرانه و به اصطلاح «تدابیر لازم امنیتی» واکنش تودههای آگاه و مسلمان ایران در برابر تبعید امام خمینی چشمگیر و پرجهش بود. در بسیاری از نقاط کشور #بازارها تعطیل و تظاهرات خیابانی به وقوع پیوست، و این در حالی صورت گرفت که ساواک به #بازاریها در سراسر کشور التیماتوم داده بود: «چنانچه مبادرت به بستن بازار نمایند، دولت دیگر اجازه #کسب_و_کار به آنها نخواهد داد و جواز کسب آنها لغو خواهد شد و نیز از طرف پلیس آگهی شده بود اگر مغازه ها را باز نکنند دیگر حق باز کردن نخواهند داشت و مقابل برخی از مغازه ها را در بازار تهران دیوار ساختند و اینها نمونه های زندهتی از #پایمال_شدن_حقوق_بشر و نادیده گرفتن قانون و مقررات بین المللی از طرف رزیم شاه بود.
نکته در خور اهمیت ،آنکه اینگونه قانون شکنی ها و فشارهای همه جانبه بر #مردم نه تنها آنها را مرعوب نمیساخت بلکه بر اثر #بالا_بودن_سطح_آگاهی_مردم از اینگونه عملکردها علیه رژیم شاه و به نفع نهضت، حداکثر استفاده را میکردند.
#نهضت۲، ص۳۶
@siyahe
گاهی برای خدا، نباید نماز خواند...
«برگزار نکردن نماز توسط ائمه جماعات برای اعتراض به تبعید امام خمینی»:
در اکثر شهرها و استانهای ایران از جمله آبادان اصفهان اهواز، جهرم، تهران، دزفول، شیراز، قم، کاشان ،لار ،مشهد، نجف آباد، نی ریز و... مراسم #نماز_جماعت به عنوان اعتراض به تبعید غیر قانونی امام خمینی #تعطیل_شد و ائمه جماعت و وعاظ از رفتن به مساجد خودداری ورزیدند؛ و حتی در بعضی از شهرهای ایران #مؤذنان نیز از گفتن اذان در گلدسته ها و پشت بلندگوهای مساجد خودداری کردند و #درب_مساجد_را_بستند و این اعتصاب درست دو هفته ادامه داشت و دستگاه مخوف ساواک با تمام تهدید و فشاری که وارد آورد نتوانست به این اعتصاب پیش از موعد مقرر پایان بخشد.
در گزارش ساواک در تاریخ ۴۳/۸/۲۷ میخوانیم:
طبق اطلاع با اینکه از طرف مقامات مربوطه تذکرات لازم به #پیشنمازان مسجد گوهرشاد
داده شده، مع هذا تا کنون برای ادای نماز در مسجد حاضر نشده اند.
و....
#نهضت۲، ص۴۰
@siyahe
«مبارزه با دعا و توسل، شیوه امام چهارم»
...فرزندان راستین اسلامی با اینگونه فشارها و تهدیدها از مسئولیتهای خود دست بر نمیداشتند و به هر شکل و شیوه فریاد سر میدادند و از شیوه های سنتی که با فرهنگ مردم در آمیخته است استفاده فراوان میکردند و آن شیوه ها را به صورت حرکتهای قهرآمیز و ستیزه جویانه در میآوردند.
از جمله آن مراسم #خواندن_دعای_توسل در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه (س) بود که برای رژیم شاه دردسرهایی ایجاد کرد. آنان این درس را از #امام_چهارم آموخته بودند که هرگاه با هیچ زبانی ناله مظلوم را نتوان به گوش مردم رساند با #زبان_دعا میتوان رساند؛
و مراسم #دعای_توسل شیوه ای بود که به کمک آن بتوانند #روشنگری و #افشاگری کنند و جو سکوت را بشکنند.
#نهضت۲، ص۵۰
@siyahe