خاندانی بر مدار ولایت
در برخی از مقاتل چنین آمده است: وقتی جناب حر برای توبه، خدمت امام حسین علیهالسلام رسید، به امام عرضه داشت:
ای سرورم! شب گذشته پدرم را به خواب دیدم، پس به من گفت: در این روزها کجا بودی؟ گفتم: برای گرفتن سر راه حسين عليهالسلام، خارج گردیدهام، بر من فریاد زد، و گفت: وا ويلاه! تو را چه و فرزند رسول الله؟ اگر میخواهی عذاب شده و در آتش جاودانه باشی پس به جنگش برو، و اگر دوست داری که در روز قیامت جدّ او شفيع تو باشد و با او در بهشت محشور شوی پس او را یاری ده و همراه با او جهاد کن.
همچنین در روایتی آمده وقتی جناب #حر تصمیم به یاری امام حسین علیهالسلام گرفت به فرزندش چنین فرمود:
يا بني! لا صبر لي على النار، ولا على غضب الجبار، ولا أن يكون غدا خصمي أحمد المختار؛ يا بني! أما ترى الحسين عليهالسلام يستغيث فلا يغاث؟ ويستجير فلا يجار؟ يا بني! سربنا إليه نقاتل بين يديه، فلعلنا نفوز بالشهادة ونكون من أهل السعادة.
ای فرزندم! همانا مرا بر آتش صبر(و طاقت) نیست، و نه بر غضب خداوند، و نه بر این که(قیامت پیامبر) احمد مختار دشمنم باشد؛ ای فرزندم! آیا #حسين_عليهالسلام را نمیبینی که دادخواهی میکند و دادرسی ندارد؟ و امان خواهی میکند و کسی او را امان نمیدهد؟ بیا تا برویم و پیش او مبارزه نماييم، امید است که به به #شهادت فائز گردیم و از اهل سعادت گردیم.
و پسرش در پاسخ گفت:
حبا و كرامة، (از جان و دل) با دوستی و کرامت(میپذیرم).
همچنین در کتاب روضةالأحباب آمده: چون جناب حر آهنگ جنگ فرمود، برادرش مصعب بن یزید ریاحی که هنوز در میان لشکر ابن سعد بود، وقتی رجزخوانی حر [به هنگام مبارزه حر پس از شهادت فرزندش] را بشنید، اسب برانگیخت، کوفیان چنان دانستند که به مبارزت برادر میتازد؛ چون راه نزدیک کرد، حرن را ترحيب و ترجیب فرستاد و ندا در داد که: ای برادر! مرا از مطموره(سیاه چاه) غوایت(هلاکت، گمراهی) به شاهراه هدایت دلالت فرمودی؛ اینک از در توبه و انابه آمدهام. حر او را به محضر حضرت حسین علیهالسلام آورد تا تائب گشت و در میان اصحاب بر صف شد.
منابع :
📚 معالي السبطين: ج۱ ص۳۶۴
📚 الدمعة الساكبة: ج۴ ص۲۹۱ از مقتل أبي مخنف.
📚ناسخ التواریخ سيدالشهداء علیهالسلام: ج۲ ص۲۶۱-۲۶۲