eitaa logo
كانال روضه خوان سید جعفر روح بخش
194 دنبال‌کننده
67 عکس
31 ویدیو
21 فایل
مجموعه ای از یادداشت های منبر از سال ۷۵ تا کنون
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 بسم رب المهدی 🍃 📍شاهدی از قران بر جواز ساختن بنا بر قبور ملک فیصل، در مکه، عده ای از علمای تهران را دعوت کرده بود. در دیدار با ان ها، راجع به بنا بر قبور، صحبت به میان امد. شیخ بهاءالدین نوری، فرزند شیخ عبد النبی نوری، گفته بود: اگر از قران دلیل بیاوریم، می پذیرید؟ ملک فیصل پاسخ داده بود: اری. شیخ بهاءالدین گفته بود: قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلی اَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً؛ (کسانی که از رازشان اگاهی یافتند، گفتند: حتماً بر [مدفنِ] انان، مسجدی بنا می کنیم) (سوره کهف: ۲۱). فیصل هم جواب داده بود: کانّی لم اسمع بهذه الآیة. یعنی: انگار که این ایه را هیچ وقت نشنیده بودم! https://eitaa.com/sjafarr
🍃 بسم رب المهدی 🍃 💠 حقیقت تبرّک در اسلام 👌 حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سیره پیوسته اهل شریعت است. اول : 👈 دليل قرآنی : تبرک در قرآن کریم : قرآن کریم در چند آیه به موضوع تبرک پرداخته است ؛ الف : تبرک یعقوب (علیه‌السلام) به پیراهن یوسف (علیه‌السلام) یکی از این موارد است. هنگامی که یوسف به برادرانش گفت که پیراهنش را بر چشمان پدرشان بیفکنند: «اذْهَبُواْ بِقَمِیصیِ هَذَا فَاَلْقُوهُ عَلیَ‌ وَجْهِ اَبیِ یَاْتِ بَصِیرًا» {۱} رحمت حق از مجرای پیراهن یوسف بر حضرت یعقوب جاری شد و یعقوب با برکت جستن از آن لباس، بینایی خود را بازیافت. ب : تبرک بنی‌اسرائیل به تابوت موسی بوده است. این تابوت، صندوقی بود که در آن، امور متعلق به خاندان موسی و‌ هارون و الواح مقدس نازل شده بر موسی (علیه‌السلام) قرار داشت و موسی بن عمران (علیه‌السلام) آن را به یوشع بن نون (علیه‌السلام) سپرده بود. بنی‌اسرائیل این صندوق را که مایه آرامش آنان بوده است، بسیار مقدس می‌دانستند و در نبرد با بت‌پرستان آن را با خود حمل می‌نمودند : «... التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسیَ‌ وَ ءَالُ هَرُونَ تحَمِلُهُ الْمَلَائکَةُ» {۲} و به آن تبرک می‌جستند. این عمل ممکن است افزون بر تبرک، به قصد احترام و تعظیم نیز باشد؛ اما این قصد منافاتی با تبرک ندارد. پیدا است که حمل این تابوت به ویژه هنگام جنگ، جز به جهت تبرک و استمداد از آن وجهی نداشته است. ج : مقام ابراهیم (علیه‌السلام) نیز که اثر گام‌های حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) بر آن قرار دارد، به همین سبب محل نماز خواندن مردم گشته است: «وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ اَمْنًا وَ اتخَّذُواْ مِن مَّقَامِ اِبْرَاهِمَ مُصَلیً...» {۳} به جهت تماس آن سنگ با پای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) مردم به آن تبرک می‌جویند. از این‌ روی، می‌توان گفت که تبرک به محل نشستن و نماز پیامبر اسلام نیز مجاز است. در روایتی، میان حجرالاسود و مقام ابراهیم مدفن شماری فراوان از پیامبران خوانده شده که به همین جهت، مبارک است. {۴} .............. ۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۳. ۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸. ۳. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵. ۴. قرشی، سید علی اکبر، احسن الحدیث، ج۱، ص۲۴۳. https://eitaa.com/sjafarr
🍃 بسم رب المهدی 🍃 💠 حقیقت تبرّک در اسلام 👌 حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سیره پیوسته اهل شریعت است. : 👈 سنت نبوی : 🌹 تبرک پیامبر ص به عرق صورت امیرالمومنین علیهماالسلام : عن أنس قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : يا أنس اسكب لي وضوءاً ، ثم قام فصلى ركعتين ثم قال : يا أنس ، أول من يدخل عليك من هذا الباب ، أمير المؤمنين ، وسيد المسلمين ، وقائد الغر المحجلين ، وخاتم الوصيين ، قال قلت : اللهم أجعله رجلا من الانصار وكتمته ، إذ جاء علي فقال : من هذا يا أنس؟ فقلت : علي ، فقام مستبشراً فأعتنقه ، ثم جعل يمسح عرق وجهه ويمسح عرق وجه علي على وجهه ، فقال علي : يا رسول الله لقد رأيتك صنعت شيئاً ما صنعته بي قبل؟ قال : وما يمنعني وأنت تؤدي عني ، وتسمعهم صوتي ، وتبين لهم ما اختلفوا فيه بعدي 📚 مناقب خوارزمی : ص ۸۶ «انس می‏گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: ای انس برای من آب وضو آماده کن، سپس برخاسته و دو رکعت نماز بجای آوردند و گفتند: ای انس اولین کسیکه بر تو از این در داخل شود اوست امیرالمؤمنین و سید المسلمین و قائد الغر المحجلین و خاتم الوصیین، یعنی: حکمران و امیر مؤمنان و سید و سالار مسلمانان و پیشوا و رهبر درخشان چهرگان آرمیده در غرفه‏های بهشت و خاتم و آخرین اوصیای پیمبران. انس می‏گوید: من با خود گفتم: بار پروردگارا مردی که فی الحال وارد می‏شود و دارای چنین صفاتی است او را مردی از قبیله من که طائفه انصار مدینه‏اند قرار ده، ولی این خواهش را کتمان نمودم. در این حال علی بن ابیطالب وارد شد. حضرت رسول‏الله فرمودند: ای انس کیست؟ گفتم: علی است. حضرت برخاستند و با نهایت مسرت و خوشحالی دست به گردن علی انداخته او را در آغوش مهر و محبت‏خود می‏فشردند، و صورت به صورت علی می‏مالیدند و عرق چهره خود را به عرق چهره علی و عرق صورت علی را به عرق صورت خود می‏کشیدند. علی بن ابیطالب عرض کرد: ای رسول خدا من در این حال دیدم از شما کاری سر زد که تا به حال به چنین کیفیت سر نزده بود. حضرت فرمودند: چرا چنین نکنم؟ در حالیکه تو هستی که از عهده عهود و مواثیق و دیون من بر می‏آئی، تو هستی که صدای مرا به گوش عالمیان می‏رسانی، تو هستی که در اختلافات واقعه بعد از من حقیقت امر را بر مردم آشکارا می‏کنی» 🌹🌹🌹🌹🌹 سید جعفر روح بخش مجموعه ای از یادداشت های منبر از سال ۷۵ تا کنون https://eitaa.com/sjafarr
🍃 بسم رب المهدی 🍃 💠 حقیقت تبرّک در اسلام 👌 حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سیره پیوسته اهل شریعت است. اول : 👈 دليل قرآنی : تبرک در قرآن کریم : قرآن کریم در چند آیه به موضوع تبرک پرداخته است ؛ الف : تبرک یعقوب (علیه‌السلام) به پیراهن یوسف (علیه‌السلام) یکی از این موارد است. هنگامی که یوسف به برادرانش گفت که پیراهنش را بر چشمان پدرشان بیفکنند: «اذْهَبُواْ بِقَمِیصیِ هَذَا فَاَلْقُوهُ عَلیَ‌ وَجْهِ اَبیِ یَاْتِ بَصِیرًا» {۱} رحمت حق از مجرای پیراهن یوسف بر حضرت یعقوب جاری شد و یعقوب با برکت جستن از آن لباس، بینایی خود را بازیافت. ب : تبرک بنی‌اسرائیل به تابوت موسی بوده است. این تابوت، صندوقی بود که در آن، امور متعلق به خاندان موسی و‌ هارون و الواح مقدس نازل شده بر موسی (علیه‌السلام) قرار داشت و موسی بن عمران (علیه‌السلام) آن را به یوشع بن نون (علیه‌السلام) سپرده بود. بنی‌اسرائیل این صندوق را که مایه آرامش آنان بوده است، بسیار مقدس می‌دانستند و در نبرد با بت‌پرستان آن را با خود حمل می‌نمودند : «... التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسیَ‌ وَ ءَالُ هَرُونَ تحَمِلُهُ الْمَلَائکَةُ» {۲} و به آن تبرک می‌جستند. این عمل ممکن است افزون بر تبرک، به قصد احترام و تعظیم نیز باشد؛ اما این قصد منافاتی با تبرک ندارد. پیدا است که حمل این تابوت به ویژه هنگام جنگ، جز به جهت تبرک و استمداد از آن وجهی نداشته است. ج : مقام ابراهیم (علیه‌السلام) نیز که اثر گام‌های حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) بر آن قرار دارد، به همین سبب محل نماز خواندن مردم گشته است: «وَ اِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ اَمْنًا وَ اتخَّذُواْ مِن مَّقَامِ اِبْرَاهِمَ مُصَلیً...» {۳} به جهت تماس آن سنگ با پای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) مردم به آن تبرک می‌جویند. از این‌ روی، می‌توان گفت که تبرک به محل نشستن و نماز پیامبر اسلام نیز مجاز است. در روایتی، میان حجرالاسود و مقام ابراهیم مدفن شماری فراوان از پیامبران خوانده شده که به همین جهت، مبارک است. {۴} .............. ۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۳. ۲. بقره/سوره۲، آیه۲۴۸. ۳. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵. ۴. قرشی، سید علی اکبر، احسن الحدیث، ج۱، ص۲۴۳. https://eitaa.com/sjafarr
🍃 بسم رب المهدی 🍃 💠 حقیقت تبرّک در اسلام 👌 حکم به جواز تبرک، مستند به قرآن، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سیره پیوسته اهل شریعت است. : 👈 سنت نبوی : 🌹 تبرک پیامبر ص به عرق صورت امیرالمومنین علیهماالسلام : عن أنس قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : يا أنس اسكب لي وضوءاً ، ثم قام فصلى ركعتين ثم قال : يا أنس ، أول من يدخل عليك من هذا الباب ، أمير المؤمنين ، وسيد المسلمين ، وقائد الغر المحجلين ، وخاتم الوصيين ، قال قلت : اللهم أجعله رجلا من الانصار وكتمته ، إذ جاء علي فقال : من هذا يا أنس؟ فقلت : علي ، فقام مستبشراً فأعتنقه ، ثم جعل يمسح عرق وجهه ويمسح عرق وجه علي على وجهه ، فقال علي : يا رسول الله لقد رأيتك صنعت شيئاً ما صنعته بي قبل؟ قال : وما يمنعني وأنت تؤدي عني ، وتسمعهم صوتي ، وتبين لهم ما اختلفوا فيه بعدي 📚 مناقب خوارزمی : ص ۸۶ «انس می‏گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: ای انس برای من آب وضو آماده کن، سپس برخاسته و دو رکعت نماز بجای آوردند و گفتند: ای انس اولین کسیکه بر تو از این در داخل شود اوست امیرالمؤمنین و سید المسلمین و قائد الغر المحجلین و خاتم الوصیین، یعنی: حکمران و امیر مؤمنان و سید و سالار مسلمانان و پیشوا و رهبر درخشان چهرگان آرمیده در غرفه‏های بهشت و خاتم و آخرین اوصیای پیمبران. انس می‏گوید: من با خود گفتم: بار پروردگارا مردی که فی الحال وارد می‏شود و دارای چنین صفاتی است او را مردی از قبیله من که طائفه انصار مدینه‏اند قرار ده، ولی این خواهش را کتمان نمودم. در این حال علی بن ابیطالب وارد شد. حضرت رسول‏الله فرمودند: ای انس کیست؟ گفتم: علی است. حضرت برخاستند و با نهایت مسرت و خوشحالی دست به گردن علی انداخته او را در آغوش مهر و محبت‏خود می‏فشردند، و صورت به صورت علی می‏مالیدند و عرق چهره خود را به عرق چهره علی و عرق صورت علی را به عرق صورت خود می‏کشیدند. علی بن ابیطالب عرض کرد: ای رسول خدا من در این حال دیدم از شما کاری سر زد که تا به حال به چنین کیفیت سر نزده بود. حضرت فرمودند: چرا چنین نکنم؟ در حالیکه تو هستی که از عهده عهود و مواثیق و دیون من بر می‏آئی، تو هستی که صدای مرا به گوش عالمیان می‏رسانی، تو هستی که در اختلافات واقعه بعد از من حقیقت امر را بر مردم آشکارا می‏کنی» 🌹🌹🌹🌹🌹 سید جعفر روح بخش مجموعه ای از یادداشت های منبر از سال ۷۵ تا کنون https://eitaa.com/sjafarr
🍃 بسم رب المهدی 🍃 📍شاهدی از قران بر جواز ساختن بنا بر قبور ملک فیصل، در مکه، عده ای از علمای تهران را دعوت کرده بود. در دیدار با ان ها، راجع به بنا بر قبور، صحبت به میان امد. شیخ بهاءالدین نوری، فرزند شیخ عبد النبی نوری، گفته بود: اگر از قران دلیل بیاوریم، می پذیرید؟ ملک فیصل پاسخ داده بود: اری. شیخ بهاءالدین گفته بود: قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلی اَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً؛ (کسانی که از رازشان اگاهی یافتند، گفتند: حتماً بر [مدفنِ] انان، مسجدی بنا می کنیم) (سوره کهف: ۲۱). فیصل هم جواب داده بود: کانّی لم اسمع بهذه الآیة. یعنی: انگار که این ایه را هیچ وقت نشنیده بودم! https://eitaa.com/sjafarr
🖌 خاطره‌ علامه میر حامد حسین از زیارت قبور ائمه بقیع علیهم‌السلام 😔 وهابیت خبیث در هشتم شوال ۱۳۴۴ ه‍.ق قبور ائمه بقیع علیهم السلام را تخریب کردند. 🕌 علامه بی‌نظیر، آیت الله میر حامد حسین لکهنوی رحمة‌الله‌علیه، ۶۲ سال پیش از این حادثه جانکاه در ذکر خاطره‌ای از زیارت ائمه بقیع در تاریخ ۱۱ ذي‌القعده ۱۲۸۲ ه‍.ق می‌نویسد: 🔷«...از موارد تعجب‌برانگیز تعصب کور حاکمان مدینه این بود که بر درب این روضه مقدسه (قبور ائمه بقیع) اسامی ائمه را ننوشته بلکه با بی‌ادبی چنین نوشته بودند: "روضه عباس عموی پیامبر و اهل بیت" !!» سپس می‌نویسند: «...وقتی به بقیع رسیدیم دیدیم که درب آن باز است و نگهبانان آنجا از هر کسی که می‌خواست وارد حرم ائمه بقیع بشود مبلغی (٥ قروشه) می‌گرفتند، ما نیز پرداخت کردیم و وارد شدیم... زمانی که وارد شدیم ضریح بزرگی را مشاهده کردیم که داخل آن قبر عباس بود که دارای یک قُبّه جداگانه بود و یک قبّه هم بالای قبور امامان عظیم الشأن امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام بود...» 🔶 ومن عجب تعصّب هؤلاء أنّهم لم يكتبوا على باب هذه الروضة المقدّسة أسماء الأئمّة عليهم السلام. بل كتبوا عليه هكذا: (روضة عبّاس عمّ الرسول وأهل البيت)... فلمّا وصلنا إلى البقيع رأينا الباب مفتوحا وخدّام هذه الروضة المقدّسة يأخذون من كلّ إنسان يدخل فيها خمسة قروشات فأعطينا ودخلنا... فلمّا دخلنا رأينا ضريحا عظيما في جوفه قبر عبّاس على حدة عليها قبّة وقبّة فيها قبور الأئمة الأربعة عليهم السلام أعني الحسن وعلي بن الحسين ومحمّد بن علي الباقر وجعفر بن محمّد الصادق عليهم السلام... 📜 رحلات الکرام إلى بيت الله الحرام، ج ١، ص ٥٣٨ پ.ن: اکنون نزدیک به صد سال از جسارت شنیع به اهل‌بیت رسول خدا علیهم السلام و محرومیت مسلمانان از زیارتِ محترمانه قبور ائمه بقیع می‌گذرد. أَلَا لَعْنَةُ اللهُ عَلَى الظَّالِمِينَ 🏴😭🏴😭🏴😭
🏴 فرا رسیدن یکصد و یکمین سالگرد تخریب حرم مطهّر ائمّۀ بقیع علیهم‌السلام بدست وهابیّت خبیث را به محضر مقدّس قطب عالم امکان، حضرت صاحب‌الزّمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همۀ شیعیان و منتظران تسلیت عرض می‌نمائیم. از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده است که به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: 🔹 «یا أباالحسن! خداوند قبر تو و قبر فرزندانت را بُقعه‌هايى از بقاع بهشت و زمین‌هایی از عرصه‌های آن قرار داده است؛ و به يقين، خداوند دلهاى پاک‌سرشتان از خلقش و برگزيدگان از بندگانش را چنان قرار داده كه به سوى شما كشيده مى‌شوند و در راه شما هرگونه خوارى و آزاری را تحمّل مى‌نمایند؛ قبور شما را آباد مى‌كنند و بسيار به زيارت آنها مى‌روند، براى تقرّب به خدا و دوستى با پيامبرش؛ اى على! آنان به شفاعتم مخصوص‌اند و بر حوض من وارد مى‌شوند و فردا در بهشت، زائران من هستند.» 📚 المزار (شیخ‌مفید)، ص۲۲۸ تهذیب الأحکام (شیخ‌طوسی)، ج۶، ص۱۰۷
⚡️کرامتی از ائمه بقیع ⬅️ به مناسبت ۸ شوال سالروز جانسوز تخریب قبور ائمه بقیع   🖋 سید حسین کشفی   🔻از حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید جواد شهرستانی (دامت برکاته) شنیدم که فرمودند: 🔹روزی آقای ری شهری _به مناسبت کتابی که در مورد کرامات ائمه بقیع در حال نگارش بودند_من را واسطه قرار دادند تا از آقای حاج شیخ محمدعلی عَمروی - بزرگ شیعیان مدینه - در مورد کرامات ائمه بقیع اگر تجربه ای دارند نقل کنند. اول که با مرحوم شیخ عمروی مطرح کردم به من تغیر کرد و گفت شما ائمه را چه فرض کرده اید؟ فکر می کنید که ائمه دکتر و پزشک شما هستند که دست و پای شما را بخواهند خوب کنند؟! کرامت ائمه این طور محدود نیست. ائمه ما وقتی بخواهند لطفی کنند خوب می دهند و در سطح اعلی عنایت می نمایند. ایشان در ادامه این جریان را نقل کرد و گفت: 🔸اوائلی که من از عراق به مدینه بازگشتم [حدود سال ۱۳۷۲ق] درگیری شدیدی میان شیعیان نخاوله و وهابی ها رخ داد و در مرحله اول  جمعیت محدود شیعیان مدینه بر جماعت وهابی غالب شدند. برای وهابی ها  خیلی سخت بود که مغلوب چند صد نفر شیعه در مدینه شوند و لذا تصمیم به برخورد شدیدتر گرفتند. عده ای از بزرگان شیعه در مدینه و از جمله من [شیخ عمروی] را دست گیر کردند. روبروی مسجد نبوی و بقیع عریشی (جایگاه چوبی) قرار دادند و جلادها و ماموران اجرای حکم را آوردند که شیعیان را شلاق بزنند ولی نه شلاق عادی بلکه از کَرَب [چوب پهن پایین درخت خرما] استفاده کردند. نفر اول را آودند و او را لخت کردند. شدت ضربه این شلاق به گونه ای شدید بود که نفر اول همان جا بعد از سه ضربه به شهادت می رسد. نفر دوم را بالا کشیدند و جلاد دیگری آمد و شروع به شلاق زدن کرد که او هم با ضربه تازیانه شهید شد. 🔹در این حال متوسل به ائمه بقیع شدم و گفتم: جرم ما این است که پیرو شما هستیم. آیا جزای پیروی شما این است که این گونه باید کشته شویم؟! نفر سوم را که خواستند بیاورند این عریشی که درست کرده بودند فرو می ریزد. با این حال آن ها دور ما را گرفتند و محاصره کردند و به اداره شهربانی منتقل کردند و گفتند که ۶نفر از شماها – که یکی از آنها من بودم- محکوم به اعدام هستید و تا روز جمعه در مکه و پیش از نماز جمعه گردن زده خواهید شد! از آن جا ما را به سمت مکه راهی کردند. در مکه منتظر تنفیذ حکم اعدام بودیم ولی روز جمعه شد و خبری از حکم اعدام نشد. بعد از آن ابلاغ کردند که به شما یک درجه تخفیف داده اند و به جزیره بد آب و هوایی در اطراف جده تبعید شده اید. از آن جا به جده منتقل شدیم و مدتی را در آن جزیره بودیم تا این که والی جده آمد و خبر عفو ما را داد و جماعت همگی به مدینه بازگشتیم. اما وقت ورود به مدینه ما را سوار بر درشکه کردند و شیعیان مراسم استقبال و شادی ترتیب داده بودند! وارد منزل یکی از شیعیان شدیم و جریان را پرسیدیم. گفت: بعد از ماجرای شلاق زدن و شهادت شیعیان بلافاصله جلاد اول در حمام دچار سوختگی می شود و می میرد. جلاد دوم هم ظاهرا زیر آوار می ماند و می میرد. خبر در همه جا می پیچد و جلاد سوم می ترسد. 🔸جلادها و ماموران اجرای احکام در آن زمان معمولا از افراد معینی از بزرگان قبائل بودند که به نوعی برای اجرای احکام نسبت به انتقام بعدی مصونیت داشته باشند. این جلاد سوم می گوید که نفرین آنها ما را گرفته و لذا به فکر حلالیت گرفتن از شیعیان می افتد و لذا پیش ما آمد و گفت چه کار کنم که شما از ته دل از من راضی شوید؟ گفتیم رضایت آنان که الان اسیر شما هستند باید به دست آوری. و لذا این آقا به دیدن شما خواهد آمد. همین طور هم شد و آن شخص [جلاد سوم] آمد و پس از عذرخواهی گفت من چه کار کنم که شما رضایت واقعی از من داشته باشید و از اعماق جان من را حلال کنید؟ سپس خودش پیشنهاد داد که من می خواهم  به هر خانواده شیعه یک قطعه زمین سیصد متری می دهم چون من زمین زیاد دارم فقط برای این که ثبت رسمی شود مقدار کمی از برای هر زمین می گیرم _مثلا اگر قیمت زمین ۱۰۰ ریال بوده یک ریال گرفت_ همه هم قبول کردند و خوشحال شدند و آن شخص هم این کار را انجام داد. 🔹 آقای عمروی به من گفت چطور بود این کرامت؟ گفتم خیلی خوب بود. گفت: این کرامت ادامه دارد و به همین جا ختم نشد. ائمه ما اگر بدهند خوب می دهند و به همین مقدار اکتفا نمی کنند. این عنایت ائمه بقیع در این این سالها به صورت مستمر شامل حال ما شده است. ده سال قبل دولت تصمیم گرفت که دور حرم مطهر پیامبر را یک خیابان کمربندی بکشد. همه خرابی ها در خانه های دیگران افتاد و زمین های شیعیان برِ خیابان واقع شد و الان قیمتهاش چندین برابر شده است. همین زمینی که در اختیار من است ۲۰ میلیون ریال سعودی ارزش دارد. ائمه ما این جور کرامت دارند نه این که فقط کوری را بینا کنند. 📚 رک: بر منبر خاطره ص۲۶۹ و خاطره های آموزنده ص۲۶۳.