eitaa logo
شاخه جوانان بهشت 💪🏻
91 دنبال‌کننده
697 عکس
69 ویدیو
24 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاخه جوانان بهشت 💪🏻
چه هیئتی بود... 📚اگه این بحث رو از دست بدین به نظر من که ضرره... حالا خود دانی... ✒️پ.ن؛ اولین جلسه‌ای بود که شرکت کردم. همونطور که آقای حنایی بهم گفت با یه جلسه اومدن به جایی رسیدم که "فکر نکنم جلسه‌ای رو از دست بدم." پیشنهاد می‌کنم بیای چرا که فقط دو هفته بحث شده... میتونی لایو هارو ببینی و بهمون ملحق بشی☺️ @sjb_esf
🔴فردا یه خبر خیلی خوب داریم اما نه واسه شما... 😭😜 واسه کنکوریا.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞هر روز که درگیری‌ها می‌گذرد، خدا می داند به شمار کشته شدگان چقدر افزوده می‌شود... 🤧هر روز بالغ بر صد کلیپ از وداع بازماندگان با عزیزانشان منتشر می‌شود و قشمت بدتر ماجرا این است که کودکان و زنان در جمع قربانیان هستند... خدا می‌داند تا کجا قرار است پیش برود... 🤲خدایا، به نیرو‌های آزادی‌خواه فلسطینی صبر و استقامت عطا کن. @sjb_esg
📣راهپیمایی حمایت از فلسطین🇵🇸 ✌️امروز بعد از نماز جمعه، راهپیمایی می‌کنیم تا به مردم فلسطین بگیم "پشتتون هستیم." ✊ 🌏تا کل دنیا بدونه مردم فلسطین تنها نیستن... ✒️پ.ن؛ این حرکت ما می‌تونه خیلی خیلی تو جهت‌گیری و اتفاقای کشورای منطقمون تاثیرگذار باشه. @sjb_esf
سلام به نو دانشجویان عزیز👋 فردا می‌خواین برین دانشگاه... 😈 چقد بد. وای وای وای 📷این عکس بچه‌های صنعتی رو دیدم که روز اولی که رفتن دانشگاهشون برامون گرفتن... 📸شما هم با همدیگه برامون از روز اولتون عکس بفرستید خوشگلا... @sjb_esf
🔸آقا داوود تا پایش می‌رسید سر کوچه، تمام بچه گربه‌های محل دورش جمع می‌شدند؛ بس که دل‌رحم و مهربان بود با پرنده‌ها و گربه‌ها. دور مصطفی‌ی پانزده‌ساله که جمع می‌شدیم، هر کسی از سمتی سعی می‌کرد خودش را به مصطفی بچسباند. مصطفی بود و یک عالمه بچه فسقلی دور و برش.😻 سجاد ابراهیم پور 🔸بچه‌های همسن و سال مصطفی او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند بچه گربه دنبالت خودت راه انداختی و خودت بابا گربه شدی. از آنجا نیروهای مصطفی معروف شدند به بچه گربه‌های آقا مصطفی. تعدادشان اول بیست‌سی نفر بود اما آرام آرام به دویست‌سیصد نفر هم رسیدند.❤️ 🌌🕌مراسم شب‌های قدر در مسجد امیرالمومنین ع کهنز برگزار می‌شد. آن زمان درک درستی از احیا و شب‌های قدر نداشتیم، فقط کاری را که مصطفی می‌گفت انجام می‌دادیم. مثلاً می‌گفت یک ساعت در مسجد دعای جوشن کبیر بخوانیم و بعد داخل کانکس برویم. ما هم دعا را می‌خواندیم بعد همه داخل کانکس می‌رفتیم و سرگرم می‌شدیم. فکر او این بود که ما کوچکتر هستیم و در این مراسم خسته می‌شویم. برای همین ما را به کانکس می‌برد تا از مراسم زده نشویم. یک شب که برق‌های کانتینر خاموش بود، همه در سکوت جلوی تلویزیون دراز کشیده بودیم. همین که مصطفی داخل آمد، پتو رویش انداختیم و وسط کانکس، او را زدیم. آقا مصطفی نشست و در حالی که ما او را می‌زدیم، می‌خندید.😁 محمد علی محمدی پ.ن؛ ای بابا... @sjb_esf
⚽️جمعه چه فینالی بود🏆 🗓بازی فینال جام "مثل مصطفی" دیروز جمعه در سالن گلستان شهدا برگزار شد... 🥇قهرمان این دوره از مسابقات؛ تیم داش مشتیا بودن... و متاسفانه نماینده‌ی شاخه با وجود غایبان فراوان توی فینال شکست خورد.😢 مراسم اعطای جوایز پنجشنبه‌ی این هفته در مراسم هیئت هفتگی اعطا میشه. @sjb_esf