#حدیث
#بهشت_جهنم
✅الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام
🔸اعْلَموا أنَّهُ مَنِ اشْتاقَ إلى الجَنَّةِ سارَعَ إلى الحَسَناتِ ، و سَلا عنِ الشَّهَواتِ ، و مَن أشْفَقَ مِن النّارِ بادَرَ بالتَّوبةِ إلى اللّه ِمِن ذُنوبِهِ ، و راجَعَ عنِ المَحارِمِ .;
🔹امام زين العابدين عليه السلام : بدانيد كه هر كس مشتاق بهشت باشد، به سوى خوبيها مى شتابد و از خواهشهاى نفس كناره مى گيرد و هر كه از آتش بترسد، از گناهان خود، به درگاه خداوند، زود توبه مى بَرَد و از حرامهاى الهى باز مى گردد.;
تحف العقول : 281.
بله، همینطوره، هر چند توبه راه جبران گناهه، ولی اثر وضعی خودش را داره
لذا آدم گناه نکنه خیلی راحت تر از اینه که گناه بکنه و دنبال توبه بیافته
از کجا معلوم اصلا توفیق توبه پیدا کنه؟
#امام_زمان علیه السلام یاورمان باشه
4_5990255307945688050.mp3
4.84M
💠 تشرف مرحوم آسد ابوالحسن اصفهانی
ما صاحب داریم ...
🎙 حجت الاسلام عالی
#امام_زمان علیه السلام
#کلاس_درس
#معارف_مهدوی ۰۰۱
#داستان
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا ما به امام و راهنما نیاز داریم؟ آیا خودمان نمی تونیم به خدا برسیم بدون اینکه #امام_زمان داشته باشیم؟
جواب:
در پاسخ به این پرسش اجازه بدید از مثال زیبایی که از یکی از یاران امام صادق علیه السلام به نام هشام در کتابهای حدیثی بیان شده استفاده کنیم.
جمعی از یاران امام صادق علیه السلام اطراف حضرت نشسته بودند که در میان آنها، هشام که تازه به جوانی رسیده بود نیز حضور داشت.
امام صادق علیه السلام به هشام فرمود: ای هشام! خبر نمی دهی که با عَمرو بن
عبید چه کردی و از او چه پرسیدی؟
هشام عرض کرد: عمرو بن عبید در بَصره، کلاس درس گذاشته بود، به همین خاطر به طرف بصره حرکت کردم و در روز جمعه به آن جا رسیدم. وقتی به آن جا رسیدم، دیدم جمعیت زیادی در مسجد جمع شده اند و مردم پرسشهای خود را از عمرو میپرسند. از میان جمعیت خود را به جلو رساندم و سپس به عمرو گفتم: آیا چشم داری؟
گفت: پسر جان! این چه پرسشی است؟ چرا از چیزی که خودت میبینی، میپرسی؟
گفتم: پرسش من همین است، آیا چشم داری؟
گفت: گرچه پرسشت احمقانه است، اما... آری! چشم دارم.
گفتم: به چه کارت میآید؟
گفت: با آن، رنگها و آدمها را میبینم و تشخیص میدهم.
گفتم: بینی هم داری؟ گفت: آری.
گفتم: به چه کارت میآید؟ گفت: با آن بوها را استشمام میکنم.
گفتم: آیا دهان نیز داری؟ گفت آری.
گفتم: با آن چه میکنی؟ گفت غذا میخورم و مزه آن را میچشم.
گفتم: گوش داری؟ گفت: آری.
گفتم: با آن چه میکنی؟ گفت: صداها را میشنوم.
شک و سرگردانی آنها از بین برود.
گفتم: آیا خداوند، قلب را برای برطرف شدن شک و دودلی از حواس، قرار داده است؟
گفتم: آری.
گفتم: ای عمرو! خداوند، حواس تو را بی امام، رها نکرده و برای آنها، امامی قرار داده است تا چیزی که صحیح و درست است را آشکار کند و
شک و تردید آنها را به یقین تبدیل نماید. حال چگونه این همه انسان را در شک و سرگردانی رها نموده و امامی بر ایشان قرار نداده تا آنان رااز شک و تردید، خارج سازد؟
عمرو مدتی سکوت کرد، سپس رو به من کرد و گفت: اهل کجایی؟ پاسخ دادم: کوفه.
گفت: پس تو هِشام بن حَکمی!
در این هنگام امام صادق علیه السلام خندید و فرمود: ای هشام! چه کسی این مطلب را به تو آموخته است؟
هشام گفت: چیزی است که از شما یاد گرفته ام.
امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم، این مطلب در کتاب ابراهیم و موسی، نوشته شده است.
با توجه به این داستان می گوييم همان گونه که خداوند در بدن انسان مرکزی را قرار داده تا به وسیله آن، اعضای بدن هدایت و راهنمایی شوند، به همان شکل در زمین، امام، حجت و راهنمایی قرار داده است که موجوداتی که از جمله آنها ما انسانها هستند را امامت و رهبری کند و راه درست و صحیح را به آنها نشان دهد و با پیروی و اطاعت از او، راه درست و صحیح را انتخاب کنند.
آنها که امام ندارند راههایی در زندگی انتخاب میکنند که آنها را به سعادت و خوشبختی نمی رساند، اما اگر انسان امام زمان علیه السلام داشته باشد، راه درست و صحیح را به او نشان میدهد، امام زمان علیه السلام تمام راههای خوشبختی و سعادت را در دنیا و آخرت را برای ما بیان میفرماید به شرطی که حرف او را گوش دهیم و از او اطاعت کنیم.