#روضه
این اشعار را با توجه و گریه بخوانید در شام غریبان امام حسین عليه السلام 😭😭😭
لشگریان خیره سر،چند نفربه یک نفر؟
فاطمه گشته خون جگر،چند نفر به یک نفر؟
خواهر دل شکسته اش،همره دختران او
زند به سینه و به سر،چند نفر به یک نفر؟
آه و فغان مادرش،به قلب سنگی شما
مگر نمی کند اثر؟چند نفر به یک نفر؟
#روضه
امروز روز اول ماه صفره، و بنابر روایات روز ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به شهر شام.
✍نعمان ابن منذر مدائنی وقتی از حضرت سجاد (ع)پرسیدند در طول اسارت ،کجا بر شما بیشتر سخت گذشت ؟ ایشان سه بار فرمودند:
[ الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! ]
▪️در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند، که در هیچ کجا بر ما نبود :
🥀۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🥀۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه( س) و فاطمه ( س)میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🥀۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند!
🥀۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
🥀۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
🥀۶-ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
🥀۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚تذکره الشهدا ....مرحوم شریف کاشانی .
Sayyedjafardibajyروضه امام صادق عليه السلام شب شهادت.mp3
زمان:
حجم:
3.77M
#روضه
امام صادق علیه السلام
🎙 سیدجعفردیباجی
حجت الاسلام استاد میرزامحمدی1402.02.24_2.mp3
زمان:
حجم:
12.06M
#روضهٔ امام صادق (علیهالسلام)
🎙حجتالاسلام میرزامحمدی
┄┅═✧❁🌷❁✧═┅┄
کانال تربیتی👇
https://eitaa.com/sjdf313
┄┅═✧❁🌷❁✧═┅┄
#روضه
#امام_باقر علیه السلام
حضرت صادق(ع) فرمود: پدرم در وصیت خود نوشت او را در سه جامه کفن کنم. ردائى که زرد رنگ بود و در روزهاى جمعه با آن نماز می خواند و یک جامه دیگر و پیراهنى. عرض کردم: پدر این یکى را ننوشتهاى. فرمود می ترسم مردم عیب جوئى کنند و بگویند در چهار یا پنج جامه پدرش را کفن نموده؛ ولى بر سرم عمامهاى ببند زیرا عمامه جزء کفن محسوب نمی شود. کفن آن چیزى است که جسد را بپوشاند.
حضرت صادق فرمود: پدرم به من سفارش کرد که از مالم فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان در ایام حج در منى برایم نوحهسرائى کنند.
امشب دلت را راهی مدینه کن، با چشم دل نگاه کن ببین بقیع زائر ندارد، امام باقر عزاداری ندارد، قربان قبر بی شمع و چراغ تو، امشب دل شیعیان مدینه است، امشب هم ناله شوید با امام صادق، امشب امام صادق کنار بستر بابا اشک می ریزد امام باقر (علیه السلام) فرمود: من امشب از دنیا می روم چون پدرم زین العابدین شربت آبی آورد، و مرا به لقای حق تعالی بشارت داد.
آی دلهای کربلائی، امام باقر لحظات آخر بدست حجّت خدا آب می آشامد امّا فدای جد مظلومش حسین، با لب تشنه میان گودی قتلگاه، همه صدا بزنیم حسین
وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ
#روضه
#مسلمبنعقیل
“اباعبدالله، نيمه ي ماه رمضان مسلم را رسما به طرف كوفه فرستاد. مسلم از اين روز تا روزي كه به شهادت رسيد؛ يعني نهم ذي الحجه، اين مدت را در شهر كوفه بود. اباعبدالله اين ايام در مكه ي مكرمه بود. وقتي مسلم به نمايندگي امام به كوفه آمد در ابتدا مردم هم استقبال خوبي از او كردند و هم بيعت خوبي با او بستند، اما در پايان با او ناجوانمردي كردند. فتوت و جوانمردي را با نماينده خاص امام حسين رعايت نكردند. مسلم بن عقيل كسي است كه قبل تولد، پيغمبر رو به علي بن ابي طالب كرد و فرمود: من، برادر تو عقيل را دوست دارم؛ يكي اين كه برادر توست، دوم اين كه پسر ابوطالب است، و سوم اين كه: ان ولده لمقتول في محبة ولدك؛(1) خداوند به او پسري مي دهد كه در راه محبت پسر تو به شهادت مي رسد.
السّلام عليك يا مسلم ابن عقيل و يا هاني ابن عروه.
خدا قسمت تان كند، وقتي در كوفه از نماز هاي مسجد كوفه فارغ مي شويد، به طرف دو زاويه ي مسجد كوفه مي آييد. در آن جا، يكي قبر مسلم بن عقيل است و يكي قبر هاني بن عروه.
مسلم فدايي اباعبدالله است. مسلم همه ي هستي و وجودش، محبت و عشق به اباعبدالله است.
تا دل سر گشته كجا رو كند
تا به كه اين سوخته دل رو كند
گر من و دل در بر او جا كني
ديگر از اين به چه تمنا كني
وقتي بالاي دارالاماره با بدني مجروح و تير خورده، دندان هاي شكسته، صورت غرق به خون قرار گرفت، يك وقت ديدند قطرات اشك از ميان خون ها پايين مي آيد،گفتند: مسلم تو به شجاعت معروف بودي، از مرگ مي ترسي؟ گفت: ابدا، گريه ي من براي آن آقايي است كه دست زن و بچه اش را گرفته و به طرف شما كوفي ها مي آيد. گريه ي من به خاطر غربت و غريبي آن آقاست. از همان بالاي دارالاماره رو به اباعبدالله كرد: السّلام عليك يا اباعبدالله صلي الله عليك يا اباعبدالله.
غالبا مي گويند جواب سلام واجب است، گرچه سلام كردن مستحب است. مي دانيد اباعبدالله چه وقت جواب مسلم را داد؟ در گودي قتلگاه، آن زماني كه همه ي يارانش روي زمين افتادند، به غربت تكيه كرد و صدا زد: يا مسلم بن عقيل و يا هاني بن عروه…
دم آخر چو مسلم ياد شه كرد
شهم يادش ميان قتلگه كرد
اولين سري كه بالاي نيزه رفت سر مسلم بن عقيل بود. اولين بدني كه ميان كوفي ها پرتاب شد بدن مسلم بدن عقيل بود. مسلم هم مثل مولايش غريبانه و تشنه به شهادت رسيد.
پي نوشت:
1- بحارالانوار، ج44، ص228؛امالي صدوق، ص129.
منبع روضه هاي استاد رفيعي، ص136.”
/_/_/_/_/_/
شهادت حضرت مسلم بن عقیل تسلیت باد.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
روضه اول حرم امام حسین علیه السلام.mp3
زمان:
حجم:
4.91M
#روضه
#امام_حسین علیه السلام
✅ ببین که با اهالی زمین چه می کند حسین
🕌 حرم امام حسین علیه السلام
🎙 سیدجعفردیباجی
درد و دل با امام زمان علیه السلام.mp3
زمان:
حجم:
3.46M
#روضه
#امام_مهدی علیه السلام
✅ بیا که زینب کبری تو را صدا می زد
🕌 حرم امام حسین علیه السلام
🎙 سیدجعفردیباجی
روضه حضرت عباس علیه السلام.mp3
زمان:
حجم:
4.6M
#روضه
#حضرت_عباس علیه السلام
✅ از ازل مهر تو در طینت ما بود حسین
🕌 حرم حضرت عباس علیه السلام
🎙 سیدجعفردیباجی
#روضه
#حضرت_رضا علیه السلام
از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا، انشاءالله کنار حرمش، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است، فرمود: فاطمه پارۀ تن من است. یکی هم امام رضا، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید.
تمام تار و پود من بسوزد
همه شمع وجود من بسوزد
خدایا ناله هایم را اثر نیست
کنار بستر من یک نفر نیست
غریبم من غریبم من غریبم
نمی دانم کجایی ای جوادم
چرا از من جدایی ای جوادم
عیادت از من دور از وطن کن
بیا با دست خود من را کفن کن
غریبم من غریبم من غریبم
اباصلت می گوید: امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد: وا محمدا، واحسینا .
الا لعنه الله علی القــوم الظالمیــن