eitaa logo
مسجد امام هادی علیه السلام
260 دنبال‌کننده
7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
307 فایل
مشهد ؛ واقع در بولوار امیرالمؤمنین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻روزنامه‌های صبح کشور، شنبه ۲۷ خرداد •┈┈••✾❀✿❤️✿❀✾••┈┈• عضو شويد 👇 https://eitaa.com/sjr_masje
✍مشکل هیرمند حل شد. ✍وزیر خارجه حجاز راهی ایران شد . ✍همسر رییس جمهور هم سفر همسرش در آمریکای لاتین بافتوحاتی معنوی و افتخار آمیز برای بانوان ایران . •┈┈••✾❀✿❤️✿❀✾••┈┈• عضو شويد 👇 https://eitaa.com/sjr_masje
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانی 14 اردیبهشت دبیرستان رویش های انقلاب قم-.mp3
21.8M
سخنرانی «چرا طلبه شدم؟» 5 شنبه 14 اردیبهشت 1402 دبیرستان دوره اول «رویش های انقلاب اسلامی» قم •┈┈••✾❀✿❤️✿❀✾••┈┈• عضو شويد 👇 https://eitaa.com/sjr_masje
5️⃣ 📌 چرا کومله ها یوسف را تیرباران و شهید کردند ؟ 🔹️ شهریور سال ۱۳۶۲ بود. یوسف در عملیات والفجر دو غوغا کرده بود برای همین فرمانده‌اش مهدی باکری برایش چند روز مرخصی تشویقی درنظر گرفت. ◇ او هم راهی ارومیه شد تا بتواند مادر را ببیند. اما وقتی به آنجا رسید متوجه شد پدر و مادرش به روستایشان در سقز رفته‌اند و به سمت روستا راه افتاد ◇ بعدازظهر به روستا رسید و هنگام مغرب یوسف در خانه مشغول نماز شد و مادر یوسف داشت نان می‌پخت که ناگهان از بالای دیوار کومله‌ها ریختند. ◇ با اسلحه بالای سر یوسف ایستادند و یکی‌شان گفت: «برای خمینی نماز می‌خوانی؟!» ◇ یوسف هم جواب داد: «اولا خمینی نه و امام‌خمینی. دوما من برای خدا نماز می‌خوانم.» ◇ یکی از کومله‌ها اسلحه را روی سینه مادر گذاشت و گفت: «تو هم که برای سپاهی‌ها نان درست می‌کنی.» ◇ دست‌های یوسف را بستند و همین که می‌خواستند بیرون ببرند یوسف به آنها گفت من را از داخل روستا نبرید. گفتند:چقدر زود ترسیدی؟! ◇ یوسف گفت : نمی‌خواهم زنان و دختران اینجا فکر کنند شما به روستا احاطه دارید. ◇ به یوسف گفتند: اگر در مسجد از خمینی بد بگویی تو را آزاد می‌کنیم. ◇ یوسف هم قبول کرد. به مسجد رفت. جای سوزن‌انداختن نبود. مردم گوش تا گوش نشسته بودند. ◇ یوسف شروع کرد به صحبت‌کردن. از امام‌خمینی(ره) گفت. از رهبرش؛ از کسی که استقلال را به این کشور هدیه کرده بود. ◇ آن‌قدر درباره محاسن ایشان حرف زد که کومله‌ها او را از مسجد بیرون آوردند. بدنش را با سیگار سوزاندند تا تنبیه شود. ساعتی بعد صدای رگبار تیر بلند شد. ✾❀✿❤️✿❀✾ عضو شويد 👇 https://eitaa.com/sjr_masje