eitaa logo
مسجد امام هادی علیه السلام
264 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
6هزار ویدیو
306 فایل
مشهد ؛ واقع در بولوار امیرالمؤمنین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
record_۲۰۲۱-۱۱--AudioConverter6.mp3
6.92M
قُل لَّوْ شَاء اللّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (16)
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 ناتوان به معنی واقعی کلمه کیست ⁉️ 📍قسمت دوم : ...وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. ...و از او عاجزتر کسى است که دوستانى را که به دست آورده از دست بدهد. ♻️ شرح حکمت ممکن است به دست آوردن چیزى مقدارى زحمت داشته باشد ولى نگه داشتن آن آسان تر است، بنابراین کسى که دوستان خود را با بى مهرى یا بى اعتنایى از دست دهد عاجزتر از کسى است که نتوانسته دوستى به دست آورد. در اینجا سؤالى مطرح است که اگر امام در جمله اول مى فرماید: «از همه مردم عاجزتر کسى است که...» چگونه بعد از آن مى فرماید: «و از او عاجزتر کسى است که دوستانش را از دست دهد» اگر جمله اول عمومیّت دارد، با جمله دوم سازگار نیست. ولى پاسخ این سؤال روشن است و آن اینکه جمله اول عمومیّت نسبى دارد و عمومیّت نسبى با وجود بعضى از استثناها منافات ندارد و شبیه این تعبیر در کلمات روزانه مردم نیز زیاد است; مثلا مردم مى گویند: بدبخت ترین مردم کسى است که آبروى خود را از دست دهد و از او بدبخت تر کسى است که ایمان خود را از دست دهد و هیچ گاه در عرف مردم تناقضى در میان این دو دیده نمى شود. در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «مَنْ لا صَدیقَ لَهُ لا ذُخْرَ لَهُ; کسى که دوست ندارد ذخیره اى ندارد».(۱) امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدِیقِ حَتَّى إِنَّ أَهْلَ النَّارِ یَسْتَغِیثُونَ بِهِ وَیَدْعُونَ بِهِ فِی النَّارِ قَبْلَ الْقَرِیبِ الْحَمِیمِ قَالَ اللَّهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ (فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَلاَ صَدِیق حَمِیم); مقام دوست بسیار برجسته است تا آنجا که دوزخیان نیز با فریاد خود از او ـ پیش از آنکه از نزدیکان کمک بخواهد ـ سخن مى گویند همان گونه که خداوند در قرآن از آنها چنین خبر داده که مى گویند: امروز نه شفاعت کننده اى داریم نه دوست گرم و پر محبتى».(۲) اصولاً دوستان خوب بهترین زینت انسانند همان طور که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: «لِکُلِّ شَىْء حِلْیَةٌ وَحِلْیَةُ الرَّجُلِ أوِدّائُهُ; هرچیزى زینتى دارد و زینت انسان دوستان اوست».(۳) در اهمّیّت دوستان همین بس که از بعضى از بزرگان سؤال شد: آیا برادر بهتر است یا دوست خوب. گفت: برادرى خوب است که دوست انسان باشد. ------------------ (۱). غررالحکم، ح 9460. (۲). بحارالانوار، ج 71، ص 176، ح 11. (۳). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 112
🌱 بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحيم 🌱 ❇️ احكام تقليد [مسائل تقليد از رساله حضرت امام] 📌مسأله ۵ 🛑 چگونه فتوای مجتهد خود را بیابیم به دست آوردن فتوى، يعنى دستور مجتهد چهار راه دارد (1) : اول: شنيدن از خود مجتهد. دوم: شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل كنند (2) . سوم: شنيدن از كسى كه مورد اطمينان و راست‌گوست (3) . چهارم: ديدن در رسالۀ مجتهد در صورتى كه انسان به درستى آن رساله، اطمينان داشته باشد (4) . 📍براى دانستن نظرات ديگر مراجع در ذیل همین مسأله به این 👇 آدرس مراجعه‌ کنید : 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/18
❤️من دست یکایک شما بسیجیان را میبوسم و میدانم اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. ۶۷/۹/۲
record_۲۰۲۱-۱۱--AudioConverter7.mp3
10.83M
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ «17»
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 شرط جریان داشتن و تداوم نعمت ها إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ (۱) النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ. هنگامى که مقدمات نعمت ها به شما روى آورد ادامه آن را به واسطه کمى شکرگذارى از خود دور نسازید. ♻️ شرح حکمت نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود. همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود. این سخن در اصل برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید: «(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ); به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شدید است».(۲) قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرت آموزى از قوم سبأ نقل مى کند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود: «(کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ); ازروزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده».(۳) ولى آنها به کفران پرداختند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغ ها و مزارع ویران شد به گونه اى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند. قرآن در اینجا مى افزاید: «(ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ); این کیفر را بر اثر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم».(۴) روایات فراوانى درباره اهمیت شکر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)به دست ما رسیده که اهمیت این فضیلت انسانى را آشکار مى سازد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْم بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالاً وَابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً; خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند در نتیجه آن متاع مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند) در نتیجه مصیبت ها به نعمت ها تبدیل شد».(۵) در اینجا دو سؤال باقى مى ماند: نخست این که حقیقت شکر چیست؟ شکر سه مرحله دارد: مرحله قلبى که انسان از نعمت هاى خدا خشنود و راضى و سپاسگزار باشد و مرحله زبانى که آنچه را درون قلب اوست بر زبان جارى سازد; ولى از همه مهم تر مرحله عملى شکر است و آن به طور شفاف این است که از نعمت هاى الهى درست بهره بردارى کند و اهداف این مواهب را در نظر گیرد و به سوى آن اهداف حرکت کند; اگر خدا عقلى براى درک نیک و بد به او داده از این عقل در مسیر شیطنت استفاده نکند و اگر او را مشمول موهبت آزادى کرده از این آزادى براى پیشرفت و تکامل بهره گیرد نه در مسیر بى بند و بارى و گناه و فساد همچنین در مورد اعضاى بدن که هر کدام موهبتى عظیم است و در مورد مال و ثروت و فرزند و همسر. بسیارند کسانى که شکر قلبى و زبانى دارند; ولى در مرحله شکر عملى مقصرند. اگر در مفهوم شکر به آن گونه که در بالا گفته شد دقت کنیم فلسفه آن نیز روشن مى شود، زیرا این مواهب مال ما نیست از سوى دیگرى است و آن را براى اهداف خاصى آفریده و اگر در غیر آن اهداف به کار گرفته شود خیانت در آن نعمت است. از اینجا پاسخ سؤال دیگرى نیز روشن مى شود که خدا چه نیازى به تشکر و سپاسگزارى ما دارد. ممکن است انسان ها با سپاسگزارى تشویق شوند و آرامش روحى پیدا کنند. خدا که نیازى به اینها ندارد. ولى از آنچه در بالا گفته شد فهمیدیم که سخن از نیاز خدا در میان نیست; سخن از نیاز من است که اگر نعمت ها و مواهب الهى را که براى اهداف خاصى است در غیر آن به کار گیرم طبیعى است که از آن محروم خواهم شد، زیرا خداوند حکیم است و حکیم این مواهب را به افراد لایق و وظیفه شناس مى دهد.
مسجد امام هادی علیه السلام
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 #شرحی_بر_حکمت_ها_ی_نهج_البلاغة 🔺 #حکمت_سیزدهم : 🛑 شرط جریان داشتن و
اضافه بر این کسانى که نعمت هاى الهى را ضایع مى کنند و در غیر اهداف آن مصرف مى نمایند در واقع اهانتى به ساحت قدس پروردگار کرده اند و از این جهت درخور عقوبتى هستند. ------------------- (۱). «أطراف» جمع «طَرَف» در اینجا به معناى آغاز هر چیزى است به قرینه «اَقْصاها» که در جمله بعد آمده، و به معناى انتهاى چیزى است. (۲). ابراهیم، آیه 7. (۳). سبأ، آیه 15. (۴). سبأ، آیه 17. (۵). بحارالانوار، ج 68، ص 41، ح 31.
🌱 بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحيم 🌱 ❇️ احكام تقليد [مسائل تقليد از رساله حضرت امام] 📌مسأله ۶ 🛑 يقين یا شک به تغيير فتوی تا انسان يقين نكند كه فتواى مجتهد عوض شده است مى‌تواند به آن چه در رساله نوشته شده عمل نمايد، و اگر احتمال دهد كه فتواى او عوض شده جستجو لازم نيست (1) . 📍براى دانستن نظرات ديگر مراجع در ذیل همین مسأله به این 👇 آدرس مراجعه‌ کنید : 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/19
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🌹سورهٔ بقرة : آیهٔ {۵} ؛ أُوْلَـئِكَ عَلَي هُدًي مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ  تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدايتند و آنان همان رستگاران هستند. 📍قسمت آخر : 👈 پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : إنّ عليّا و شيعتَهُ هُمُ الفائزونَ يومَ القيامةِ؛ على و شيعيان او همان رستگارانِ در روز رستاخيزند (١) 👈 امیرالمومنین علیه السلام در تفسیر اذان وقتی به حی علی الفلاح می رسند می فرمایند : وأمّا قَولُهُ : «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ» فَإِنَّهُ یَقولُ : أقبِلوا إلی بَقاءٍ لا فَناءَ مَعَهُ ، ونَجاهٍ لا هَلاکَ مَعَها ، وتَعالَوا إلی حَیاهٍ لا مَوتَ مَعَها ، وإلی نَعیمٍ لا نَفادَ لَهُ ، وإلی مُلکٍ لا زَوالَ عَنهُ ، وإلی سُرورٍ لا حُزنَ مَعَهُ ، وإلی اُنسٍ لا وَحشَهَ مَعَهُ ، وإلی نورٍ لا ظُلمَهَ مَعَهُ ، وإلی سَعَهٍ لا ضیقَ مَعَها ، وإلی بَهجَهٍ لَا انقِطاعَ لَها ، وإلی غِنیً لا فاقَهَ مَعَهُ ، وإلی صِحَّهٍ لا سُقمَ مَعَها ، وإلی عِزٍّ لا ذُلَّ مَعَهُ ، وإلی قُوَّهٍ لا ضَعفَ مَعَها ، وإلی کَرامَهٍ یالَها مِن کَرامَهٍ ، وَاعجَلوا إلی سُرورِ الدُّنیا وَالعُقبی ، ونَجاهِ الآخِرَهِ وَالاُولی . وفِی المَرَّهِ الثّانِیَهِ : «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ» فَإِنَّهُ یَقولُ : سابِقوا إلی ما دَعَوتُکُم إلَیهِ ، وإلی جَزیلِ الکَرامَهِ وعَظیمِ المِنَّهِ وسَنِیِّ النِّعمَهِ وَالفَوزِ العَظیمِ ، ونَعیمِ الأَبَدِ فی جِوارِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ به بقایی که فنایی ندارد و نجاتی که هلاکی با آن نیست ، رو بیاورید . به زندگی ای که مرگ ندارد و نعمتی که تمامی ندارد و سلطنتی که زوال ندارد و شادی ای که غمی همراه ندارد و اُنسی که تنهایی ندارد و نوری که تاریکی ندارد و وسعتی که تنگی ندارد و سُروری که پایانی ندارد و توانگری ای که نیازمندی ای ندارد و سلامتی که بیماری ای ندارد و عزّتی که ذلّتی ندارد و قوّتی که ضعفی ندارد و به کرامتی بی همتا روی بیاورید و به سوی شادمانیِ نزدیک و دور ، و نجاتِ پایان و آغاز بشتابید . و در مرتبه دوم که می گوید : حیّ علی الفلاح ، یعنی به آنچه فرایتان خوانده ام ، سبقت جویید، و نیز به کرامتِ سِتُرگ ، دَهِش بزرگ ، نعمت والا ، کامیابی بزرگ و نعمت ابدی در کنار محمّد صلی الله علیه و آله در جایگاهی راستین ، نزد سلطانی مقتدر (٢) ------------ (١). تاريخ دمشقى ٨٩٠٠/٣٣٣/٤٢ (٢). ميزان الحكمة ذيل كلمه اذان
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🌹سورهٔ بقرة : آیهٔ {۶} ؛  إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‌ همانا كسانى كه كفر ورزيده‌اند، براى آنها يكسان است كه هشدارشان دهى يا هشدارشان ندهى. آنها ايمان نخواهند آورد. 📍قسمت اول : 👈  «كفر»، به معناى پوشاندن و ناديده گرفتن است. به كشاورز و شب، كافر مى گويند. چون كشاورز دانه و هسته را زير خاك مى پوشاند و شب فضا را در برمى گيرد. كفران نعمت نيز به معنى ناديده گرفتن آن است. شخص منكر دين، به سبب اينكه حقايق و آيات الهى را كتمان مى كند و يا ناديده مى گيرد، كافر خوانده شده است. 👈 قرآن، بعد از متّقين، گروهى از كفّار را معرّفى مى كند. آنها كه در گمراهى و كتمانِ حقّ، چنان سرسختند كه حاضر به پذيرش آيات الهى نيستند و در برابر دعوت پيامبران، زبان قال و حالشان اين بود: «سواء علينا أوَعَظتَ ام لم تكن من الواعظين»(۱) براى ما وعظ و نصيحت تو اثرى ندارد، فرقى ندارد كه پند دهى يا از نصيحت دهندگان نباشى. 👈 اگر زمينه مساعد ومناسب نباشد، دعوت انبيا نيز مؤثّر واقع نمى شود. باران كه در لطافت طبعش، خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شوره زار، خَس ----- (۱) شعراء، 136.
record_۲۰۲۱-۱۱--AudioConverter8.mp3
8.79M
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (18)
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 مرغ همسایه غازه مَنْ ضَیَّعَهُ الاَْقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الاَْبْعَدُ. کسى که نزدیکانش او را رها سازند آنها که دورند براى (حمایت از او و یارى اش) آماده مى شوند ♻️ شرح حکمت شرح و تفسیر نتیجه بى مِهرى بستگان امام(علیه السلام) در این جمله به کسانى که بستگان نزدیکش نسبت به او بى مهرى مى کنند و رهایش مى سازند دلدارى و امیدوارى مى دهد که نباید از این جریان مایوس گردند; خداوند راه دیگرى به روى او مى گشاید و مى فرماید: «کسى که نزدیکانش او را رها سازند آنها که دورند براى (حمایت از او و یارى اش) آماده مى شوند»; (مَنْ ضَیَّعَهُ الاَْقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الاَْبْعَدُ). در واقع این حکمت و رحمت الهى است که انسان ها به وسیله بستگان و دوستان نزدیک حمایت شوند; ولى اگر آنها به وظیفه خود عمل نکردند و به صله رحم و مسئولیت هاى دوستى پشت پا زدند این مسئولیت را بر عهده دیگران مى گذارد تا بنده اش در میان توفان حوادث تنها نماند. مثلا پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) طائفه قریش که نزدیک ترین نزدیکان او بودند نه تنها حمایتش نکردند بلکه به دشمنى او برخاستند; اما خداوند دورافتاده ترین قبائل را از قبیله قریش یعنى اوس و خزرج را به حمایت او برانگیخت که از جان و دل او را حمایت کردند و آئین او را پیش بردند و جالب این که اوس و خزرج با هم عداوت و دشمنى دیرینه اى داشتند ولى در حمایت از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) متحد و متفق بودند و امثال این موضوع در طول تاریخ بسیار دیده شده است. در حدیث پرمعنایى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که براى دلدارى و تسلى خاطر مى فرماید: «کُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْکَ لِمَا تَرْجُو; نسبت به آنچه امیدى به آن ندارى از آنچه امید به آن دارى امیدوارتر باش» و جالب این که در ذیل این حدیث اشاره به داستان موسى(علیه السلام) شده و مى فرماید: «موسى براى به دست آوردن شعله آتشى به دنبال نورى که از درخت برمى خواست روان شد ولى در آنجا پیام نبوت را دریافت داشت».(۱) احتمال دیگرى که در تفسیر این کلمه حکمت آمیز وجود دارد این است که امام مى خواهد بفرماید: در صورتى که نزدیکان و بستگان از نیروهاى یکدیگر استفاده نکنند و نسبت به هم بى اعتنا باشند اى بسا دورافتادگان آنها را مى ربایند و از وجود آنان بهره مى گیرند. نمونه این مطلب مسئله اى است که در این ایام کشور ما و بسیارى از کشورها با آن روبرو هستند که به نام فرار مغزها معروف است; هنگامى که ما از مغزهاى لایق و آماده و افکار بلند و استعدادهاى سرشار جوانانمان استفاده نکنیم آنها از میان ما فرار کرده و دورافتادگان از نیروهاى آنها استفاده مى کنند که این ضایعه اى است بزرگ و غیر قابل جبران. در واقع تفسیر اول دلدارى و تسلى خاطرى است به تضییع شدگان و تفسیر دوم سرزنشى است نسبت به تضییع کنندگان. البته تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد، هرچند جمع میان دو تفسیر نیز امکان پذیر است. «أُتیحَ» از ماده «تَیح» (بر وزن شَىء) در اصل براى مهیا شدن براى انجام کارى است و هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى مهیا کردن است و گاه به معناى مقدر ساختن نیز آمده که آن هم نوعى مهیا کردن است. ------------- (۱). کافى، ج 5، ص 83، ح 2.
🌱 بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحيم 🌱 ❇️ احكام تقليد [مسائل تقليد از رساله حضرت امام] 📌مسأله ۷ 🛑 محدوده رجوع انسان به غیر مجتهد خود اگر مجتهدِ اعلم در مسأله‌اى فتوى دهد، مقلّد آن مجتهد يعنى كسى كه از او تقليد مى‌كند نمى‌تواند (1) در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگر عمل كند، ولى اگر فتوى ندهد (2) و بفرمايد: احتياط آن است كه فلان طور عمل شود، (3) مثلاً بفرمايد: احتياط آن است كه در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبيحات اربعه يعنى: «سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاّ اللّٰهُ وَ اللّٰهُ اَكْبَرُ» بگويند، مقلد بايد يا به اين احتياط كه احتياط واجبش مى‌گويند عمل كند و سه مرتبه بگويد، يا بنا بر احتياط واجب (4) به فتواى مجتهدى كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاى ديگر بيشتر است (5) عمل نمايد، پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافى بداند مى‌تواند يك مرتبه بگويد و هم چنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مسأله محلّ تأمّل يا محلّ اشكال است. 📍براى دانستن نظرات ديگر مراجع در ذیل همین مسأله به این 👇 آدرس ها مراجعه‌ کنید : 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/19 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/20
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 🌹سورهٔ بقرة : آیهٔ {۶} ؛  إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‌ همانا كسانى كه كفر ورزيده‌اند، براى آنها يكسان است كه هشدارشان دهى يا هشدارشان ندهى. آنها ايمان نخواهند آورد. 📍قسمت دوم : 👈 لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جماد گونه مى كند. «سواء عليهم» 👈 روش تبليغ براى كفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نكند، بشارت و وعده ها نيز اثر نخواهند كرد. «سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تُنذرهم» 👈 انتظار ايمان آوردنِ همه ى مردم را نداشته باشيد.(۱) «...لا يؤمنون» ---------------- (۱). در آيه ۱۰۳ سوره يوسف مى فرمايد: «وما اكثر النّاس ولو حَرصتَ بمؤمنين» هر چند آرزومند و حريص باشى، بسيارى از مردم ايمان نخواهند آورد.
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📌 درنگ و تفکری پیرامون هدف خلقت و سوالات پیرامون آن انسان براى هدفى متعالى آفريده شده كه راه رسيدن به آن، عبادت خدا است. «و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر كار نيكى كه با هدف الهى انجام شود، عبادت گفته مى شود. ⁉️ سؤال: در قرآن اهداف ديگرى، همچون آزمايش و امتحان، براى آفرينش انسان مطرح شده، آيا آن اهداف با هدفى كه در اين آيه (56) آمده، هماهنگ است؟ 👌 پاسخ: قرآن در آيه دوم سوره مُلك مى فرمايد: «خلق الموت والحياة ليبلوكم أيّكم أحسن عملا» مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك عمل بهترى داريد. و در آيه دوازدهم سوره طلاق مى فرمايد: «لتعلموا انّ اللّه على كلّ شى ء قدير» هدف از آفرينش، علم انسان به قدرت الهى است. در جمع بندى اين آيات به نتيجه مى رسيم كه هدف اصلى، بندگى خداوند است، ليكن عبادت نيازمند معرفت است كه در جمله «لتعلموا» بيان شده است و در عبادت كه همان پذيرفتن راه الهى و رها كردن راه هاى غير الهى است، انسان آزمايش مى شود كه در جمله «ليبكوكم» آمده است. ⁉️سؤال: اگر هدف آفرينش بشر عبادت است، پس چرا اين هدف بطور كامل تحقق نيافته است؟ 👌پاسخ: بارها خداوند در قرآن فرموده كه اگر مى خواستيم، همه را به اجبار هدايت كرده و به بندگى خود در مى آورديم، امّا خداوند بشر را آزاد آفريد، تا آگاهانه و آزادانه، عبادت كند. ⁉️سؤال: آيا خداوند به عبادت ما نيازمند است؟ 👌پاسخ: قرآن بارها مى فرمايد: خداوند از هر جهت غنى است، نه تنها از انسان، بلكه از همه هستى بى نياز است. اگر به ما دستور دادند كه منزل خود را رو به آفتاب بسازيم، نبايد كسى گمان كند كه خورشيد به خانه ما نياز دارد، اين ما هستيم كه به نور و انرژى آن محتاجيم. در اين آيات نيز بى نيازى خداوند بيان شده است: «ما أريد منهم من رزق» ⁉️سؤال: اگر خداوند رزّاق است، پس چرا به همه رزق يكسان نمى دهد؟ 👌پاسخ: رزّاق بودن يكى از صفات خداوند است، يكى ديگر از صفات او حكيم بودن است. يكسان بودن رزق، امرى حكيمانه نيست، بلكه بايد تابع تلاش و كوشش انسان ها باشد. قرآن مى فرمايد: 👈«فامشوا فى مناكبها»(۱) از دامنه زمين بالا رويد و رزق به دست آوريد «وابتغوا من فضل اللّه»(۲) به سراغ كسب و كار و فضل الهى برويد و داد و ستد كنيد. چنانكه نبايد توقّع داشته باشيم معلّم به همه شاگردان نمره يكسان بدهد، زيرا علاوه بر معلّم بودن و اختيار نمره دادن، حكيم نيز هست و بايد ميان شاگردان كوشا و بازيگوش، فرق بگذارد. ⁉️سؤال: اگر خداوند رزّاق است، قحطى ها براى چيست؟ 👌پاسخ: 👈 گاهى كمبودها جنبه كيفرى دارد، چنانكه قرآن در مورد كيفر بنى اسرائيل مى فرمايد: «فبظلم من الّذين هادوا حرّمنا»(۳) به خاطر ظلمى كه يهود كردند، بخشى از خوردنى ها را بر آنان حرام كرديم. 👈 گاهى جنبه آزمايشى دارد: «و لنبلونّكم بشى ء من الخوف و الجوع»(۴) ما از طريق گرسنگى و ترس و... شما را آزمايش مى كنيم. 👈 گاهى جنبه تربيتى دارد: «فاخذناهم بالبأساء... لعلّهم يتضرّعون»(۵) ما براى تضرّع و برگشت آنان به سوى خداوند، آنها را از طريق ناگوارى ها گوشمالى مى دهيم. 👈 گاهى نتيجه قهرى برخورد نادرست انسان با طبيعت است، همچون تخريب جنگل ها، آلوده ساختن آب رودخانه ها و به هم زدن تعادل محيط زيست كه در طول زمان، مشكلات بسيارى از جمله قحطى را بدنبال مى آورد. 🌹 و کلام آخر: اگر ايمان داشته باشيم كه رزق از خداست، ريشه ى بسيارى از حرص ها، بخل ها، حيله ها، حسدها، كلاهبردارى ها و كم فروشى ها، در انسان مى خشكد. «انّ اللّه هو الرّزاق...» ----- (۱) ملك، 15. (۲) جمعه، 10. (۳) نساء، 160. (۴) بقره، 155. (۵) انعام، 42.
record_۲۰۲۱-۱۲--AudioConverter.mp3
10.31M
وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (19)
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 يه خورده حق بدیم مَا کُلُّ مَفْتُون یُعَاتَبُ هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد (چه بسا بى تقصیر باشد) ♻️ شرح حکمت سرچشمه گرفتارى ها و مشکلات و مصائبى که دامن گیر انسان مى شود کاملاً مختلف است; گاه نتیجه مستقیم اعمال انسان است که بر اثر ندانم کارى ها، سستى ها، تنبلى ها و استفاده نکردن به موقع از فرصت ها دامان او را گرفته است. به یقین چنین شخصى درخور سرزنش است; ولى گاه مى شود که این مشکلات کفاره گناهان انسان است و خداوند مى خواهد او را به این وسیله در دنیا پاک کند. چنین کسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نیست و گاه سرچشمه آن آزمایش هاى الهى است که خدا مى خواهد با آن مشکل و گرفتارى بنده خود را پرورش دهد که همچون فولاد آبدیده در کوره حوادث مقاوم سازد و یا همچون طلاى ناخالصى را که به کوره مى برند تا خالص گردد او را خالص سازد در اینجا نیز جاى سرزنش نیست، بنابراین همه گرفتاران و بلا دیدگان را نمى توان سرزنش کرد و حتى در آنجایى که انسان خود سرچشمه آن گرفتارى باشد باز گاهى جاهل قاصر است و گاه مقصر; تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است. این سخن تفسیر دیگرى نیز دارد و آن این که «مفتون» از ماده «فتن» و «فتنه» در اصل به معناى آزمایش کردن است; مثلا هنگامى که مى خواهند طلا را آزمایش کنند آن را به کوره مى برند تا وضع آن روشن شود و به همین جهت هر نوع فشار و گرفتارى و مشکلات و گمراهى به عنوان فتنه از آن یاد مى شود و مفتون در عبارت بالا به معناى فریب خورده باشد; همان گونه که درباره شخص گرفتار اشاره شد این حالت گاهى بر اثر تقصیر و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد به همین منظور امام مى فرماید: تمام کسانى که مفتون هستند سزاوار سرزنش نیستند.
🌱 بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحيم 🌱 ❇️ احكام تقليد [مسائل تقليد از رساله حضرت امام] 📌مسأله ۸ 🛑 احتياط مستحب اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مسأله‌اى فتوى داده (1) احتياط كند مثلاً بفرمايد: ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كر بشويند پاك مى‌شود، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند مقلد او نمى‌تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگر رفتار كند (2) ، بلكه بايد يا به فتوى عمل كند، يا به احتياط بعد از فتوى كه آن را احتياط مستحبّ مى‌گويند عمل نمايد (3) ، مگر آن كه فتواى آن مجتهد نزديكتر به احتياط باشد. 📍براى دانستن نظرات ديگر مراجع در ذیل همین مسأله به این 👇 آدرس مراجعه‌ کنید : 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/21
record_۲۰۲۱-۱۲--AudioConverter1.mp3
11.33M
وَ يَقُولُون‌َ لَو لا أُنزِل‌َ عَلَيه‌ِ آيَةٌ مِن‌ رَبِّه‌ِ فَقُل‌ إِنَّمَا الغَيب‌ُ لِلّه‌ِ فَانتَظِرُوا إِنِّي‌ مَعَكُم‌ مِن‌َ المُنتَظِرِين‌َ «20»
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 پيشى گرفتن تقدير و تدبير تَذِلُّ الاُْمُورُ لِلْمَقَادِیرِ، حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِی التَّدْبِیرِ. حوادث و امور، تسلیم تقدیرهاست تا آنجا که گاه مرگ انسان در تدبیر (و هوشیارى او) است. ♻️ شرح حکمت امام(علیه السلام) در اینجا به نکته مهمى اشاره مى فرماید و آن این که چنان نیست که همیشه انسان هاى مدیر و مدبر پیروز گردند; گاه تقدیرات همه تدبیرات آنها را برهم مى زند. هدف از بیان این نکته آن است که گرچه انسان باید در همه امور هوشیارانه و مدبرانه عمل کند; اما چنین نیست که از لطف خدا بى نیاز باشد. خداوند براى بیدار ساختن انسان و شکستن غرور و غفلت او گهگاه امورى مقدر مى کند که بر خلاف تمام تدبیرها و پیش بینى ها و مقدمه چینى هاى انسان است تا به او بفهماند در پشت این دستگاه، دست نیرومندى است که هیچ کس بى نیاز از لطف و محبت او نیست. در طول تاریخ گذشته و در زندگى خود بسیارى از این صحنه ها را دیده ایم که گاه افراد بسیار هوشیار و قوى و صاحب تدبیر ضربه هایى از تدبیر و هوشیارى خود خورده اند و دست تقدیر مسیرى جز آنچه آنها مى خواستند برایشان فراهم ساخته است. تنها مطلبى که در اینجا تذکر آن لازم است این است که هرگز مفهوم این سخن آن نیست که انسان دست از تدبیر و دقت و بررسى لازم در کارها بردارد و همه چیز را به گمان خود به دست تقدیر بسپارد، بلکه شعار «(وَأَنْ لَیْسَ لِلاِْنْسانِ إِلاّ ما سَعى); بهره انسان تنها با سعى و تلاش او ارتباط دارد»(۱) را نباید هرگز فراموش کند و به تعبیر دیگر انسان نباید از اراده و تقدیرات الهى و این که همه چیز به دست اوست غافل شود و نیز نباید دست از تلاش و کوشش بردارد. ----------------- (۱). نجم ۳۹
🌱 بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحيم 🌱 ❇️ احكام تقليد [مسائل تقليد از رساله حضرت امام] 📌مسأله ۹ 🛑 تقليد ابتدایی از میت تقليد ميّت ابتداءً جايز نيست، ولى بقاء بر تقليد ميّت اشكال ندارد و بايد بقاء بر تقليد ميّت به فتواى مجتهد زنده باشد و كسى كه در بعضى از مسائل به فتواى مجتهدى عمل كرده، (1) بعد از مردن آن مجتهد مى‌تواند در همۀ مسائل از او تقليد كند. 📍براى دانستن نظرات ديگر مراجع در ذیل همین مسأله به این 👇 آدرس ها مراجعه‌ کنید : 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/21 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/22 👉 https://lib.eshia.ir/10369/1/23
🌷 امام رضا (عليه السلام) فرمود هفت چيز بدون هفت چيز ديگر مسخره است : 1️⃣ كسى كه به زبان استغفار كند و در دل پشيمان نباشد خود را مسخره كرده. 2️⃣ كسى كه توفيق از خدا بخواهد و كوشش نكند خود را مسخره كرده. 3️⃣ كسى كه بهشت خواهد و بر سختيها صبر ننمايد خود را مسخره كرده. 4️⃣ كسی كه از آتش به خدا پناه برد و از لذت دنيا دست نكشد،خود را مسخره كرده. 5️⃣ كسی كه مرگ را ياد كندو آماده آن نشود خود را مسخره كرده. 6️⃣ كسى كه خدا را ياد كند و مشتاق ديدار او نباشد ، خود را مسخره كرده. 7️⃣ كسی كه در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش كند خود را مسخره كرده 📚 تحرير المواعظ العددية ، ص470
record_۲۰۲۱-۱۲--AudioConverter2.mp3
11.13M
وَ إِذا أَذَقنَا النّاس‌َ رَحمَةً مِن‌ بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُم‌ إِذا لَهُم‌ مَكرٌ فِي‌ آياتِنا قُل‌ِ اللّه‌ُ أَسرَع‌ُ مَكراً إِن‌َّ رُسُلَنا يَكتُبُون‌َ ما تَمكُرُون‌َ «21»
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 📍 🔺 : 🛑 تغییر حکم یا تغییر شرایط وَسُئِلَ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ(صلى الله علیه وآله): «غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَلاَ تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ» إِنَّمَا قَالَ(صلى الله علیه وآله) ذَلِکَ وَالدِّینُ قُلٌّ، فَأَمَّا الاْنَ وَقَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ.. ✳️ شرح لغات غَيِّرُوا الشَيْبَ: پيرى را (با خضاب) تغيير دهيد، يعنى سفيدى موها را با خضاب كردن تغيير دهيد تا دشمن شما را پير و ناتوان نپندارد. قُلٌّ: اندك، كم، يعنى پيروان اسلام اندك بودند. النِطَاق: كمر بند پهن. اتَّسَعَ نِطَاقُهُ: كنايه از گسترش و توسعه است. الجِران: جلو گردن شتر كه به هنگام استراحت بر زمين مى گذارد، مجازا به معناى ثبوت و استقرار است. ♻️ ترجمه و شرح حکمت 📍 قسمت اول : این سخن حکمت آمیز در واقع پاسخى است به سؤالى که بعضى از یاران امام درباره تفسیر یکى از سخنان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) کرده اند به این ترتیب که: «از امام درباره این گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) سؤال شد که فرموده است: موهاى سفید خود را تغییر دهید (رنگ و خضاب کنید) و خود را شبیه یهود نسازید»; (وَسُئِلَ(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ(صلى الله علیه وآله): غَیِّرُوا الشَّیْبَ، وَلاَ تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ). امام(علیه السلام) فرمود: «این سخن را پیامبر(صلى الله علیه وآله) زمانى فرمود که پیروان اسلام کم بودند اما امروز که اسلام گسترش یافته و آرامش و امنیت برقرار گشته (و اسلام استقرار یافته است) هر کسى مختار است (که رنگ و خضاب بکند یا نه)»; (فَقَالَ(علیه السلام): إِنَّمَا قَالَ(صلى الله علیه وآله) ذَلِکَ وَالدِّینُ قُلٌّ، فَأَمَّا الاْنَ وَقَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ). «نطاق» در اصل به معناى کمربند و یا کمربندهاى خاصى است که زنان به کمر مى بستند; ولى در اینجا به معناى محدوده و قلمرو است، بنابراین جمله «اتَّسَعَ نِطاقُهُ» یعنى قلمرو اسلام گسترش یافته است. «جِران» به معناى قسمت پایین گردن شتر است که به هنگام استراحت آن را به زمین مى نهد و تعبیر به «ضَرَبَ بِجِرانِهِ» کنایه از حاکمیت امنیت بر محیط اسلام است. در آغاز اسلام که عدد مسلمانان کم بود و در میان آنها گروهى از پیران نیز وجود داشتند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اصرار داشت که پیران چهره جوان به خود بگیرند تا مایه ترس و وحشت دشمن شوند و نشانى از ضعف در آنها دیده نشود به همین دلیل دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد. منتها براى این که دشمنان اعم از یهود و مشرکان، از نکته این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد که این کار را به خود اجازه نمى دادند. امام(علیه السلام) به این نکته دقیق اشاره مى کند که هر حکمى تابع موضوع خود است; اگر موضوع تغییر یابد آن حکم نیز عوض مى شود، همان گونه که اگر شراب سرکه شود و یا کافر مسلمان گردد حکم آن تغییر پیدا مى کند. امام(علیه السلام) مى فرماید: موضوع این حکم رعب افکندن در دل دشمنان از طریق جوان نمایى پیران بوده و این مربوط به زمانى است که عدد مسلمانان کم بود اما در عصر امام که اسلام سراسر منطقه را فرا گرفته بود و حکومت اسلامى تثبیت یافته بود نه ترسى از مشرکان وجود داشت و نه خوفى از یهود، دیگر موضوعى براى رعب افکندن در دل دشمن از طریق رنگ کرد موهاى سفید باقى نمانده بود.