eitaa logo
مسجد امام هادی علیه السلام
264 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
6هزار ویدیو
306 فایل
مشهد ؛ واقع در بولوار امیرالمؤمنین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🎼🎹🥁🎷🎺🎸🎻 🔍 مجوزات ادارات مربوطه درباره موسیقی و آموزش آن و نظر رهبری ؛ 👈 جواز گوش‌دادن به نوارها منوط به تشخیص خود مکلّف است که اگر تشخیص دهد مشتمل بر غنا و موسیقی لهوی مضل عن سبیل الله و مناسب با مجالس عیش و نوش و خوش‏گذرانی و همچنین مطالب باطل نیست، گوش‌دادن به آن اشکال ندارد 👈 بنا بر این تجویز آن توسط سازمان تبلیغات اسلامی و یا هر مؤسسه اسلامی دیگر به تنهایی دلیل شرعی برای مباح بودن آن نیست 👉 و بکارگیری آلات موسیقی در موسیقی لهوی مطرب و مناسب با مجالس لهو و گناه جایز نمی‏باشد، ولی استفاده حلال از آنها برای اهداف عقلایی اشکال ندارد و تشخیص مصادیق هم موکول به نظر خود مکلّف است. 👈 بکارگيرى آلات موسيقى براى نواختن موسيقى غيرلهوى، اگر براى اجراى سرودهاى انقلابى يا دينى و يا براى اجراى برنامه‏ هاى فرهنگى مفيد و برنامه‏ هاى ديگر با غرض عقلايى مباح باشد، اشکال ندارد به شرط اينکه مستلزم مفاسد ديگرى نباشد 👈 و همچنين آموختن و ياد دادن نوازندگى براى امر فوق فى‏نفسه اشکال ندارد. 👈ولى ترويج موسيقى با اهداف عاليه نظام مقدس اسلامى سازگار نيست.👉 📚https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=99&pid=99&tid=-1 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
💝💕💞💓💗💖💛💚 👑 سیدة نساء النبی ام البتول سلام الله علیها اسلام (صلی الله علیه و آله) : ما أبدلنی الله خیرا منها، صدقتنی إذ کذبنی الناس وواستنی بمالها اذ حرمنی الناس، ورزقنی الله الولد منها ولم‌یرزقنی من غیرها.  👈 خدا زنی بهتر از خدیجه به من نداد. هنگامی که مردم تکذیبم می‌کردند، او مرا تصدیق کرد و هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، با ثروتش کمکم کرد. و خدا از او فرزندانی به من داد در حالی که از دیگر زنانم به من فرزندی نداد . 📚 شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۴ق، ص۲۱۷. 📍 دوشیزه بودن حضرتشان ... عالمان شیعه بر این باورند که خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر، ازدواج نکرده است. ابن شهرآشوب از قول سید مرتضی در «شافی» و شیخ طوسی در التلخیص، به دوشیزه بودن (س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) اشاره کرده است. برخی از محققان، بر این باورند که با توجه به تعصبات قبیله‌ای در حجاز، ازدواج خدیجه که از بزرگان قریش بود، با دو اعرابی از قبایل تمیم و مخزوم،(به نام های «ابوهاله هند بن نباش» و «عتیق بن عابد» ) پذیرفتنی نخواهد بود . و فرزندانی که برای خدیجه برشمرده شده، در حقیقت فرزندان خواهرش هاله بوده‌اند که پس از مرگ او به سرپرستی خدیجه درآمده‌اند . 📚 ابن شهرآشوب، المناقب آل ابی طالب، قم، ج۱، ص۱۵۹: «روی أحمد البلاذری و أبوالقاسم الکوفی فی کتابیهما و المرتضی فی الشافی و أبوجعفر فی التلخیص: أن النبی (ص) تزوج بها و کانت عذراء». 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖💝💖💝💖💝 🌴 🌴 📽 حضرت س به ص عرض کرد من به خاطر این صفات تمایل دارم با تو ازدواج کنم ... 🎙استاد 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
🤯🤪🤯🤪🤯🤪 🔍 و نظر فقهاء ؛ 📍الکل صنعتی : 👈 : الکل های صنعتی که برای رنگ کردن درب و میز و صندلی و مانند اینها به کار می برند اگر مست کننده نباشد پاک است 👈 : پاک است اگرچه مست کننده باشد . 📍الکل سفید یا همان الکل پزشکی : 👈 : اگر از الکلی باشد که در اصل مایع نیست ، هرچند مست کننده هم باشد محکوم به طهارت است و نماز با لباسی که با این الکل برخورد کرده ، صحیح است و احتیاجی به تطهیر ندارد . 👈 : الکل، چه صنعتی و چه طبی ، به تمام اقسامش، پاک است مگر آن که معلوم و مُحرز باشد آن الکل از تبخیر و تقطیر شراب حاصل شده است که در این صورت نجس است و نماز با آن هم صحیح نیست . 👈 : اگر اطمینان نباشد که الکل را از مایع مست‌کننده گرفته‌‎اند، پاک است و در فرض شک نیز تحقیق لازم نیست. 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 امام رضا علیه السلام : احْسِنِ الظَّنَّ باللّهِ فَانَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ انَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی المُؤمِنِ انْ خیراً فَخَیراً وَان شَرّاً فَشَرّاً 📚كافى، ج 2، ص 72 به خداوند نیکو گمان باش که خداوند عزوجل می فرماید: من به گمان بنده مؤمنم هستم، اگر خوش گمان بود نیکی می کنم، و اگر بدگمان بود، بر اساس آن بااو رفتار می کنم. (یعنی به خواسته او با او عمل می کنم). 📍دو نمونه از سوءالظن به خدا الف) ازدواج نکردن از ترس فقر امام صادق علیه السلام فرمود: مَن تَرَک التزویجَ مَخافةَ العَیلةِ فَقَد اساءَ بِاللّهِ الظّن 📚كافى، ج 5، ص 330 کسی که از ترس مخارج زندگی، ازدواج نکند به خداوند سوءظن برده است. زیرا خداوند در قرآن می فرماید: إِنْ یکونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ 📚 نور 32 اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است. و نیز می فرماید: أَ لَیسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه 📚 رمز 36 آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بنده اش کافی نیست؟! ب) بخل ورزیدن امیر المومنین علی علیه السلام فرمود: البُخلُ بِالموجُودِ سوءُالظَّنِ بِالمَعبُودِ 📚غرر الحکم ص293 بخل ورزیدن به آنچه (در دست انسان است) بدگمانی به خداوند است. و در سخن دیگر می فرماید: انَّ البُخل و الجُبنَ و الحِرصَ غزایزٌ شتی یجمعُها سوءُ الظَّنِ باللّه 📚مستدرك الوسائل، ج 7، ص 29 بخل، ترس و حرص غرایز گوناگونی هستند که در بدگمانی جمع می شوند. 👌افرادی که از دادن خمس و زکات و صدقات دیگر دریغ می ورزند، به نوعی سوء ظن به وعده های الهی دارند. و فکر می کنند اگر خمس و زکات بدهند فقیر می شوند 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖💝💖💝💖💝 🌴 🌴 📽 درجات انسان در بهشت به مقدار حسن ظنی است که به خدا دارد . 🎙استاد 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
هدایت شده از حامد کاشانی
♦️♦️♦️ فتوایی بسیار مهم از حضرت آیت الله وحید خراسانی ما با غیر شیعه اختلاف داریم، کم هم نیست اما به هیچ وجه اهل دشمنی و تنازع نیستیم بلکه مدافعشان هم هستیم. این مساله مورد اتفاق بزرگان بوده و اختلاف قابل ملاحظه ای هم در آن نیست فتوای زیر متن پاسخ به یکی از استفتائات پر تکرار مراجع بزرگ شیعه در این زمینه است. 🌺🌺🌺حسن معاشرت با مخالفین مذهب ♦️سؤال: باسمه تعالی/ ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهل‌سنت زندگی می‌کنند و آنها ما را کافر می‌دانند و می‌گویند شیعه کافر است در این‌صورت آیا ما هم می‌توانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همان‌طوری که آنها ما را کافر می‌دانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید./امضاء:جمعی از مؤمنین پاسخ معظم له: ♦️بسم الله الرحمن الرحیم هر کس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیاء، صلی الله علیه وآله وسلم، بدهد مسلمان است، و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است. و وظیفه شرعی شما آن است که با گوینده شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید، و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید، اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید، و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید، و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید، و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «ولاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: «ولاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا» والسلام علیکم و رحمة الله" ۱۳۸۷/آبانماه لینک مطلب http://wahidkhorasani.com/فارسی/سؤالات-شرعی/محتوا/15744_حسن-معاشرت-با-مخالفین-مذهب @kashani1395
👠👞👠👞👠👞 🔍 ازدواج فرزند و نفقه در نظر فقهاء ؛ 👈 : هزینه ازدواج جزء نفقه واجب فرزند نیست ولی احتیاط مستحب است در صورت نیاز فرزند و قدرت پدر، هزینه ازدواج فرزندش را بدهد . 👈 : هزینه ازدواج جزء نفقه واجب فرزند نیست . 👈 : جزء نفقه نیست ولی در صورتی که پسر ممکن است گرفتار گناه شود و پدر تمکن دارد احتیاط واجب آن است که پرداخت نماید . 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
🌾🐫🌾🐫🌾🐫 📍فضایل امیر المومنین علیه السلام از زبان سعد بن ابی وقاص ابن قتیبه در کتاب امامت و سیاست می نویسد: سعد بن ابی وقاص در مورد علی(ع) می گفت : على(ع) در نیکى‏ هاى ما با ما شریک است ولى ما با او در نیکیهایش شریک نیستیم. او از همه ما به کار خلافت سزاوارتر بود اما قضا و قدر مدتى او را از حقش دور ساخت. و ما به نیکى مى‏دانستیم که او سزاوارترین فرد نسبت به کار خلافت است(1). همچنین در کتاب صحیح مسلم از قول عامر بن سعد بن ابى وقّاص به نقل از پدرش می نویسد: در یکى از روزها، معاویة بن ابى سفیان به سعد بن ابی وقاص دستور داد تا به على بن ابیطالب (ع) ناسزا بگوید! «سعد» از دستور او سرپیچى کرد. معاویه، از وى پرسید : به چه سبب على را دشنام نمی دهی؟ سعد گفت: بخاطر آن که خودم در شأن على (ع) از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) سه فضیلت شنیده ام که با توجه به آن ها، هیچگاه به سبّ و دشنام علی(ع)، اقدام نمى‏ کنم. 💚 فضیلت اول: در ماجرای جنگ تبوک رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله)، حضرت على (علیه السّلام) را به جانشینى خود، در مدینه باقى گذاشت، آنگاه على (علیه السّلام) به پیامبر(ص) فرمود: یا رسول الله! آیا مرا به جانشینی بر زنان و کودکان می گماری؟ رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) در پاسخش، فرمود: آیا خرسند نیستى از این که جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون، به حضرت موسى (علیه السّلام) باشد؛ با این تفاوت که پس از من پیغمبرى مبعوث نمى‏ شود . 💚 فضیلت دوم: در جنگ خیبر، از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) شنیدم، که مى‏فرمود: « پرچم اسلام را به دست کسى می‌دهم که خدا و رسول را دوست مى‏دارد و خدا و رسول هم، او را دوست مى‏دارند». از شنیدن این سخن همه ما در انتظار اینکه این فضیلت بزرگ نصب ما گردد، سر از پا نمی شناختیم، که در همان زمان رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) على را به حضور طلبید. على (علیه السّلام) در حالى به حضور حضرت رسول شرف یاب شد که به درد چشم شدیدی مبتلا بود، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) آب دهان مبارک را بر چشم حضرت على (علیه السّلام) مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را که یاد بود نصرت الهى بود، به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على (علیه السّلام)، فتح و پیروزى عظیمی نصیب اسلام شد . 💚 فضیلت سوم: هنگامى که آیه مباهله ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ)(2)؛ نازل شد، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله)، حضرت على (علیه السّلام) و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم السّلام) را به حضور طلبید و فرمود: بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند . که اگر یکی از این فضیلتها براى من بود، بهتر و ارزنده ‏تر از شتران سرخ موی بود که در اختیار من باشد.(3) 👌 این موضوع را بسیاری از علمای اهل سنت در کتب شان نقل کرده‌اند که به جهت اختصار به بعضی از آنها اشاره می کنیم: 👈 ابن کثیر در البدایة والنهایة.(4) 👈 ابن اثیر در اسد الغابه فی معرفة الصحابة.(5) 👈 ذهبی در تاریخ الاسلام، ص627. و همچنین شرح مسلم، النووی.(6) 👈 ینابیع المودة، القندوزی.(7) ..................... 1 - امامت‏ وسیاست/ترجمه،ص:132. 2 - سوره آل عمران: آیه 61. 3 - صحیح مسلم: ج7 ، ص120، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن أبی طالب (رضی الله عنه). 4 - ابن کثیر در البدایة والنهایة، حوادث سال چهل هجری، ج7، ص369. 5 - ابن اثیر در اسد الغابه فی معرفة الصحابة، ترجمه امام علی علیه السلام، ج4 ،‌ ص99. 6 - شرح مسلم، النووی، ج15،‌ ص175. 7 - ینابیع المودة لذوی القربى، القندوزی، ج 2، ص 119 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖💝💖💝💖💝 🌴 🌴 📽 استدلال فوق العاده زیبای استاد مقابل جمعی از اهل سنت برامامت (ع) 🎙استاد 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
🌖🌗🌘🌑🌒🌔 📍مواردی که لازم نیست ؛ 👈 میت کافر باشد . 👈 جنین سقط شده ای که چهار ماهش تمام نشده است . : زیر چهارماه در صورتیکه ساختمان بدنش کامل است بنابر احتیاط واجب باید غسل بدهند . 👈 کسانى که قتل آنها به عنوان قصاص یا حدّ شرعى واجب شده است و حاکم شرع به آنها دستور مى دهد مراسم غسل میّت را خودشان در حال حیات انجام دهند و سه غسل را طبق رساله عملیّه به جا آورده است . 👈 قطعه بی استخوان جدا شده از بدن میت 👈 شهید معرکه جنگ 👌 این حکم فقط شامل كسانى است كه در ميدان جنگ كشته شده باشند، يعنى پيش از آن كه مسلمانان به او برسند جان داده است، امّا اگر به او برسند و زنده باشد، يا به صورت مجروح او را از ميدان جنگ خارج سازند و در بيمارستان يا غير آن از دنيا برود، گرچه ثواب شهيدان را دارد ولى باید غسل و کفن شوند. 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
☘🌺☘🌺☘🌺 🅾تقدیس ابلیس توسط عرفا و صوفیه: ◀حلاج می‌گوید: «در آسمان عابد و موحدی چون ابلیس نیست...به او گفتند سجده کن، گفت لا غیر!...بنده‌ای پاک هستم، غیر تو به کسی سجده نمی‌کنم». مجموعه آثار حلاج، ص۶۰. ◀«صاحب و استاد من، ابلیس و فرعون است، به آتش بترسانیدند ابلیس را از دعویش بازنگردید. فرعون را به دریا غرق کرده و از دعوی بازنگردید... و اگر مرا بکشند و دست و پای ببرند از دعوی خود بازنگردم».مجموعه آثار حلاج، ص۶۲. ◀حلاج معتقد است که دو جوانمرد در عالم وجود دارد: ابلیس و پیامبر اکرم. تمهیدات، عین القضات همدانی، ص۲۲۳. و می‌گوید: «موسی و ابلیس در عقبه طور به هم رسیدند، موسی گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را از سجده منع کرد؟ ابلیس گفت: دعوی من به معبود واحد مرا منع کرد و اگر آدم را سجده می‌کردم هر آینه مثل تو بودم، چون تو را یکبار ندا کردند «أنظر الی الجبل» نگریستی، مرا هزار بار ندا کردند که آدم را سجده کن و من سجده نکردم». مجموعه آثار حلاج، ص۶۱. ◀حسن بصری نیز معتقد است: «اگر ابلیس نور خود را به خلق نماید همه او را به معبودی و خدایی بپرستند». تمهیدات، عین القضات همدانی، ص۲۱۱. تحفة الاخیار نیز درباره رابعه عدویه می‌نویسد: ◀«چنانچه عطار از رابعه عدویه نقل کرده که مضمونش این است او گفته که دل من لبریز از محبت خداست و در آن جای محبت مصطفی و عداوت ابلیس نیست». تحفة الاخیار، ص۱۴۰. ◀سنایی نیز دلیل سجده نکردن ابلیس را مجبور بودن او و خواست خود خداوند بیان می‌کند و از زبان ابلیس می‌گوید: در راه من نهاد، نهان دام مکر خویش آدم میان حلقه آن دام، دانه بود می‌خواست تا نشانه لعنت کند مرا کرد آنچه خواست، آدم خاکی بهانه بود ای عاقلان عشق مرا هم گناه نیست ره یافتن به جانبشان بی‌رضا نبود تمهیدات، عین القضات همدانی، ص۷۴. ◀ابوسعید ابوالخیر نیز با اشاره به مجبور بودن شیطان می‌گوید روز قیامت شیطان را می‌آورند و به او می‌گویند سجده کن «وی در گریستن آید گوید: اگر به من بود سجده روز اول کردمی». اسرار التوحید، ص۳۳۲. ◀عراقی نیز سجده نکردن ابلیس را کار خود خداوند دانسته و می‌گوید: خود کرده رهنمایی آدم به سوی گندم ابلیس بهر تأدیب اندر میان نهاده خود کرده هرچه کرده وانگه به این بهانه هر لحظه جرم و عصیان بر این و آن نهاده کس را در این میانه چون و چرا نزیبد هر کس نصیب او را هم غیب دان نهاده کلیات عراقی، ص۲۶۷. ◀ملای رومی نیز علت سجده نکردن ابلیس را عشق او به خداوند اعلام می‌کند و ابلیس را بی‌گناه می‌داند: ترک سجده از حسد گیرم که بود این حسد از عشق خیزد نه جحود هر حسد از دوستی خیزد چنین که شود با دوست غیری همنشین بی گنه لعنت کنی ابلیس را چون نبینی از خود این تلبیس را مثنوی، ص۲۵۷. (براساس نسخه سبحانی، وزارت ارشاد) ◀عین القضات همدانی هم دلیل سجده نکردن ابلیس به آدم را عشق او به خدا می‌داند و شیطان را در افعالش مجبور می‌داند و می‌گوید خدا او را اینگونه آفریده است: «گیرم که خلق را اضلال ابلیس کند، ابلیس را بدین صفت که آفرید؟» تمهیدات، عین القضات همدانی، ص۱۸۸. «گناه ابلیس عشق او آمد به خدا».  تمهیدات، عین القضات همدانی، ص۲۲۹. ◀احمد غزالی نیز شیطان را «سید الموحدین»می‌داند، و نیز می‌گوید «من لم یتعلم التوحید من ابلیس فهو زندیق». ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰۷، و ابن جوزی، المنتظم في تواریخ الملوک و الامم، ج۹، ص۲۶۰، و ابن‌جوزی، القصاص و المذکرین، ص۱۰۴. مطالب بیشتر را در نسخه احیا شده «رد صوفیه» ملا محمد طاهر قمی ببینید. 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
50.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕶👓🕶👓🕶👓 🌴 🌴 📽 خودبینی منشأ تمام فسادهای عالم 🎙مرحوم 🕌@masjedemamhadialaihesalam
🕋🕌🕋🕌🕋🕌 🔍 و نظر فقهاء همه فقهاء می فرمایند : شش شرط برای لباس نمازگزار وجود دارد : 👈 پاک باشد 👈 مباح باشد ( یعنی غصبی نباشد ) : بنابر احتیاط واجب مباح باشد . : بنابراحتیاط مباح باشد . 👈 از اجزاء مردار نباشد . 👈 از حیوان حرام گوشت نباشد . : از حیوان درنده نباشد بلکه بنابر احتیاط واجب از حیوان حرام گوشت نباشد . 👌اگر نمازگزار مرد است : 👈 ابریشم خالص نباشد . 👈 طلاباف نباشد . 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
🕋🕌🕋🕌🕋🕌 : ⛔️ دلائل حرمت قائلین به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت می گویند : 👈 دلیل اول : شرط انعقاد جمعه، حضور امام یا شخص منصوب از ناحیه او برای اقامه نماز است و در عصر غیبت این شرط منتفی است از این رو اقامه نماز جمعه در عصر غیبت مشروع نمی باشد. 👈 دلیل دوم : چهار رکعت نماز ظهر در روز جمعه یقینا بر ذمه مکلف ثابت است به طوری که جز با خواندن نماز ظهر ذمه مکلف بری نمی شود. 👈 دلیل سوم : روایاتی که نمازجمعه در عصر غیبت را جایز شمرده، روایات آحادند که قابل اعتنا و استدلال نیستند. 👈 دلیل چهارم : اگر نماز جمعه در عصر غیبت مشروع باشد، باید به عنوان واجب عینی بوده و نماز ظهر جایز نباشد، در حالی که به اتفاق فقهاء چنین نیست، چون ادله ای که بر جواز نماز جمعه دلالت دارند، در حقیقت دال بر وجوبند و اگر آن ادله معتبر باشد، باید قائل به وجوب عینی شویم. 📚 محقق ثانی، جامع المقاصد، قطع رحلی، ص 129 - 130. 👈 دلیل پنجم : در اقامه نمازجمعه در عصر غیبت دغدغه و نگرانیهایی وجود دارد، احتمال دارد که امام جمعه منصب امام معصوم را غصب نموده باشد، و مامورین به شخص غاصب اقتدا نمایند ولی در اقامه نماز ظهر چنین دغدغه هایی وجود ندارد، ائمه اطهار (ع) نیز درمان قبض ید و حاکمیت خلفای جور نماز ظهر می خواندند، ما نیز در عصر غیبت که دستمان از امام معصوم کوتاه است، باید به اقامه نماز ظهر اکتفا کنیم تا امام عصر (عج) ظهور کرده و بسط ید پیدا کند. 📚 فاضل هندی، کشف اللثام، ج 1، ص 245. 👌 پاسخ به دلایل حرمت از این دلائل پنجگانه پاسخ مناسبی داده شده است : 👇👇👇 👈 اولا : چون فقیه جامع الشرایط فتوا از جانب امام معصوم نصب شده و از همین رو احکام او نافذ بوده و باید او را در اجرای حدود و قضاوت بین مردم مساعدت نمود، پس شرط مذکور در دلیل اول منتفی است. به عبارت دیگر حضور امام یا نائب او شرط انعقاد جمعه نیست 👈 ثانیا : اینکه نماز ظهر در روز جمعه واجب است. مورد بحث و نزاع است که آیا در عصر غیبت جمعه واجب است یا ظهر؟ ادله ای هم که در خصوص نماز ظهر وجود دارد، بر برائت دلالت می کنند. 👈 ثالثا : اخبار آحاد بنابر مبنای ابن ادریس غیر معتبر است ولی مشهور فقهاء قائل به اعتبار آن اند. 👈 رابعا : گرچه دلائلی که بر جواز نمازجمعه در عصر غیبت دلالت دارند، وجوب را اثبات می کنند، اما وجوب اعم از عینی و تخییری است و چون وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت - بنظر مستدل - بالاجماع منتفی است، پس وجوب تخییری ثابت می شود. 👈 خامسا: همانطور که ملاحظه می شود فقهای عظیم الشان که همیشه در جوامع منزوی بوده و هیچگاه بسط ید نداشته اند و همیشه حکومتها در اختیار خلفا و سلاطین غاصب بوده، به ناچار مانند معصومین (ع) نماز ظهر خوانده و غالبا مبادرت به اقامه جماعت نمی کردند - گرچه بعضی از فقهاء که آن را واجب می دانستند، به اقامه آن اقدام می کردند - اما در زمان بسط ید فقیه جامع الشرائط و تشکیل حکومت اسلامی، دلیلی وجود ندارد که نتوان نمازجمعه را اقامه کرد . 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
👼❤️👼❤️👼❤️ 🔍 احکام و نظر فقهاء پس از تولد مستحب است: 👇👇👇 👈 (اگر ضرر نداشته باشد،) را بشویند. 👈 در گوش راستش و در گوش چپش بگویند. 👈 آب فرات و تربت سيدالشهداء (عليه‌السلام) به بمالند. 👈 بر او بگذارند. بهترین نامها، نامی است که بندگی خدای تبارک و تعالی در معنای آن باشد، مانند عبد الله، عبد الرحیم و ...؛ سپس نام پیامبران و امامان علیهم السلام از بهترین نامها است و در میان اسامی ایشان، نام مبارک "" از فضیلت بیشتری برخوردار است، بلکه برای کسی که چهار فرزند پسر دارد، مکروه است نام هیچ یک از آنان را "محمد" نگذارد. 👈 روز هفتم سر فرزند بتراشند و به مقدار وزن موى او طلا يا نقره صدقه بدهند. 👈 عده ای را دعوت کنند و بدهند. 👈 بسيار سفارش شده براى نوزاد كنند، يعنى گوسفندى به نيّت مولود ذبح كرده و گوشت آن را ـ به صورت خام یا پخته ـ بين همسايه‌ها و ديگران تقسيم كنند یا میهمان دعوت کنند برای صرف آن. 👈 اگر نوزاد پسر است، واجب است شود و مستحب است روز هفتم انجام شود و پس از آن ولیمه بدهند، جایز است ولیمۀ تولد و ولیمۀ ختنه در یک مجلس انجام شود. 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
📜🗣📜🗣📜🗣 🔍 از دیدگاه مرحوم علامه مجلسی 🔴 نظر علامه مجلسی درباره قصه پادشاهان عجم و و 👈 و از جمله محرمات كه جمعى از اكابر علماء تصريح بحرمت آن كرده ‏اند خواندن و شنيدن قصه ‏هائى است كه همه آن‏ها دروغ است مانند قصه رموز حمزه و افسانه‏ هاى معلوم الكذب يا بعضى از آن‏ها كه معلوم الكذب است مانند روايات موضوعه مخالفان كه مشتمل است بر تخطئه انبياء و نسبت فسوق و معاصى بايشان با مدح خلفاى جور يا كرامات مبتدعه صوفيه يا افتراء بر اكابر علماء شيعه و امثال اينها از امور باطله مگر آنكه غرض رد و ابطال آن‏ها باشد يا از براى تقيه مضطر شود به خواندن و شنيدن آنها چنانكه بنا بر بعضى از تفاسير آيه‏ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ‏ بر آن دلالت دارد 👈 و ابو الصلاح در كافى گفته است كه دروغ حرام است و از جمله دروغ است : صحبت داشتن شب به قصه‏ هاى قصه‏ خوانان كه جنگهاى دروغ اختراعى را نقل ميكنند يا بر جنگ‏هاى واقع چيزها زياد ميكنند و شيخ يحيى بن سعيد در جامع گفته است حرام است شب ‏نشينى كردن بذكر دروغ و قصه ‏هاى اختراعى و قصه ‏هائى كه دروغها بر آن‏ها زياده كرده ‏اند و بقصه‏ هاى ديگر مكروه است براى آنكه مانع بيدارى آخر شب ميشود . 👈 و ابن بابويه در كتاب عقايد روايت كرده است كه قصه‏ خوانان در خدمت حضرت صادق عليه السّلام مذكور شدند فرمود كه خدا لعنت كند ايشان را كه بر ما تشنيع ميكنند . 👈 و گفته است كه باز از آن حضرت سؤال كردند از قصه ‏خوانان آيا حلال است گوش دادن بسخنان ايشان حضرت فرمود كه نه و فرمود كه هر كس گوش اندازد بسوى سخن‏گوئى پس بتحقيق كه او را پرستيده است پس اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن گويد خدا را پرستيده است و اگر از جانب شيطان سخن گويد شيطان را پرستيده است . 👈 و باز از آن حضرت پرسيدند از قول خداوند كه شعراء پيروى ايشان ميكنند گمراهان حضرت فرمود كه مراد از شعراء قصه‏ خوانانند . 👈 و احوط آنست كه قصه‏ هاى ايام كفر و جاهليت و پادشاهان عجم را نيز نخوانند هر چند راست باشد مگر از براى مصلحت يا فايده دين زيرا كه حق تعالى فرموده است‏ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‏ ... يعنى از مردم كسى هست كه ميخرد حديث باطلى را از براى آنكه مردم را از راه خدا غافل گرداند و به آيات قرآن استهزاء كند اينها از براى ايشان عذابى هست خواركننده . و شيخ طبرسى و ساير مفسران روايت كرده ‏اند كه اين آيه در شأن نضر بن الحارث نازل شد كه او تجارت ميكرد و ميرفت بطرف فارس و اخبار پادشاهان عجم را ميخريد و مى ‏آورد و از براى قريش نقل ميكرد و ميگفت محمد صلى اللّه عليه و آله شما را خبر ميدهد به حديث عاد و ثمود و من از براى شما نقل ميكنم قصه ‏هاى و و و پادشاهان عجم را پس خوش مى ‏آمد آنها را شنيدن آنها و شنيدن قرآن را ترك ميكردند اين را از كلينى روايت كرده ‏اند . 👈 و كلينى و شيخ طوسى بسند حسن كالصحيح از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏ اند كه حضرت امير عليه السّلام قصه ‏خوان را ديد كه در مسجد قصه ميخواند تازيانه بر او زد و او را از مسجد بيرون كرد. 📚 حق الیقین؛ علامه مجلسی، ص۵۷۷ 👈 دو عبارت دیگر از حديقة الشيعة درباره شاهنامه: ◀️...و قصه ‏هاى دروغ گوش كنند خصوصا قصه‏ هاى گبران كه آن را شاهنامه نام كرده ‏اند. حديقة الشيعة ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۷۷ ◀️...اما اين طايفه چون مى ‏دانند كه خمر و شاهدان و سازها در مجلس خود حاضر كردن رسوائى از حد گذرانيدن است به ناچار دست از آن برداشته‏ اند ليكن از خوانندگان و قصه‏ خوانان و شاهنامه‏ گويان دست نمى ‏دارند از آن جهت كه همه كس نمى ‏دانند كه استماع خوانندگى و قصه و شاهنامه، فسق است‏. حديقة الشيعة ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۷۹ 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
👼❤️👼❤️👼❤️ 🔍 احکام و نظر فقهاء پس از تولد مستحب است: 👇👇👇 👈 (اگر ضرر نداشته باشد،) را بشویند. 👈 در گوش راستش و در گوش چپش بگویند. 👈 آب فرات و تربت سيدالشهداء (عليه‌السلام) به بمالند. 👈 بر او بگذارند. بهترین نامها، نامی است که بندگی خدای تبارک و تعالی در معنای آن باشد، مانند عبد الله، عبد الرحیم و ...؛ سپس نام پیامبران و امامان علیهم السلام از بهترین نامها است و در میان اسامی ایشان، نام مبارک "" از فضیلت بیشتری برخوردار است، بلکه برای کسی که چهار فرزند پسر دارد، مکروه است نام هیچ یک از آنان را "محمد" نگذارد. 👈 روز هفتم سر فرزند بتراشند و به مقدار وزن موى او طلا يا نقره صدقه بدهند. 👈 عده ای را دعوت کنند و بدهند. 👈 بسيار سفارش شده براى نوزاد كنند، يعنى گوسفندى به نيّت مولود ذبح كرده و گوشت آن را ـ به صورت خام یا پخته ـ بين همسايه‌ها و ديگران تقسيم كنند یا میهمان دعوت کنند برای صرف آن. 👈 اگر نوزاد پسر است، واجب است شود و مستحب است روز هفتم انجام شود و پس از آن ولیمه بدهند، جایز است ولیمۀ تولد و ولیمۀ ختنه در یک مجلس انجام شود.
📜🗣📜🗣📜🗣 🔍 از دیدگاه مرحوم علامه مجلسی 🔴 نظر علامه مجلسی درباره قصه پادشاهان عجم و و 👈 و از جمله محرمات كه جمعى از اكابر علماء تصريح بحرمت آن كرده ‏اند خواندن و شنيدن قصه ‏هائى است كه همه آن‏ها دروغ است مانند قصه رموز حمزه و افسانه‏ هاى معلوم الكذب يا بعضى از آن‏ها كه معلوم الكذب است مانند روايات موضوعه مخالفان كه مشتمل است بر تخطئه انبياء و نسبت فسوق و معاصى بايشان با مدح خلفاى جور يا كرامات مبتدعه صوفيه يا افتراء بر اكابر علماء شيعه و امثال اينها از امور باطله مگر آنكه غرض رد و ابطال آن‏ها باشد يا از براى تقيه مضطر شود به خواندن و شنيدن آنها چنانكه بنا بر بعضى از تفاسير آيه‏ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ‏ بر آن دلالت دارد 👈 و ابو الصلاح در كافى گفته است كه دروغ حرام است و از جمله دروغ است : صحبت داشتن شب به قصه‏ هاى قصه‏ خوانان كه جنگهاى دروغ اختراعى را نقل ميكنند يا بر جنگ‏هاى واقع چيزها زياد ميكنند و شيخ يحيى بن سعيد در جامع گفته است حرام است شب ‏نشينى كردن بذكر دروغ و قصه ‏هاى اختراعى و قصه ‏هائى كه دروغها بر آن‏ها زياده كرده ‏اند و بقصه‏ هاى ديگر مكروه است براى آنكه مانع بيدارى آخر شب ميشود . 👈 و ابن بابويه در كتاب عقايد روايت كرده است كه قصه‏ خوانان در خدمت حضرت صادق عليه السّلام مذكور شدند فرمود كه خدا لعنت كند ايشان را كه بر ما تشنيع ميكنند . 👈 و گفته است كه باز از آن حضرت سؤال كردند از قصه ‏خوانان آيا حلال است گوش دادن بسخنان ايشان حضرت فرمود كه نه و فرمود كه هر كس گوش اندازد بسوى سخن‏گوئى پس بتحقيق كه او را پرستيده است پس اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن گويد خدا را پرستيده است و اگر از جانب شيطان سخن گويد شيطان را پرستيده است . 👈 و باز از آن حضرت پرسيدند از قول خداوند كه شعراء پيروى ايشان ميكنند گمراهان حضرت فرمود كه مراد از شعراء قصه‏ خوانانند . 👈 و احوط آنست كه قصه‏ هاى ايام كفر و جاهليت و پادشاهان عجم را نيز نخوانند هر چند راست باشد مگر از براى مصلحت يا فايده دين زيرا كه حق تعالى فرموده است‏ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‏ ... يعنى از مردم كسى هست كه ميخرد حديث باطلى را از براى آنكه مردم را از راه خدا غافل گرداند و به آيات قرآن استهزاء كند اينها از براى ايشان عذابى هست خواركننده . و شيخ طبرسى و ساير مفسران روايت كرده ‏اند كه اين آيه در شأن نضر بن الحارث نازل شد كه او تجارت ميكرد و ميرفت بطرف فارس و اخبار پادشاهان عجم را ميخريد و مى ‏آورد و از براى قريش نقل ميكرد و ميگفت محمد صلى اللّه عليه و آله شما را خبر ميدهد به حديث عاد و ثمود و من از براى شما نقل ميكنم قصه ‏هاى و و و پادشاهان عجم را پس خوش مى ‏آمد آنها را شنيدن آنها و شنيدن قرآن را ترك ميكردند اين را از كلينى روايت كرده ‏اند . 👈 و كلينى و شيخ طوسى بسند حسن كالصحيح از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏ اند كه حضرت امير عليه السّلام قصه ‏خوان را ديد كه در مسجد قصه ميخواند تازيانه بر او زد و او را از مسجد بيرون كرد. 📚 حق الیقین؛ علامه مجلسی، ص۵۷۷ 👈 دو عبارت دیگر از حديقة الشيعة درباره شاهنامه: ◀️...و قصه ‏هاى دروغ گوش كنند خصوصا قصه‏ هاى گبران كه آن را شاهنامه نام كرده ‏اند. حديقة الشيعة ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۷۷ ◀️...اما اين طايفه چون مى ‏دانند كه خمر و شاهدان و سازها در مجلس خود حاضر كردن رسوائى از حد گذرانيدن است به ناچار دست از آن برداشته‏ اند ليكن از خوانندگان و قصه‏ خوانان و شاهنامه‏ گويان دست نمى ‏دارند از آن جهت كه همه كس نمى ‏دانند كه استماع خوانندگى و قصه و شاهنامه، فسق است‏. حديقة الشيعة ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۷۹
📚📙📘📗📕📒 🔍 تغییر مرجع تقلید و نظر فقهاء 👌 همه فقها تغییر مرجع عالم به اعلم (عالم‌تر) را واجب می دانند . 👌 همچنین همه فقهاء صرف متفاوت بودن محل سکونت مرجع تقلید با مقلد را مجوز تغییر مرجعیت نمی دانند . 📍آنچه اختلافی است در فرض تساوی در علمیت است : 👈 : بنابر احتیاط واجب جایز نیست 👈 : جایز است . 👈 : چنانچه هردو مساوى باشند ویکى از دیگرى اَورع در مقام فتوا نباشد مى تواند عملش را با فتواى هر کدام تطبیق دهد مگر در مساله اى که درخصوص علم اجمالى به تکلیف دارد مثل موارد قصر و تمام که احتیاط واجب در این صورت این است که به هر دو فتوا عمل کند . 👈 : در صورت تساوی دو مجتهد در اعلمیّت و اورعیّت(ورع)، در جمیع مسائل یا در بعض مسائل که ارتباط با هم ندارند، جایز است . 👈 : در صورت تساوی ، جایز نیست . 👈 : احوط (احتیاط واجب) در خصوص مسائلی که یاد گرفته ترک عدول به مساوی است. 👈 : در مسائلی که عمل نکرده است، اشکال ندارد. 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
👏🤝👏🤝👏🤝 ⭕️فتنه ای به نام 👈متاسفانه هر ساله این ایام فتنه ای به پا می شود به نام عمرکشون و عده ای از مسلمانان اموری را انجام میدهد که اثری جزء کینه توزی ندارد،درست است که برائت رکنی از ارکان اعتقادی تمام مسلمین است ولی لزومی ندارد که این برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به شیوه ای برپا شود که باعث کینه توزی شود. ❇️برای از بین بردن این فتنه، باید به سراغ ریشه این جریان رفت و این مسئله را از ریشه زد. ⁉️به راستی شادی در روز قتل خلیفه دوم توسط چه عده ای برگزار شد و پایه گذاری این فتنه عظیم چه کسی می باشد،و چه کسانی آن را نشر داده اند. با شناخت این افراد انسان بهتر می تواند برای خشکاندن این فتنه گام بردارد. ♻️کتب تاریخی را ورق زدیم و دیدیم که اولین کسی که چنین فتنه ای را در عالم اسلامی پایه گذاری کرد، شخص به نام «ابوجهم» بود که بعد از شنیدن قتل عمر، در منزلش مراسم عمر کشون بر پا کرده و شروع به رقاصی نمود نکته جالب در این است که وی از منظر اهلسنت صحابه پیامبر(ص) و بهشتی می باشد. 👳🏼‍♀️چنانچه ذهبی چنین میگوید: قَالَ ابْنُ سَعْدٍ: ابْتَنَى أَبُو جَهْمٍ بِالْمَدِينَةِ دَارًا وَكَانَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَدْ أَخَافَهُ وَأَشْرَفَ عَلَيْهِ حَتَّى كَفَّ مِنْ غَرْبِ لِسَانِهِ ، فَلَمَّا تُوُفِّيَ عُمَرُ سُرَّ بِمَوْتِهِ ، وَجَعَلَ يَوْمَئِذٍ يَحْتَبِشُ فِي بَيْتِه ، يَعْنِي يَقْفِزُ عَلَى رِجْلَيْهِ. ✍️ابوجهم در مدینه خانه ای بنا کرد و عمر او را ترساند و تهدیدش کرد تا اینکه از زبان تیزش در مقابل مردم دست بردارد پس زمانی که عمر به قتل رسید،👈 در خانه اش به پایکوبی پرداخت یعنی با دو پایش بالا و پایین میپرید👉 📕تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 5 ص 281 ✅پس با توجه به این مطلب اولین فتنه گری که مجلس عمرکشون برگزار کرد، ابوجهم صحابه بوده است. 2️⃣ اما دومین گروهی که در این نقشه و فتنه شوم دست داشتند، علمای اهل سنت از جمله خود همین ذهبی می باشد، زیرا این علماء به جای اعتراض و حکم تکفیر و... برای این ابوجهم صحابی فتنه انگیز و تفرقه افکن، برای این شخص ترضی کرده و دعای رحمت برای وی فرستاده تا جای که گفته اند خدا از او راضی باشد وی به این علت که قوی النفس بوده و عمرکشون گرفته است. وکَانَ قَوِیَّ النَّفْسِ، سُرَّ بِمُصَابِ عُمَرَ، لِکَوْنِهِ أَخَافَهُ، وَکَفَّ مِنْ بَسْطِ لِسَانِهِ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ. ✍️ابو جهم قوی النفس بود و در مرگ عمر بن الخطاب شاد شد چرا که عمر او را ترسانده بود و وی از شدت و حدت کلامش دست برداشت، خدا از او راضی باشد👉 📕سير أعلام النبلاء، ج 2 ص 557 🤔به راستی چرا و چگونه کسی که چنین عمل وقیحی را انجام میدهد و مجلس عمرکشون علنی برپا کرده و در آن به رقص و پایکوبی مشغول میشود بهشتی و قوی النفس می باشد و داخل در مقام صحابه پیامبر(ص)، و چگونه باز علمای اهلسنت به جای لعن و نفرین بر وی ترضی میکنند❓ ✳️به راستی اگر کسی بگوید اهلسنت گفته اند پیامبر فرمود: اصحاب من به مانند ستارگان هستند به هر کدام رجوع کردید هدایت می شوید و من هم به ابوجهم رجوع کردم پس هم هدایت شدم و هم اینکه علمای اهل سنت باید برای من ترضی کنند، باید چه پاسخی به این فتنه گر بدهیم⁉️ 🕌 @masjedemamhadialaihesalam
شب شوق و شب وجد و شب شور و شب پیدایش نور و شب تکرار تجلای رسولان الهی رسد از ارض و سما و ملک و حور و گواهی که شب هجر سر آمد سحر آمد سحر آمد خبر آمد خبر آمد که شد از آب تهی رود سماوه شده چون دامن تفتیده ی صحرای قیامت کف دریاچه ی ساوه خبری تازه به گوش و رسد از غیب سروش و شده آتشکده ی فارس خموش و عجبا اینکه فرو ریخته یکباره به هم کنگره ی کاخ مدائن نفس پادشهان حبس شده در دل و گشتند همه لال ز گفتار به امر احد خالق دادار دگر راه سماوات به شیطان شده مسدود بتان یکسره بر خاک فتادند و نگویند مگر ذکر خداوند و رسول دو سرا را. عرش و فرش و ملک و آدمی و کوه و در و دشت و یم و قطره مهر و مه و سیاره و منظومه ی شمسی و کرات و همه افلاک الی این کره ی خاک ز برگ و بر و ریگ و حجر و شاخه و نخل و ثمر و بام و در و مرد و زن و پیر و جوان ابیض و اسود همه گویند درود و صلوات از طرف ذات خداوند تبارک و تعالی و همه عالم خلقت به خصال و به کمال به جلال و به جمال قد و بالای محمد که خداوند و ملایک همه گویند درودش همه خوانند ثنایش همه مشتاق لقایش همه عالم به فدایش همه مرهون عطایش که خدا خلق نموده است به یمن گل رویش فلک و لوح و قلم را ملک و جن و بشر را همه ارض و سما را. چار ماه است که گردیده به تن آمنه را جامه ی ماتم به رخش هاله ای از غم غم عبدالله والا گهرش شوهر نیکو سیرش اشک روان از بصرش اشک نه خون جگرش خون نه که یاقوت ترش بود یکی غنچه از آن لالهی پرپر ثمرش داشت چو جانی به برش بلکه ز جان خوب ترش مونس شام و سحرش تا که شبی دید همان مادر دلباخته در خواب که در دست گرفته است گلی خرم و شاداب که برده است ز گل های دگر آب نظر کرد بر آن لاله ی فرخنده که برگشت یکی قرص قمر گشت به یک لحظه پسر گشت نکوتر ز پدر گشت چو بیدار شد از خواب، خوش و خرم و شاداب دلش شد ز شعف آب به یاد آمدش این نکته که نه ماه تمام است مه حسن ختام است رسیده مه میلاد گرامی پسرش بر رخ قرص قمرش خندد و بی پرده کند سیر تماشای خدا را. لحظه ها بود بر آن مادر فرخنده ی افراشته اقبال بسی بیشتر از سال شب و روز زدی طایر جانش ز شعف بال که کی جلوه کند از صدف آن گوهر اجلال که یک بار دگر نیمه شبی خواب ربودش همه شد نور وجودش ز عنایات خداوند ودودش عجبا دید که خورشید زپهلوش درخشید و فروغ ابدیت به جهان یکسره بخشید به ناگه در پاکش ز صدف داد ندا کای صدف گوهر یکتای خدا مادر انوار هدی خیز که هنگام فراقت به سر آمد شب تنهایی و اندوه و غمت را سحر آمد شب میلاد گل گلشن هستی به نجات بشر آمد چه مبارک سحری بود که ناگاه به هم درد فشردش شبی آرام در آن حجره ی خاموش نه یاری نه قراری تک و تنها ز دم احمدی خویش پراکنده در امواج فضا عطر دعا را. دگر از درد گل انداخته رخسار نکویش شده انوار خداوند فروزنده ز رویش نگهش سوی سما بود و همه محو خدا بود که سقف حرمش لاله صفت باز شد و لحظه ی اعجاز شد و با خبر از راز شد و دید در آن درد و الم چارزن پاک تو گویی که رسیدند ز افلاک و همانند ندارند به روی کره ی خاکی یکی حضرت حوا و دگر مریم عذرا و دگر هاجر و سارا همه مبهوت جلالش همه بر دور جمالش همه دیدند مقامش همه گفتند سلامش بگرفتند در آغوش چو جانش زهی از عزت و شانش نگه هاجر و سارا به گلستان رخ حور نشانش که در آن لحظه کف دست به پهلوش کشید از دو طرف مریم عذرا که به یکباره به پا خواست صدای خوش تکبیر ز کوه و شجر و دشت و در مکه جهان غرق در انوارالهی شد و دیدند که مرآت جمال احد قادر سرمد مدنی مکی ابوالقاسم و محمود و محمد نبی امی خاتم به روی دامن مریم ز فروغ رخ خود کرد منور همه جا را. بشنوید از دو لب آمنه آن مادر فرخنده ی احمد که چو بگذاشت قدم بر کره ی خاک محمد ز رخش نور عیان گشت و فروزنده از آن نور جهان گشت که با جلوه ی ماه رخ او دیدمی از دور قصور یمن و شام و به گوش آمدم از جانت معبود ندایی که الا آمنه زادی پسری را که بود از همه ی خلق سرآمد که بود آینه ی طلعت ذات احد قادر سرمد که بود آینه ی طلعت ذات احد قادر سرمد که بود کنیه ابوالقاسم و نام احمد و محمود و محمد که در آن حال همان چار زن پاک، تن خوب تر از جان ورا شسته به ابریق بهشتی پس از آن مریم عذرا به یکی حله ی زیبای بهشتش بپوشاند و لب خویش به لبخند گشودند و سلامش بنمودند و ستودند مقام و شرف و عزت آن پاک ترین عبد خداوند نما را.