eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
498 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
122 ویدیو
7 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. بزرگی هر حرفه، شاید بیش از همه چیز در یگانه ساختن انسان هاست. گنج راستین یکی بیش نیست و آن روابط میان آدم هاست. زمین انسان‌ها @skybook
. 📚 صد پرسش از حکمت‌های حضور در جهان بین دو جهان @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #تازه_های_نشر 📚 صد پرسش از حکمت‌های حضور در جهان بین دو جهان #استاد_طاهرزاده @skybook
. تفکر بدون مواجهه پرسشگرانه از آنچه در چشم انداز ما حاضر است و بدون بازاندیشی بنیادین نسبت به آن چشم انداز، تفکر به حساب نمی آید. بلکه مشغول بازآرایی و تنظیم پیش داوری‌های متعصبانه خود خواهیم بود. از نظر بنده این هنر نیست که با پاسخ دادن به پرسشهای این نسل درباره انقلاب اسلامی او را از چشم اندازی که باید در مقابل او بگشائیم، محروم کنیم و تلاش کنیم پرسش‌هایی را که می‌تواند عامل حضور او در این تاریخ باشد از میان برداریم. چه اشکال دارد که همواره این پرسش‌ها به عنوان پارسایی تفکر همچنان در میان باشد تا تفکر همچنان در صحنه باشد؟ مولف صد پرسش از حکمت‌های حضور در جهان بین دو جهان @skybook
. لطف شگفت انگیز خانه در آن نیست که ما را پناه می‌دهد و گرم می‌کند و بنایش از آن ماست. بلکه در آن است که ذخیره خاطرات شیرین را کم‌کم در ما بر جا گذاشته است. در آن است که در اعماق دل ما این کوه تاریک را پدید می‌آورد که رویاها همچون آب چشمه از آن جاری می‌شوند. زمین انسان‌ها @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #تازه_های_نشر 📚 صد پرسش از حکمت‌های حضور در جهان بین دو جهان #استاد_طاهرزاده @skybook
. ...آن کس که بنای فریب دادن خود را ندارد هرگز از افقی که در پیش رو دارد منصرف نمی‌شود تا از پرسش نسبت به آن منصرف شود. و هرگز از انتظاری که در آن به سر می‌برد عدول نمی‌کند، انتظاری که نوعی حیرت را با خود به میان می‌آورد. ما را با باور به مفاهیم قطعی و جزئی چه کار؛ باورهای مفهومی که به خودی خود در آنها هیچ حقیقتی به ظهور نمی‌آید؟ مولف صد پرسش از حکمت‌های حضور در جهان بین دو جهان @skybook
. من اسم میترا را خیلی زود از یاد بردم، انگار که از روز اول اسمش زینب بود. همیشه آرزویم بود که کربلا را به خانه‌ام بیاورم و اسم تک تک بچه‌هایم بوی کربلا بدهد، اما اختیاری از خودم نداشتم. به خاطر خوشحالی مادرم و رضایت شوهرم دم نمی زدم و حرف هایم را در دلم می‌ریختم. زینب کاری کرد که من سال‌ها آرزویش را داشتم. با عشق، او را زینب صدا می‌کردم. بلند صدایش میکردم تا اسمش در خانه بپیچد. جعفر و مادرم هم مثل بقيه تسلیم خواسته او شدند. زینب یک بار دیگر من را به کربلا گره زد؛ من که نذر کرده حسین(ع) بودم و همه هستی‌ام را از او داشتم. اگر لطف و مرحمت امام حسين نبود مادرم تا همیشه آرزوی بچه دار شدن به دلش می‌ماند و کبری پا به این دنیا نمی‌گذاشت. 📚 من میترا نیستم @skybook
. دفعه پیش که عملیات بود، از هر ترفندی استفاده کردند تا مرا از رفتن به جبهه منصرف کنند. حتی حمید از آمریکا زنگ زد و گفت که پدر و مادر و مژده را به تو میسپارم، سعید. گفتم: «پدر و مادر و مژده را به خدا بسپار، حمید جان» گفت: «حداقل حالا که من کنارشان نیستم تو باش» خندیدم. گفتم: «آنها مرا می‌خواهند چه کار؟» گفت: «تو که می‌روی، اعصابشان به هم می‌ریزد.» گفتم: «برای اینکه به خدا توکل نمی‌کنند.» گفت: «تو دانشجویی زنده‌ات برای این آب و خاک بیشتر ارزش دارد.» گفتم: «مثل اقتصاددانهای آمریکایی حرف می‌زنی.» گفت: «دروغ می‌گویم؟» گفتم: «کم لطفی می‌کنی.» گفت: «من نمی‌توانم زیاد حرف بزنم. ولی خواهش می‌کنم نرو.» گفتم: «اگر من از تو خواهش کنم برگردی به ایران، برمی‌گردی؟» گفت: «مغلطه نکن.» گفتم: «حرف دلم بود.» عصبانی گفت: «حق نداری بروی. من برادر بزرگ‌ترت هستم، می‌گویم نرو.» گفتم: «خدا از تو بزرگ‌تر است.» گفت: «تو اصلا حرف حساب سرت نمی‌شود.» گفتم: «تو که حرف حساب سرت می‌شود، چرا چهار سال است نیامده‌ای به پدر و مادرت سر بزنی؟ دوری تو آزارشان نمی‌دهد؟» گفت: «اما من اینجا در امن و امانم.» 📚 نه آبی نه خاکی @skybook
. در واقع نظر به مرگ، نظر به روشنایی برتر سیر حیات است تا با ابتکار زندگی کنی و با شجاعت بمیری. این جاست که عرض می‌کنم تمدن غربی آنچنان مقاصد انسان را دنیایی کرده که هنر مردن از انسان گرفته شده به طوری که بیمارستان‌ها وسیله‌ی غفلت از مرگ گشته و بشر را در پای مرگ ذلیلانه به التماس واداشته‌اند، حاصل کار بیمارستان‌ها بیش از آن که درمان حقیقی باشد، تحقیر کردن انسان در مقابل مرگ است و گرنه اصل درمان با هنر مُردن تضادی ندارد. چرا باید این همه از مرگ ترسید؟ چرا باید فضای ترس از مرگ، سراسر زندگی بشر را اشغال کند؟ و از بصیرتی که می‌توان در زندگی با عبور از مرگ به دست آورد محروم شویم؟ شرایط انتخاب آزاد وقتی حاصل می‌شود که دل در اندیشه‌ی مرگ و زندگی نباشد و از طریق دینداری و از طریق ترسیمی که دین از مرگ و زندگی در اختیار انسان می گذارد، انسان متوجه شود مرگ و زندگی از پایه و بن یکی هستند. چنین حیاتی است که به کمک آن انسان در دنیا با نشاط زندگی می‌کند، ولی همواره آماده است بدون هیچ بیم و هراسی با مرگ روبه رو شود و در سکون و آرامشی درونی، بدون هیچ اضطرابی زندگی را رها کند. چنین کسانی بر مرگ و زندگی فرمان می‌رانند و این هدیه‌ی بزرگی است که دین به انسانها می‌دهد. می فرماید: «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ أَنْ كُنتُمْ صَادِقِين» اگر در دیدن حقیقت صادقید به جای هراس از مرگ، تمنای مرگ داشته باشید... 📚 هُنر مردن @skybook
. خداوند در آیات سوره جمعه خطر تفکر یهودی گری را متذکر می‌شود که چگونه در عین رعایت آداب دین از نتایج دین که انس با معنویات و عالم ابدی است محرومند. می فرماید: ای پیامبر به این مدعیان دینداری بگو اگر شما واقعاً دیندارید و خود را جزء اولیاء الهی میدانید باید خدا را دوست داشته باشید و اگر دوست و عاشق خدا هستید، باید دوستدار ملاقات با او باشید و ملاقات با خدا از راه مرگ تحقق کامل می‌یابد، پس باید مرگ را دوست داشته باشید و از آن فرار نکنید، زیرا مرگ، شرایط حضور بهتر انسان را در محضر حضرت حق فراهم می‌کند و انسان بدون حجاب‌هایی که در زندگی دنیایی گرفتار آن بود با خدا ملاقات می‌کند. عالم قیامت نسبت به دنیا دارای درجه‌ی وجودی شدیدتری است و به همان اندازه بهتر می‌تواند مظهر اسماء الهی باشد. با توجه به این امر اگر کسی طالب خدا باشد نه تنها از مرگ هراسی ندارد بلکه طالب آن است و به عنوان یک مطلوب به آن می‌نگرد. با تدبر در آیه‌ی «فَتَمَنَّوْا الْمَوْتَ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِين» می‌فهمیم نگاه ما باید به زندگی تا کجا باشد و به واقع اگر دوستدار خدا هستیم و حقیقت را در جایی بالاتر از زندگی دنیایی جستجو می‌کنیم مثل انسان منتظری که چشم او به در خانه است تا در گشوده شود و کسی که انتظارش را می‌کشد، ملاقات کند... 📚 هُنر مردن @skybook
. اکنون ما از عالم یونانی و از یونانیان و از ایرانیان قدیم دوریم. در عالم ما کار شرط انسانیت شده است. اگر در یونان مثال بشر و بشر کامل قهرمان بودند و در عالم اسلام و در مسیحیت اولیا و قدیسان مرتبه بلند و مقام اسوه داشتند و دارند، در دوره جدید، مهندس مثال و اسوه است‌. در عالم ما کار، با طرح مهندسی هماهنگ شده و وجود بشر نیز در کار خلاصه و منحل شده است. 📚 فرهنگ، خرد و آزادی @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. بعد از انقلاب انصافاً حرکت علمی در دانشگاه‌ها شروع شد. با اینکه خیلی از اساتید رفتند یا نبودند یا خوب کار نکردند اما بالاخره جوان‌ها و مردان انقلاب به میدان آمدند؛ فضا هم فضای علم و تحقیق بود. کار به جایی رسید که ما از لحاظ پیشرفت علمی چه در زمینه‌های پزشکی و چه در زمینه‌های دیگر موفقیت‌های قابل توجهی پیدا کردیم. فلذا آثار گذشته حتماً باید منعکس شود. یکی از چیزهایی که ما الان کمبود داریم این حس اعتزاز به خود است. بنشینید فکر کنید ببینید چه تدبیری می‌توان اندیشید که کیفیت بیان و القای شما در هر یک از این برنامه‌ها طوری باشد که بتوانید این گذشته علمی را به یاد نسل جدید بیاورید. در پیشرفت علمی ما واقعاً این یادآوری اثر دارد. این نسل اگر بداند که استعداد و گذشته‌ی آن چنانی دارد یک طور به آینده خواهد نگریست؛ اما اگر تصوّر بکند که هر چه هست و نیست، دست اروپایی‌ها است و همیشه ما باید دنبال آنها باشیم، این در پیشرفت علمی ما طور دیگری اثر خواهد گذاشت. 📚 ره‌نامه/ علم و فناوری @skybook
. نباید بگذارم کسی در کار نوشتنم دخالت کند. باید هر طور دلم میخواهد بنویسم با قیدی که برای نوشتن پیدا کرده‌ام و بعد از رسالتی که بچه‌ها بر دوشم گذاشته‌اند احساس می‌کنم در اتاقی هستم که یکی از دیوارهایش برداشته شده و در معرض دید دیگرانم. برای همین هیچ کارم طبیعی نیست. خیلی حرف‌ها هست که دلم می‌خواهد بنویسم اما ترس از اینکه خوانده شود مانع می‌شود. مثلا الان دلم می‌خواهد از آن چشم‌ها بنویسم. از آن چشم‌هایی که از میان آن چادر مشکی درخشیدند و من ناگهان به آنها خیره شدم و در آن یک جور آشنایی احساس کردم که قدیمی بود. نه اینکه صاحبش را از قبل بشناسم، شناختنی که انگار از ازل بود که انگار او به نام من آفریده شده است که من با او قرار است حریم هم باشیم که من و او را به نام هم بشناسند که از ما به جمعیت جهان یکی دو تای دیگر اضافه شود... 📚 نه آبی نه خاکی @skybook