🌴 یادکرد میلاد #امام_جواد و #امام_هادی (علیهماالسلام) در دعای روزهای رجب
💌 نامه امام زمان علیهالسلام به ابن عیّاش در دعای توسل به دو مولود ماه رجب
« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِی رَجَبٍ- مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرْبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِی رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلَايَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِی فِی هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ وَ مَا هِيَ إِلَيْهِ صَائِرَة »
ترجمه:
خدایا من به سبب این دو مولود در ماه رجب؛ امام جواد (ع) و امام هادی (ع) كه برگزیده است از تو می خواهم و به خاطر این دو بهترین قرب و نزدیكی را به تو می جویم ای كسی كه از او نیكی طلب شود و به آنچه نزد اوست خواسته شود از تو می خواهم خواستن كسی كه مرتكب گناه شده است و گناهانش او را نابود ساخته است و زشتی هایش او را در بند كرده است و عادت او بر گناهان و مشكلاتش در مقابل مصیبت ها طولانی شده است، توبه و بازگشتی نیكو و كناره گیری از گناه و رهایی از آتش و گذشت و بخشش از آنچه بر گردنش است از تو می خواهد پس تو ای سرورم تو بزرگترین آرزو و اطمینانش هستی. خدایا به سبب مسایل شریف و به اسباب رفیعت از تو می خواهم مرا در این ماه به رحمت گسترده خود و نعمت توزیع شده ات و نفس قانعی به آنچه روزیش كردی تا زمانی كه وارد گور و آخرت شود و بدانچه سرانجام بدان رهسپار است، فرو پوشانی
منبع : مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص ۸۰۴ ؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص ۶۴۷ ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۰، ص ۱۴، ح ۱۴ ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۳۵ (اعمال مشتركه ماه رجب).
•┈•┈••✾•🌿🇮🇷🌿•✾••┈•┈•
📌 پژواک صدای دل را دنبال کنید ⚡️
#دل_نوشته_یک_بچه_سید
eitaa.com/smajidi_ir
لینک گروه فرزندان مکتب حاج قاسم
https://eitaa.com/joinchat/469565635C2de1852c38
#فیش_نگار
#امام_هادی
#شهادت_امام_هادی
01
امام هادی(علیهالسلام) فرزند امام جواد(علیهالسلام) دهمین امام شیعیان است. حضرت در 15 ذیالحجه سال 212 هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.
دوران امامت حضرت مقارن با حکومت چند تن از خلفای عباسی چون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بود؛ در میان آنان متوکل عباسی به دشمنی با اهلبیت(علیهمالسلام) و شیعیان شهره بود و از ترس مجبور شد تا امام را از مدینه به سامرا ببرد.
فیش_نگار
#امام_هادی
#شهادت_امام_هادی
چگونگي شهادت امام هادي عليه السلام
حضرت امام هادي ـ عليه السّلام ـ در 8 سالگي، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گرديد و پس از 33 سال امامت، در سن 41 سالگي در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسيدند.
چگونگي شهادت امام هادي عليه السلام
امامت امام هادي ـ عليه السّلام ـ همزمان با خلافت 6 خليفه عباسي بود. مقارن بود با 7 سال باقيمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوكل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوكل به مدت 6 ماه، مستعين پسر عموي منتصر 4 سال و معتز پسر ديگر متوكل كه سه سال خلافت كرد. امام هادي پس از گذشت يكسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسيد و جسم پاك حضرت، در سامرا در خانه مسكوني حضرت مدفون گرديد.
امام علي النقي (هادي) ـ عليه السّلام ـ امام دهم شيعيان جهان است كه در نيمه ذي حجه سال 212 هـ. ق در شهر صريا (حومه مدينه) به دنيا آمد. پدرش امام جواد ـ عليه السّلام ـ و مادرش سمانه است.[1]
حضرت امام هادي ـ عليه السّلام ـ در 8 سالگي، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گرديد و پس از 33 سال امامت، در سن 41 سالگي در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسيدند.[2]
امامت امام هادي ـ عليه السّلام ـ همزمان با خلافت 6 خليفه عباسي بود. مقارن بود با 7 سال باقيمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوكل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوكل به مدت 6 ماه، مستعين پسر عموي منتصر 4 سال و معتز پسر ديگر متوكل كه سه سال خلافت كرد. امام هادي پس از گذشت يكسال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسيد و جسم پاك حضرت، در سامرا در خانه مسكوني حضرت مدفون گرديد.[3]
نكته مهم در شهادت امام هادي ـ عليه السّلام ـ اين است كه حضرت در سامراء به سبب كنترل بسيار شديد و خفقان حاكم و منع دوستان و شيعيان از ديدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفين حتي نزديكترين ياران امام نيز از حال و وضع امام بي خبر يا بسيار كم اطلاع بودند. [4] و به همين دليل است كه منابع اشاره دقيقي به نحوه شهادت امام ندارد. منابع فقط شهادت حضرت در زمان معتز را ذكر كردند بدون ذكر زمان دستور خليفه به مسموم كردن و اينكه چه كساني مأمور اين جنايت شدند و چه زماني اين عمل پليد از آنان سر زد. حتي در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نيست.[5]
امام هادي ـ عليه السّلام ـ در طول دوران امامت خود از سركشان و حاكمان فاسد بني عباس رنجها و محنتهاي زيادي كشيد. در اين ميان متوكل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلي گوي سبقت را از ديگران ربود.
متوكل وجود امام هادي ـ عليه السّلام ـ را خطر بزرگي براي حكومت خويش احساس ميكرد، از اين رو، تصميم گرفت تا با دو روش همزمان در يك اقدام، از بحراني تر شدن اوضاع جلوگيري كند. يكي حمله به ياران امام و نابود كردن آثار شيعيان به گونهاي كه قبر مطهر امام حسين ـ عليه السّلام ـ را نيز تخريب كرد و دوم دور كردن امام از مدينه كه پايگاه سازمان تشيع بود.[6]
عبد الله بن محمد فرماندار مدينه از دشمنان اهل بيت بود و از امام نزد متوكل سعايت ميكرد و پيوسته قصد آزار آن جناب را داشت. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در نامهاي به متوكل، سعايت و دروغگويي او را ياد آوري كرد، ولي متوكل كه زمينه را براي تبعيد امام از مدينه و تحت نظر گرفتن مناسب ميديد در نامهاي ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بيايد.[7]
نامه متوكل رسيد و حضرت آماده رفتن به سامرا شد، وقتي آن حضرت به سامرا رسيد، متوكل ( با آن همه وعده و احترام كه در نامهاش بود) يك روز خود را پنهان كرد و آن حضرت را در كاروانسرايي كه به كاروانسراي گداها معروف بود فرود آورد.[8]
سپس متوكل دستور داد حضرت را كاملا تحت نظر گيرند و خانهشان را محاصره كرده و مانع ديدار شيعيان با ايشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت كرد و حتي ايشان را در تنگنا و محاصره اقتصادي قرار داد و رساندن حقوق شرعيه و هدايا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع كرد و متخلفان را عقوبتي سخت نمود.[9]
اين وضعيت جز در حكومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت.
يكي ديگر از سختگيريهاي متوكل در آزار امام هادي ـ عليه السّلام ـ اين بود كه گاه و بي گاه به مأموران خود دستور ميداد تا ناگهاني به خانه امام ريخته و آنجا را بازرسي كنند به اميد آنكه سلاح يا مدركي دال بر فعاليت ايشان عليه حكومت بدست آورند. لكن در اين حملههاي شبانه جز كتابهاي علمي و ادعيه چيزي يافت نمي شد.[10]
#فیش_نگار
#امام_هادی
#شهادت_امام_هادی
پدر دشمن اهل بیت و پسر محب و دوستدار اهل بیت
«ابوجعفر محمد بن جعفر» ملقب به «منتصر بالله»، یازدهمین خلیفه عباسی است که پس از کشتن پدرش متوکل، در شوال سال ۲۴۷ قمری به خلافت رسید. منتصر برخلاف متوکل، در دوره شش ماهه خلافتش، دوستی با خاندان پیامبر را آشکار ساخت و فدک را به علویان پس داد.
محتویات
۱ قتل متوکل و خلافت منتصر
۲ منتصر و علویان
۳ خصوصیات اخلاقی
۴ وفات منتصر
۵ پانویس
۶ منابع
قتل متوکل و خلافت منتصر
متوکل عباسى که در دشمنى با اهل بیت علیهمالسلام و شیعیان و محبان آنان معروف، و در ستمکارى و سختگیرى بر عموم مردم زبانزد همگان بود، چند سال پیش از هلاکت خود فرزندش "محمد منتصر" را به ولایتعهدى برگزید. ولیکن پس از مدتى از این کار پشیمان شد و در صدد خلع منتصر از ولایتعهدى برآمد زیرا مى پنداشت که منتصر در انتظار مردن اوست تا هر چه زودتر، خود به خلافت برسد. از این رو همیشه وى را به جاى "المنتصر"، "المستعجل" مى خواند. منتصر از این که پدرش متوکل عباسى راه ناسپاسى و انحراف از مسیر حقیقت را در پیش گرفته و با خاندان "پیامبر اکرم" صلی الله علیه و آله دشمنى نموده و نسبت به مقام شامخ "امیرمؤمنان على بن ابى طالب" علیهالسلام جانب ادب را رعایت نمى کرد، بسیار ناراحت بود و بر او اعتراض مى کرد و مى گفت: على علیهالسلام، سرور ما و شیخ بنىهاشم است.
بدین جهت اگر از خادمان و ندیمان دربار کسى نسبت به حضرت على علیهالسلام بى احترامى مى نمود، منتصر وى را تهدید و حتى تنبیه مى کرد. متوکل عباسى که از رویه پسرش خشمگین بود، در صدد خلع وى از ولایتعهدى و جانشینى فرزند دیگر خود "معتز عباسى" برآمد و منتصر را تحقیر مى کرد و دشنام مى داد و به قتل تهدیدش مى نمود.
سرانجام، منتصر و فرماندهان معروف دربار همانند "بُغا" و "وصیف" از رفتار و کردار متوکل به تنگ آمده و در صدد قتلش برآمدند. منتصر در شب چهارم شوال در حالى که پدرش در حال مستى بود، بر او هجوم آورده و وى را در همان حال به هلاکت رسانید و "فتح بن خاق" را که به دفاع از متوکل برخاسته بود، به متوکل ملحق کرد.
همچنین در علت این که او پدرش متوکل را کشت گفته اند که روزی در مجلس متوکل یکی از ندیمانش به نام عباده مخنث، خود را به شکل امام علی علیه السلام درآورده بود و در مجلس می رقصید و آوازه خوانان همصدا می خواندند: این مرد طاس شکم گنده آمده تا امیرالمؤمنین مسلمانان شود. متوکل هم در حال خوردن شراب بود و از این برنامه خندان بود.
منتصر از دیدن این صحنه ناراحت شد و با اشاره عباده را تهدید کرد. او از ترس ساکت شد. منتصر به متوکل گفت: ای امیرالمؤمنین آن کسی که این مرد ادای او را درمی آورد و مردم می خندند، پسرعموی تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب می شود. اگر خودت می خواهی گوشت او را بخوری بخور ولی اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. متوکل با تمسخر به آوازه خوانان دستور داد این شعر را بخوانند:
غار الفتی لابن عمه رأس الفتی فی حرّ امه
این پسر به خاطر پسرعمویش به غیرت آمد؛ سر این جوان در (...) مادرش باد.
به دنبال این جریان بود که منتصر شب هنگامی که متوکل در بزم شراب به مستی فرو رفته بود با نقشه قبلی و همکاری ترکها، در شوال سال ۲۴۷ متوکل را به همراه وزیرش فتح بن خاقان به قتل رساند.[۱]
در نقل دیگری در مورد علت اقدام منتصر به قتل پدرش متوکل گفته اند: منتصر روزی شنید که متوکل به حضرت فاطمه علیهاالسلام بدگوئی می کند، از شخصی (عالم در مورد حکم او) سئوال کرد، آن مرد گفت: قتل او جایز است ولی هر که پدرش را بکشد عمرش طولانی نخواهد بود. منتصر گفت: اگر با کشتن پدرم اطاعت خدا را می کنم از کوتاهی عمر نگران نیستم، به همین جهت متوکل را کشت و خودش نیز بیش از هفت ماه زنده نماند. گفته شده امام علی علیه السلام قتل متوکل توسط پسرش را پیشگوئی کرده بود.[۲]
در همان شب قتل متوکل، فرماندهان عالى رتبه با منتصر عباسى بیعت کردند و از سایر فرزندان و خانواده متوکل، از جمله از معتز و مؤید، پسران دیگر متوکل عباسى نیز بیعت گرفتند. منتصر، پس از استقرار در مقام خلافت دستور داد شهرک "جعفریه" را که پدرش براى خود و خانواده خویش بنا کرده بود، تخریب کنند و همه ساکنان آن را به سامرا انتقال دهند. همچنین برادرانش معتز و مؤید را از ولایتعهدى خلع کرد و جهت خرسندى سپاهیان خلافت، مواجب ده ماهه آنان را یک جا پرداخت کرد و به اقدامات اساسى همت نمود.
منتصر و علویان
منتصر برخلاف متوکل، دوستی با حضرت علی علیه السلام و خاندان او را آشکار ساخت و به مردم دستور داد به زیارت حسین بن علی علیه السلام بروند و به علویان که در زمان پدرش در بیم و وحشت بسر می بردند، ایمنی داد. از این گذشته، سه اقدام بزرگ را به مورد اجرا گذاشت: