علی معادل عدل است، آن عدالت دلخواه
بشری صاحبی
فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل
که خط کوفی او بوده زینت کلماتش
کسی که خطبۀ غرّاست واژه واژه سکوتش
کسی که حجت بحث ولایت است زکاتش
کسی که شیفتۀ نامههای اوست بلاغت
کسی که چشمۀ جوشان حکمت است دواتش
علیست او که زمین مفتخر شده به حضورش
علیست او که زمان معتبر شده به حیاتش
علیست معنی حیّ علی الصلاة من و تو
علی کسیست که میزان سنجش است صلاتش
هرآنچه اشک به دامان چاه ریخت شبانه
بدل به درّ نجف شد یکایک قطراتش
علی معادل عدل است آن عدالت دلخواه
بگو به دهر که تنها علیست راه نجاتش
#غزل
#شعر_علوی
#بشری_صاحبی
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403
به نقل از :
https://eitaa.com/ayateghamze
تو آخر که هستی که اینگونه ماهی
که دل بردی از یک جهان با نگاهی
چه راز خداوندی سر به مهری
چه دریای طوفانی سر به چاهی
فلک تکیه بر ذکر نام تو دارد
بنازم علی را چه خوش تکیه گاهی
چرا مرگ خود خواستی از خدایت
علی جان بمیرم برایت الهی!
شهادت چقدر آرزوی تو را داشت
گلوی تو را نیز بوسیده گاهی
اجل با دم تیغ خصمت... به فرقت
به جز وقت سجده نجسته ست راهی
به قدری که از ظالمان جان ستاندى
یتیمان مظلوم را جان پناهی
شب "قدر" قدر تو را داند و بس
که در چاه با تو کشیده ست آهی
چرا مرگ خود خواستی از خدایت
علی جان بمیرم برایت الهی!
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
#غزل
#شعر_علوی
مُلقّبی تو اگر چه به بوتراب، علی
بلند مرتبهای مثل آفتاب، علی
تو باشتاب علیجان نمیروی به بهشت
بهشت سوی شما میکند شتاب، علی
بهشت بی ولیالله را نمیخواهم
بهشت بی تو مرا چیست جز عذاب؟ علی
هنوز خطبهٔ بینقطهٔ تو حیرت ماست
هدایتی تو و لاریب فی کتاب، علی
غم بزرگ تو از شقشقیهات پیداست
جدال توست چه احسن چه مستطاب علی
نه چاه میرود از خاطر ولایی ِ ما
نه هم ز خاطر ما گردن و طناب، علی
که کوفه نقطهٔ آغاز کربلای شماست
محاسن تو اگر شد به خون خضاب، علی
بخواب بلکه بیارامی از فراز و نشیب
زمان ِ رجعتتان میرسد... بخواب علی
#مریم_بسحاق
#غزل
#شعر_علوی
#یک_نکته_از_این_معنی
تکرار هنرمندانه و معنابخش
فرسنگ به فرسنگ علی ماند و علی
ای مرگ به نیرنگ، علی ماند و علی
در عرصۀ لاف کوفیان سردارند
در معرکۀ جنگ علی ماند و علی
***
در شور و شر حجاز، تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز، تنهاست علی
ما نیز نمیفهمیم اندوهش را
با این همه شیعه باز تنهاست علی
✍🏻 #امید_مهدینژاد
🏷 #شعر_علوی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
(١)
برای آفرینش مفهوم و انتقال هنری آن در شعر، حداقل به سه عنصر مهم نیاز است:« زبان»، «موسیقی» و «احساس».
به فرض که در شعر ابزار تخیل (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) را نادیده بگیریم، نمیتوان از کنار سه عنصر مذکور و هندسهای را که در شعر میآفرینند، بهسادگی گذشت.
زبان و موسیقی، ابزاری برای انتقال عواطف در شعر است و عواطف شاعر، بازتابی از باورها، حسرتها و اندیشههای او، که در قالب واکنش عاطفی نمود مییابد.
(٢)
از سوی دیگر، سادهترین هنر شاعر «به موسیقی رساندن زبان» است و میدانیم که زبان، ابزار مهمی برای «زیبایی آفرینی» است.
بنابراین برای «زبان» در شعر، جایگاه محوریت خاصی باید در نظر گرفت.
یکی از نکات مهم در کاربرد زبان، استفاده از امکانات، شیوهها و شگردهایی است که به «مجازی» و «هنری» شدن زبان کمک میکند.
(٣)
حداقل بیست شگرد برای جذاب کردن شعر از طریق زبان وجود دارد که یکی از آنها« تکرار» است؛ البته تکرار هدفمند به شکلی که فرم موسیقایی معنایی و هنری خاصی بیافریند؛ از یک سو انتقال مفهوم صورت گیرد و از سوی دیگر واکنشهای عاطفی شاعر با ظریفترین و طبیعیترین حالت ممکن در شعر متجلی شود.
(۴)
با مقایسه این دو رباعی بهراحتی میتوان تاثیر خاص و سِحرِ تکرار هنرمندانه در شعر را مشاهده کرد.
هر دو رباعی، به دلیل کاربرد ردیف بلند (و به عبارت دیگر: تکرار هدفمند) برجستگی موسیقایی و عاطفی خاصی دارد.
اما آنچه رباعی نخست را متمایز میکند، زبان مجازی آن است که از رهگذر کاربرد چند عبارت بهظاهر ساده، «معنیِ معنی»، «مضمون» یا «معنی ثانوی» را انتقال میدهد و درک آن را به عهده مخاطب میسپارد.
اینجاست که میتوان با قاطعیت گفت شاعر آیینی لازم است به رموز زبان آشنا باشد، تا شعر او از سادهترین مسیر به تمامیت هنری و محتوایی برسد.
@smahdihoseinir