eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
1.2هزار دنبال‌کننده
153 عکس
30 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی‌فهمند ما را عقل‌های بی‌جنون هرگز بگو سید نباشد راه ما بی فتح خون هرگز نشستن را نمی‌دانیم در سوگت به پا خیزیم که طوفان نسبتی هرگز ندارد با سکون هرگز درنگ و جنگ ما در فتنه‌ها موقوف فرمان‌ است نباشد سربلندی‌های‌ ما بی‌آزمون هرگز اَلا إنَّ الدَّعِیَّ ابن الدّعی قَد رَکَّزَ... هیهات که بی‌سر می‌‌شویم امروز اما سر نگون هرگز متون را خوانده‌ام، ما آنچنان پیروز فرداییم که حتی نامشان باقی نماند در متون هرگز چنان در خون نصرالله صهیون غرق خواهد شد که از یادش نخواهد رفت نحن الغالبون هرگز
آسمان در هیچ جای این جهان یکرنگ نیست پاسخ ما به کلوخ انداز غیر از سنگ نیست سنگها، قافیه‌های شعرِ فریاد منند در جهان بی تپش، این حسّ و ضرباهنگ نیست موجِ ما با خویش خواهد برد این خاشاک را ساحل ما عرصه جولان این خرچنگ نیست! سروهای استقامت! صخره‌های باشکوه! بارها مردن برای ایستادن ننگ نیست کودک من پاسخ هربمب باشد با خدا آن خدایی که خدای عاملان جنگ نیست این جهانِ مملوء از خشم و فریب و اضطراب مثل دفترهای نقاشی که رنگارنگ نیست مرگ حق و، زندگی ناحق‌ترین تقدیر ماست می‌روم جایی که قلب مردمانش سنگ نیست می‌روم در جستجوی یک جهانِ بی دروغ می‌روم جایی که رسمش حقه و نیرنگ نیست هیچ‌کس داغ عزیزی را نمی‌بیند به چشم هیچ‌کس آنجا برای خانه‌اش دلتنگ نیست آرزو دور است، اما نیست دور از دسترس خانه دور، اما کمیت آرزویم لنگ نیست می‌روم این بغض اما در گلویم مانده است کودک معصوم من که با کسی درجنگ نیست...
بسم‌الله شب با گلوله تا لب ایوان رسیده است برخیز باز موسم طوفان رسیده است آتش دمیده است به دامان دشت ها فصل نزول سوره‌ی باران رسیده است آه ای درخت سرو! اذان شد قیام کن صبح تبر زدن به خدایان رسیده است در امتداد باور خورشید ای وطن برخیز! وقت مرگ زمستان رسیده است آیا زمان وعده‌ی صادق نیامده است؟ حالا که پای کذب به میدان رسیده است در صفحه‌ی سیاه و سفیدی که چیده اند هنگام خودنمایی ایران رسیده است یک صبح جمعه ما همه بیدار می‌شویم لبخند میزنیم که مهمان رسیده است ✍️ طاهره سادات ملکی
این غزل مثنوی از آتش سخنان شهید سید حسن نصرالله شعله ور است: نمی ارزی به آب بینی بز آه ای دنیا که در تو می شود تقدیم رقاصه سر یحیی و در تو می شکافد فرق إبن الکعبه را ملجم سر سجده به شمشیری که آغشته است با صد سم حسين ابن علی غلطیده در خون، در تو در گودال و شمر و خولی و امثالهم از قتل او خوشحال و در تو بمب می بارند بر بیروت غیرت، آه! و می خندد لبی شیطان صفت از قتل نصرالله بخند ابلیس، عمر خنده ات بسیار کوتاه است و فصل ناگزیر گریه هایی تلخ در راه است اگرچه دم به دم از زخم هایی تازه می سوزیم نه می ترسم نه غمگینم خدا با ماست پیروزیم خدا با ماست یعنی دست حق در آستین داریم خدا با ماست یعنی تکیه بر حبل المتین داریم خدا با ماست یعنی راه و رسم این جهان با ماست زمین با ماست، دریا، کوه و جنگل، آسمان با ماست خدا فرمان دهد با یک مگس ته می کشد نمرود و آهن می شود مومی میان پنجه داوود خدا فرمان دهد آماده رزمند طوفان ها و مامور خدا گردند شن ها در دل صحرا چه می بافید در سر از خیال خام صهیون ها که بیت العنکبوت اصلا ندارد تاب طوفان را دوباره داستان جنگ با اعوان جالوت است ننوشد آب بی رخصت، کسی که جلد طالوت است که مشتی آب هم از رود دنیا، می برد دل را و مهمان می کند در باورت تردید و دل دل را کسی که پیش روی ماست شیطان است، مردم نیست میان ما و شیطان صحبت از سوء تفاهم نیست ننوش آب و ببین باند جنایتکار قاتل را میان ما و اسرائیل جنگ حق و باطل را اگرچه رود دنیا پیش روی ماست اغواگر ولی سیراب ایمانند بسیاری از این لشگر قسم بر خون پاک هرچه مظلوم است تا هابیل برادر نیستم تا عمر دارم با بنی قابیل قسم بر خواب سرخ کودک معصوم غزاوی ابابیلانه می باریم بر هذیانتان سجیل خدا با ماست یعنی معجزه با ماست همسنگر و می بلعد شما را رود اردن مثل رود نیل چه نزدیک است روزی که نه یک کشور، نه یک قریه که نام یک طویله در جهان هم نیست اسرائیل فلسطین عاقبت از لوث صهیون پاک خواهد شد در أقصی آیه إنا فتحنا می شود ترتیل
نگاهم به عکست.. فرو می‌خورم بغض‌ها را ندارم جوابی ... کجا؟ کی؟ چگونه ؟ چرا ؟ را چه می‌شد خبرها همه کذب باشد؟ چه می‌شد؟ کسی جور دیگر روایت کند ماجرا را؟ چه سنگین خبر، حیرت آور خبر، داغ دیگر خدا با غمت امتحان می‌کند صبر ما را جهان بی‌وفا، بی‌تفاوت که راضی به این شد نباشی، نبیند تو را، نشنود آن صدا را گلویی که فریاد مستضعفان جهان بود گلویی که دائم صدا می‌زد از جان، خدا را صدایت پر از غم، خروش غدیر و محرم در عالم مجسم کند غیرت کربلا را غیورا! به من یاد دادی که ساکت نباشم ببینم که ظالم ز حد بگذراند جفا را الا شیر لبنان و فرزند پیر جماران دمیدی به جسم جهانی تو روح خدا را تو را کشت اما به کوری دشمن، نگاهت درخشید و نورت گرفت از کجا تا کجا را تو افتادی، اما قرار از شیاطین گرفتی تو گویی که موسی رها کرده باشد عصا را به جز محو صهیون از عالم ندارم دعایی تو رفتی که خونت اجابت کند این دعا را سیاهی به تن، سرخی پرچمی روی شانه تقاصت مبدل به شادی کند این عزا را
اگر چه مثل آسمان غم تو بی‌کرانه است نگاه تو لبالب از شکوه عاشقانه است اگر چه گوشه گوشه دل تو داغ لاله‌ای‌ست چه بی‌شمار روی شاخسار تو جوانه است پناه پابرهنه‌ها زمان زمانه تو نیست به روی شانه‌های تو ولی غم زمانه است نماند در حصار مرزها شعاع نور تو برای ما خرابه‌های غزه نیز خانه است وطن کبوتری سپید دور گنبد طلاست کجا مجاور بهشت، اسیر آب و دانه است؟ فریضه‌ای‌ست انتقام ما بهانه‌گیرها دفاع از حرم کجا معطل بهانه است؟ قسم به خون کودکان بی‌پناه و بی‌گناه همیشه وعده‌های پیر عشق صادقانه است
بر قله اقتدار، با عزم شکار خورشید بمان و نیزه‌ی نور ببار! از خلوت ماه، خواب خوش را بپران طوفان شو و مرگ را به ساحل بسپار مانند عقاب باش و بر صید بتاز هرگز مهراس از شغال و کفتار بر خصم پلنگانه بکش نعره‌ی خشم چنگال بزن به سایه‌های بی‌عار باید جبل راسخ ایمان باشی در معرض خصم، کوه، محکم، سُتوار! ای کوه پر از گدازه، آتش بفشان بر دامنه‌ها و دره‌ها مرگ ببار هنگام «اشداء علی الکفار» است این آیه‌ی اقتدار را کن تکرار هان«موسی صدر» شد «حسن نصرالله» ققنوس‌تبار باش ققنوس‌تبار مرحب مرحب، خصم به میدان آمد حالا رجز علی است «این عمار» از کشته دشمنان خود پشته بساز ایمان تو سنگر است و جان، میدان‌دار لبنان عزیز! غزه‌ی عزت باش یحیی‌السنوار باش، یحیی‌السنوار...
تا صبح شور انگیز فردا زنده می‌مانیم با آیه‌ی «انا فتحنا» زنده می‌مانیم زخمیم سرتا، پا ولی از پا نمی‌افتیم صد بار می‌میریم، اما زنده می‌مانیم همزاد ققنوسیم و در آتش نمی‌سوزیم آتش جوان‌تر کرده ما را ...زنده می‌مانیم! نوریم و هرگز نور در ظلمت نمی‌میرد تا پر شود از نور دنیا زنده می‌مانیم دریای خون جاری‌است، اما ما خروشانیم موجیم و در آغوش دریا زنده می‌مانیم ما نسل اعجازیم ... نسل آن شهیدان که با خونشان کردند امضا زنده می‌مانیم آن روز نزدیک است اسرائیل! روزی که در گور می‌پوسی ولی ما زنده می‌‌مانیم
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
با همه‌ی زخم‌ها هنوز شکیباست غزه پر از روزهای روشن فرداست روح بگیرید ای جماعت خفته غزه پر از زندگی‌ است؛ غزه مسیحاست حیدریان! جنگ خیبر است و شکوهش مرحبیان آمدند و عرصه‌ی هیجاست لشکر موسی، میان نیل حوادث لشکر فرعونیان، برابر دریاست هیبت فرعونیان به نیل فرو ریخت غزه، امیدش خدای قصه‌ی موساست این که شکسته، ستون خانه‌ی او نیست این که شکسته، غرور و مکر یهوداست! غزه برای یهود، آخر کار است امت اسلام! غزه اول دنیاست آینه‌ی عزت است غزه‌ی مظلوم غزه‌ی محروم با سکوت تو تنهاست آینه‌ای که هزار بار شکسته‌است باز هنور آینه است، محض تماشاست غزّه‌ی بی اتحادِ امتِ اسلام مثل عصای بدون حضرت موساست! باور او شد عصای معجزه «جنگ» است همرهی ما برای او «ید بیضا»ست زنده‌ی جاوید کیست؟ غزه‌ی بیدار آنچه که کابوس هست، زندگی ماست... غزه‌‌ی بر عهد ایستاده، بهشت است غزه‌ی در خون نشسته، محشر کبراست ریشه‌ی او محکم است در دل تاریخ در تن او روح سبز مسجدالأقصی‌ست سوره‌ی «إِسرا» بخوان به گوش زمانه در پی تفسیر باطلی که «زهوقا»ست بمبْ زمین خورد و طفل، بال درآورد این چه عروج است و این چه لیلةالإسراست؟ خون شهید است آفتاب حقیقت «فَاسْتَمِعُوا لَه»، ببین! تلاوت یحیاست خطبه‌ی غرّای آه و، کودک غزه ناله‌ی مظلوم از ثَری به ثریاست غزه به جسم زمانه، روح دوباره‌ست با نفس خسته‌ در تکاپوی اِحیاست غزه شده کارزار عزت و غیرت پرچم مردانگیِ کیست که بالاست؟ آی برادر که لعن، ذکر لب توست! دشمنت امروز کیست؟ وقت تبرّاست! خون فلسطین به پای اهل سکوت‌است آی جهان! تا به کی، زمانِ تماشاست؟ گفت از این تار عنکبوت نترسید وهم چرا در سر است و ترس به دل‌هاست؟ غیرت دنیا چرا به جوش نیامد؟ آی سرانِ عرب! چه جای مداراست؟ آل سکوتند، هم‌صدای یهودند خوب ببین! خیمه‌ی معاویه برپاست قاتل غزه یهود نیست، سکوت است باعث این قتل صبر، جرأت حاشاست وسوسه‌های زمانه کور و کرم کرد چشم و دلم محو واتساپ و اینستاست! نوری از آن دوردست حادثه پیداست صبح قریبی که بعد از این شب یلداست پشت سر مقتدای خویش بخوانیم نافله‌ی صبح را که وقت «فَتَحنا»ست از اُفق کربلا و مسجدالأقصی چشم به‌راهش هزار چشم تمناست حنجر سرخ شهادت است به فریاد فکر اذان روی بام مسجدالأقصی‌ است داغ عطش مانده بر دل همه‌ی دشت وسعت این خاک، غرق حسرت دریاست هر طرفی لاله‌ای قنوت گرفته‌ست از چه هنوز این همه نماز، فُراداست؟ ماه من از لحظه‌ی تلاوت باران، می‌رسد از پشت ابر و وقت تماشاست می‌رسد و صف‌کشیده لشکری از نور چشم امیدم به صبح روشن فرداست ✍ (گروه إِحیای امر) (نوزدهم فروردین‌ماه ١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شهید کن که شهادت حیات مردان است ولی برای شما مرگ، خط پایان است شهید کن که شهیدان بریده از جسم‌اند شهید کن که شهید از ازل همه جان است ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما که سرو، مستِ همین قطره‌های باران است به مورها برسانید از سپاه علی که نام یک یک سربازها سلیمان است به خون تپیدن و بر خاک قطعه‌قطعه شدن شبیه یار شدن آرزوی یاران است به دیده‌ی تر ما رنگ یأس و رخوت نیست سپاه عشق کماکان میان میدان است نه... حزن و سستی از این داغ‌ها به ما نرسد که "انتم الاعلون" از اصول قرآن است حرام می‌شود از این به بعد خواب شما که خشم حیدریِ شیعه سخت و سوزان است :: در انتظار ظهوریم و خوب می‌دانیم کنار مهدی ما لشکر ‌شهیدان است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از شعر انقلاب
عصر بشارت‌ها ما مرد نبرد و استقامت‌هاییم عمری‌ست که زنده از شهادت‌هاییم فردای زمین از آن ما خواهد بود در عصر تحقق بشارت‌هاییم ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
رمز يا علی درهای دوزخ را به روی ظالمان وا می‌کند رمز «علی‌بن‌ابی‌طالب» چه غوغا می‌کند این کیست این، این کیست این، این شیر ربّانی‌ست این در گلهٔ کفتارها آشوب برپا می‌کند ای تیغ‌های صیقلی، آن لا فتی إلّا علی لاسیفَ إلّا ذوالفقارش را مهیّا می‌کند نام علی، آسودگان را هم به میدان می‌کشد عشق علی، زخم زبان را هم گوارا می‌کند ای عاشقان، ای عاشقان، آن یارِ بی نام و نشان دارد شهادت‌نامهٔ عشّاق، امضا می‌کند... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab