#یکنکتهازاینمعنی
بخش پایانی
این کلنجار و حیرت، در هنگام سخنرانی شکل دیگری یافت. برخی از اعضای حاضر جلسه تفسیر دقیق اما تلخ از این مصراع سعدی بودند: «من در میان جمع و دلم جای دیگر است!»
یکی از شاعران که سالهای سال مرا میشناسد و در جلسات و کلاسهای من در قم حضور یافته و من به خاطر حضور امثال او، موضوع بحث را عوض کرده بودم، با بیرحمی تمام، در طول سخنرانی مشغول گفتگو با بغل دستیاش بود...
نمیدانم کدام تعبیر بهتر است؟ بیادبی؟ یا بیانگیزگی؟ یا همان بیرحمی؟ خب، برادر/ خواهر محترم! اگر از نظر شما تاریخ مصرف من تمام شده، یا حوصله شنیدن بحث نداری، میتوانی محترمانه از جلسه بیرون بروی!
غفلت و جهل، چه بلایی سر شعور انسان میآورد!
امواج این جمله در آن لحظه، دائم به شکل سینوسی درسرم جزر و مد داشت و ساحل آرامش مرا تبدیل میکرد به دریایی طوفانی و پر جوش و خروش...
با وجود تمام این کلنجارها سعی کردم در هنگام صحبت، بر پریشانیام غلبه کنم.
سؤالات زیادی ذهن مرا به خود درگیر کرده بود...
مسئولان جلسه گناهی نداشتند، اما واقعاً کسی نبود به آنان بگوید که چرا برای شاعران اینچنینی، این همه برنامه چیدهاید؟
مگر تجربه نخستتان است؟
باور کنید حضور بعضی از اینان در جلسات عمومی، معمولاً برای دید و بازدید است، نه برای آموختن!
بدبینانه سخن نمیگویم، عملکرد این شاعران تاجر و به بیان بهتر، تاجران شعر، نشان از همین واقعیت تلخ دارد.
اگر این جماعت، اندکی با خودِ واقعیشان لحظهای خلوت کنند، وجدانشان به آنان تلنگر خواهد زد و آنان را به این باور خواهد رساند که حالا که میلیونمیلیون تومان برای برگزاری این سنخ جلسات هزینه میشود، از فرصت پیشآمده استفاده کنند، شاید و احتمالاً جملهای و عبارتی، حتی از دهان من - که از نظر آنان تاریخ مصرفم تمام شده - خارج شود و شعر و حتی نگرش آنان را تغییر دهد!
راز اینکه سالهاست شاعران در همین سطح فکری ماندهاند، ظاهراً همین نکته است؛ زیست شاعرانه و خلوت و سلوک شعری به گعدههای شعری و دیدار خوش و بش تبدیل شده است...
بی آنکه با برخی شاعران همشهری خداحافظی کنم، از جلسه بیرون زدم...
اگرچه از آتش دل چون خم می در جوشم، اما سالهاست مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم ... و اگر امروز، به خلاف رویه همیشگی، تجربه تلخ ۹۰ دقیقه حضور نفسگیر در آن جلسه را در قالب تاریخ شفاهی نوشتم، فقط به این دلیل است که نجوایی کنم در گوش آنانی که خالصانه و با عشق و انگیزهای غیرقابل وصف، با اتکا بر عنایات اهل بیت (علیهمالسّلام) و کمکهای مردمی، فراخوان شعر برپا میکنند. و الا وقت گذاشتن برای شاعرانی که صفات و رفتارشان شرح شد، و نقد شعر و مرام و شعورشان، خطایی عظیم است و من سالهاست از این ثواب عظیم توبه کردهام...
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
@smahdihoseinir
#تاریخ_شفاهی
#من_و_شعر
#آسیب_شناسی
🔰 دوره مقدماتی آموزش «روایت و مستندنگاری مکتوب سفر اربعین»
⭕️ ویژهی دانشجویان اهل قلم
👤 استاد دوره: آقای سیدمهدی حسینی رکن آبادی
شاعر و نویسنده
✅ با توجه به ارزیابیهای استاد در طول دوره، از خادمان مجرب و مستعد برای روایت و مستندنگاری موکب حسینا دعوت به عمل خواهد آمد.
🗓 مهلت ثبتنام: یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳
🕘 زمان برگزاری دوره: سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳
از ساعت ۹ تا ۱۵
📍مکان برگزاری (در تهران) متعاقباً اعلام خواهد شد.
🔗 پیوند ثبت نام:
https://survey.porsline.ir/s/uQjmKp2
🔸 جهت اطلاع بیشتر به شناسه @sj_omidaa پیام بدهید.
@hussaina_909
#معرفی_جلسات_اینجانب #حلقه_شعر_ولایی_فرات
نقد تخصصی شعر ولایی
با حضور:
سیدمهدیحسینیرکن آبادی
#حلقه_شعر_ولایی_فرات
جلسه ۲۴۴
ادامه مباحث پیرامون شعر عاشورایی
و شعر مناسب اجرا در هیئت
به همراه شعرخوانی شاعران و نقد اشعار برتر
زمان:
دوشنبه، هشتم مردادماه ۱۴۰۳
مکان:
تهران،
خیابان وحدت اسلامی،
کوچه خندان،
حسینیه سادات
(ویژه برادران)
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
@smahdihoseinir
#شعرخوببههمهدیهدهیم
#یا_زین_العابدین_ع
#یا_سید_الساجدین_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
کجا یعقوب دیده، خوابِ هجرانی که من دیدم
کجا یوسف شنیده، وصفِ زندانی که من دیدم
زمین در روزگارِ نوح، شد سیراب از باران
ولی دریایی از خون شد به طوفانی که من دیدم
هم اسماعیلها سر را به تیغ امتحان دادند
هم ابراهیمها، در عیدِ قربانی که من دیدم
زمین از خونِ خاتمبخشیاش شد تربتِ اعلا
عقیقِ سرخ شد خاکِ سلیمانی که من دیدم
سرِ خورشید بر نِی، شمعِ بزمِ ماتمِ خود بود
قیامت چیست؟ جز شامِ غریبانی که من دیدم
تمام آیهها شد "کاف و ها و یا و عین و صاد"
میان قاریان شد پخش، قرآنی که من دیدم
برادر، جای من شمشیر خورد و من غمِ ناموس
هزاران ارباًاربا داشت میدانی که من دیدم
نگاهِ حرمله هر بار پُر بود از هزاران تیر
عموجانم ندیده تیربارانی که من دیدم
مسلمان نشنود کافر نبیند خوابِ این غم را
سر و تشت و شراب و چوب و دندانی که من دیدم
و پرچمها از آن روزی که باد از نیزهاش رد شد
پریشانند، از زلف پریشانی که من دیدم...
#رضا_قاسمی
#حلقه_ادبی_فرات
هدایت شده از الی الحبیب
26.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ۱۰
🔺معیارهای
سرایش یا انتخاب شعرِ
مناسباجرا در هیأت:
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖خوانش چند شعرِ
مناسب اجرا در هیئت
و ذکر نکات مهم👇
۱. ضرورت تمایز میان زبان حال سالم و ناسالم
۲. ذکر نکات برجسته محتوایی
۳. نشانههای زبان مردم در شعر و زیبایی شناسی آن
۴. ضرورت مضمون آفرینی و مکمل سازی در هنگام اجرای شعر
۵. تأمل درباره استحسانهای شعری
۶. جایگاه لحن عامیانه و تأثیر شگفت آن در شعر
📌در صورت سوال
در خصوص این محتوا
میتوانید از طریق آیدی @smahdihoseinir
با استاد ارتباط برقرار نمایید
| #شعر #سهل_ممتنع
| #زیبایی_شناسی #آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
#انتشار_حداکثری
🆔 @elalhabib_ir
#شعرخوببههمهدیهدهیم
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹شعلۀ باران🔹
مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت
سجده میکرد به پیشانی او مهر نماز
نزد او سجده برای خودش آدابی داشت
موجها پشت سر او همه صف میبستند
سر سجاده که دریا دل بیتابی داشت
اشک بر گونۀ او بود و دعا روی لبش
آری او نیز برای خودش اصحابی داشت
بعد از آن واقعه با شعلۀ باران میسوخت
او که یک عمر فقط گریه و بیخوابی داشت
اشک در محضر او ذکر مصیبت میکرد
تا که میدید کسی ظرف پر از آبی داشت
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
📝 #حلقه_ادبی_فرات
🌐 shereheyat.ir/node/5696
✅ @ShereHeyat
کانال اشعار در ایتا
https://eitaa.com/ashare_ali_goli/275
هدایت شده از الی الحبیب
24.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ۱۱
🔺معیارهای
سرایش یا انتخاب شعرِ
مناسباجرا در هیأت:
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖الف) مهمترین اصل در اجرا، انتخاب شعر مناسب است
📖ب) خوانش یک شعر و تبیین نکات برجسته در ارائه و اجرای آن:
١. توجه به آرایه «درج» در شعر
٢. توجه به تلمیحات و اشارات تاریخی
٣. تبیین مفاهیم شیعی در لابلای شعر
۴. ضرورت حذف برخی از ابیات، به دلایل زیر:
🔺 تکلف در زبان
🔺 تکلف موسیقایی
📌در صورت سوال
در خصوص این محتوا
میتوانید از طریق آیدی @smahdihoseinir
با استاد ارتباط برقرار نمایید
| #شعر #سهل_ممتنع
| #زیبایی_شناسی #آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
#انتشار_حداکثری
🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از الی الحبیب
28.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال
#آموزش
🔰فایل شمارهی ۱۲
🔺معیارهای
سرایش یا انتخاب شعرِ
مناسباجرا در هیأت:
🔸 استاد سیدمهدیحسینیرکنآبادی
🔖 مباحث مطرح شده در این درس:
📖الف) خوانش یک شعر
و تبیین نشانههای عدم سادگی آن:
١. تکلف در کاربرد کلمات
٢. تکلف در جملهبندی و کلام
٣. کاربرد دستور تاریخی (که امروزه مرسوم نیست)
۴. جابجایی اجزای کلام
۵. جهش ضمیر
۶. کاربرد واژگان نامأنوس و غیر مرتبط با هیئت
📖ب) ضرورت طرح شعر در انجمنهای ادبی پیش از ارائه در هیئت
📌در صورت سوال
در خصوص این محتوا
میتوانید از طریق آیدی @smahdihoseinir
با استاد ارتباط برقرار نمایید
| #شعر #سهل_ممتنع
| #زیبایی_شناسی #آسیب_شناسی
#الی_الحبیب
#انتشار_حداکثری
🆔 @elalhabib_ir
یک_نکته_از_این_معنی
بخش یکم
«چه مرگهای عجیبی!»
این تعبیر و عبارت، برای چندمین بار جمعه شب گذشته به ذهنم رسید؛ یعنی شب پنجم صفر، سالروز شهادت حضرت رقیه (سلاماللّه علیها)، وقتی خبر ارتحال استاد حاج سید احمد شمس را شنیدم.
این تعبیر را قبلاً درباره رحلت پدر بزرگوارم، مرحوم حجتالاسلام حاج سید جعفر حسینی نیز از زبان دیگران بارها شنیدهام، و نیز درباره دیگران و مرگهای این چنینی... ارتحال و جاندادن در غروب عاشورا، یا شب پنجم صفر از نوع مرگهای عجیب است که هر کسی آرزو دارد آن را تجربه کند.
قالب تهی کردن و جان دادن در مجلس اباعبداللّه (سلام اللّه علیه)، در میان التهاب و جنون عزاداری، «توفیق» به معنی واقعی کلمه است، که نصیب هر کسی نمیشود و شب پنجم صفر امسال، حاج سید احمد شمس، بعد از دوبار سکته (طبق نقل افراد موثق) در دو مجلس توسل و عزاداری به این توفیق و مرگ شیرین دست یافت.
ادامه دارد...
#تاریخ_شفاهی
#حاج_سید_احمد_شمس
#پنجم_صفر
یک_نکته_از_این_معنی
بخش دوم
مداح اهل بیت و مبارز فیسبیلاللّه، حاج سید احمد شمسالدین را بسیاری از مسئولان دیروز و امروز مملکت، اهالی فرهنگ، بویژه متولیان ادب و هنر ولایی، بخوبی میشناسند.
صاحب این قلم نیز از سال ۱۳۶۵ با طنین و حال و هوای مرثیهخوانی او آشنا شد و این آشنایی به همنشینی و دوستی، و سپس رفاقت با ایشان از سال ۱۳۶۷ به بعد منجر شد.
یکی از توفیقات بزرگ من در این «حیات طیبه»، یعنی نفس کشیدن در زیر خیمه توسل به اهل بیت (سلاماللّه علیهم اجمعین)، آشنایی با دوستان و رفقایی است که از حکمت و تجربیات علمی و فنی، و از همه مهمتر، ادب و سلوک ولایی و معنویشان بهرهها بردهام و خوشبختانه سهم من از این بهرههای معنوی، از دوستی و همنشینی با مرحوم استاد سید احمد شمس در دهه ۶۰ و ۷۰ نسبت به دیگران بسیار بیشتر و عمیقتر بود.
عشق و علاقه وافر به منش، اخلاق و خلق و خوی او، همچنین کسب تجربههای فنی و معنوی از قِبَل ایشان، این جسارت را به من میبخشد، تا بتوانم اندکی درباره ایشان بنویسم.
امیدوارم بزرگان، فارغ از همه سلایق و دغدغههای غیرمعمول و دنیوی، از فضایل، مهارتها، تواناییهای فنی و داراییهای معنوی مرحوم حاج سید احمد شمس بنویسند و بیان کنند؛ تا بلکه در این کورهراه پیش رویِ نوجوانان و جوانان آخرالزمانی- که دلباخته هیئت و مداحی هستند- صراطالمستقیم هدایت، بیش از پیش نمایان شود؛ مسیری که معرفت، ولایتپذیری و سپس مودّت نسبت به جمیع اهل بیت (سلاماللّه علیهم اجمعین) فرجام روشن آن است.
ادامه دارد...
#تاریخ_شفاهی
#حاج_سید_احمد_شمس
#پنجم_صفر