هدایت شده از کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
#نوحه
#وداع
#حضرت_زینب_ع
زینب بگفتا ،یا اخا ، جانا دل غمخوار از من
این دیده خونبار از من
ای نور چشم مصطفی ،گُل از تو، گلزار از من
این دیده خونبار از من
ای تاج سرم برادر
ای همسفرم برادر
ای کُشته تیغ و خنجر
بنما نظری به خواهر
در روز ازل ، در عالم زر ، گردیده شهادت از تو
درد و غم امت از تو
بی غسل و کفن ، بر خاک بلا، این پیکر عریان از تو
این نعش جوانان از تو
در شام اَلَم ، ویرانه نشین ، آن عابد بیمار از من
این دیده خونبار از من
مانده بدنت، بر روی زمین ، نعل سُم اسبان از تو
این زخم فراوان از تو
رفتن ز سر ،کویت به فقان، با فرقه اشرار از من
این دیده خونبار از من
صد پاره بدن، بی غسل و کفن، نعش علی اکبر از تو
عباس دلاور از تو
شب تا به سحر، با سوز جگر، لیلای پریشان از من
این دیده خونبار از من
بُبریده سرت، در کنج تنور، خولی ملعون از تو
آن ریش پُر از خون از تو
بشکستن سر، از چوبه محمل ، عارض گلگون از من
این دیده خونبار از من
سر بر سر نی ، با ریش پُر از خون ، خواندن قرآن از تو
آویز درختان از تو
سرگشتگی اندر ، کوه و بیابان ، محنت بسیار از من
این دیده خونبار از من
از ظلم خَسان ، شمشیر سنان ، با ناوک پیکان از تو
این ریگ بیابان از تو
در پیش ره ، شام است مرا ، سنگ لب دیوار از من
این دیده خونبار از من
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin