✅ علی (ع) و چالش مرگ
همه میمیریم. شاید به مذاقمان خوش نیاید، اما خوشایند یا ناخوشایند، دیر یا زود، همهی ما میمیریم. نمیخواهم برای کنار آمدن با کرونا مقدمهچینی کنم یا کسی را ناامید کنم یا بترسانم. ترس را که خودبخود حتی اگر به روی خودمان نیاوریم، همه کم یا بیش داریم. میخواهم این سخن ترسشکن علی علیهالسلام را یادآوری کنم که: کفی بالأجلِ حارساً؛ تا اجل -این موعد مقرر مرگ- هست، انسان به چیز دیگری برای پاسداری از عمر و جانش نیاز ندارد!
کرونا کمک کرد هر کس دوباره از خودش بپرسد: «راستی راستی من هم قرار است بمیرم؟! آن هم بی برنامهریزی قبلی خودم؟! و اگر کرونا نبود قرار نبود بمیرم؟!...». ترس از کرونا تجربهی یادآوری بدیهیات بود. اگر شهادت سلیمانی از ما پرسید «با مقام شهادت چقدر فاصله دارید؟»، کرونا به ما گفت «اصلاً برای مرگ خودتان آمادهاید؟!»
همهی اینها معنایش تعطیل کردن تلاش در کنار دعا و توکل و توسل نیست؛ که همه در طول تقدیر و قضای الهی و در دل آن جا دارند. حرف، حرف بهترین و واقعیترین راه شکست ترس است در برابر هر راه حل فرعی دیگری. کسی که از مرگ بترسد و خود را در انتظار آن ببیند، غمی دارد که هیچ چالش فانتزیای چارهاش نیست. لبخند و رقص و سرگرمی و فراموش کردن مرگ، فقط به حال کسی مفید است که یا با مرگ روبرو نشده است یا بر ترس از آن غلبه کرده است.
مرگ با تمام چهرهی کریهی که از آن ساختهایم، واقعیت هر لحظهی ما موجودات بیچیز و وابسته است. مرگ نگاتیو ظهور زندگی است و آنهایی که با خود زندگی چالش کردهاند، یعنی با مرگ انس دارند. واللَّهِ لَابْنُ أَبِي طالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ أُمِّهِ... (خطبه ۵)
پس سرانجام، #کرونا_را_شکست_می_دهیم اما نه از ترس مرگ، بلکه با پیروز شدن بر ترس مرگ، با مرگآگاهی و مرگآشنایی و با خود مرگ، که موعدش بهترین جانپاس است.
#مرگ #کرونا #ترس #مرگ_آگاهی #کفی_بالاجل_حارسا #كفی_بالأجل_حارسا #امام_علی #نهج_البلاغه #انس_با_مرگ #چالش_لبخند #چالش_مرگ
اما بعد.../ یادداشتهای محمدجواد میری:
🆔 @smjmiry
📝 #خواندنی | زود باش! از پرواز جا نمانی
🕊 راز نماز جعفر!
1️⃣ «زود باش! نماز جعفر طیار میخونی؟!» هر وقت کاری را طول میدادم همین را میشنیدم. نمیدانستم این نماز جعفر طیار چهجور نمازی است؛ فقط میفهمیدم که لابد آنقدرها طولانی هست که اینطوری معروف شده!
2️⃣ «اگر توانستی هر روز یک بار؛ اگر نتوانستی، هفتهای یکبار؛ اگرنه ماهی یک بار؛ نشد، سالی یک بار؛ آن هم نشد، دست کم در عمرت یک بار این نماز را بخوان»!
این توصیه پیامبر به پسرعمویش جعفر بود. دربارهی نمازی که آقا توصیه کرده در این روزهای (بی)اعتکاف بخوانیمش.
3️⃣ بزرگتر که شدم جعفر طیار را شناسایی کردم: برادر علی (ع)؛ پسر ابوطالب؛ رئیس کاروان مسلمانانی که به حبشه (اتیوپی امروز) مهاجرت کردند تا در سایه حکومت عادلانهی پادشاه مسیحیاش نجاشی، از شر بتپرستان مکه در امان باشند...
اما قصهی نماز جعفر طیار را خیلی دیرتر فهمیدم. فهمیدم اصلا اول نمازش بوده و بعد جعفر، طیار شده!
4️⃣ وقتی مهاجران بعد از یازده دوازده سال دوری، بالاخره از حبشه به مدینه برگشتند، پیامبر از دیدن جعفر بسیار بسیار خوشحال بود و طبیعی بود هدیهی بسیار بزرگی برای او تدارک دیده باشد: آموختن نمازی که مایهی از بین بردن گناهان است. اصلاً دقت کردهاید چه صاحبمنصبان و مدالدارهایی که در تاریخ فراموش شدند و در عوض چه نامها که به افتخار آن هدایای معنوی که لایقش بودند، ماندگار شدند: دعای «کمیل»، اعمال «اُمّ داوود»، دعای «ابوحمزهی ثمالی»...
5️⃣ خدا میداند جعفر پسر ابوطالب، در این نماز چهها خواسته بود. چون دو سال بعد از دریافت این هدیه افتخارآمیز، نشان بالاتری گرفت. در فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته (جایی نزدیک سرزمین شام و فلسطین) دستانش قطع شد و به «شهادت» رسید. پیامبر خبر داد خدا دو بال بهجای دو دست به جعفر داده است. برای همین بین ما نمازش معروف شده به نماز جعفر طیار؛ جعفرِ پروازگر!
6️⃣ با اعتکاف یا بیاعتکاف، الان یا بعداً، نماز جعفر چه فرصت خوبی است برای برگریزان گناه. دست کم یک بار که بخوانیمش! تازه بعدش میفهمیم نمازی که میشود در یک ربع یا بیست دقیقه خواندش، آن قدرها که مثَل شده بود هم طول و عرض ندارد. «زود باش! نماز جعفر طیار نمیخونی؟!»
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
منتشر شده در سایت نو+جوان (خامنهای.آیآر)
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 https://ble.im/nojavan_khamenei
لینک اصلی:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16356
هدایت شده از نو+جوان
21.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تماشایی | دعای هفتم صحیفه سجادیه
💠 رهبر انقلاب : «توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه را که در مفاتیح هم هست با توجه به معنای آن بخوانند.»
۹۸/۱۲/۱۳
➕ این دعای خوشمضمون را با تلاوتی زیبا بشنوید و از ترجمه روان آن بهره ببرید.
💫 نو+جوان ؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
🎥 #تماشایی | دعای هفتم صحیفه سجادیه 💠 رهبر انقلاب : «توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه را که در
✅ با خدا در سختیها...
ترجمهی روان هفتمین نیایش صحیفه سجادیه (دعای امام سجاد ع هنگام اندوهها و دشواریها)
ای کسی که گرههای کور ناگواری
به کمک تو باز میشود،
تیزی حوادث دردناک
به مدد تو کُند میشود،
و راه خروج
بهسوی آسایشِ خلاصی را
از تو درخواست میکنند!
دشواریها پیش توان تو راماند،
و اسباب و شرایط به لطف تو در کارند.
اجرای حکم مقدّرات
فقط به دست قدرت تو،
و سرگذشت همه چیز
فقط بر اساس ارادهی توست.
همهی چیزها
همین که بخواهی
-بی این که حرفی بزنی-
اجرای دستور میکنند؛
و همین که اراده کنی
-بی این که نهی کنی-
دست از کار میکشند.
تویی که
بهخاطر [رفع] دغدغهها صدایت میزنند،
و در گرفتاریها به تو پناه میآورند.
هیچ کدامشان برطرف نمیشوند
جز آنها که تو دور کنی؛
و هیچ کدام کنار نمیروند
جز آنها که تو کنار بزنی.
حالا -پروردگار من!- بلایی به سرم آمده
که سنگینیاش کمرم را شکسته،
و باری به دوشم افتاده
که برداشتنش برایم سخت است.
این چیزی است که
با نیرویت بر سرم آوردهای
و با اقتدارت به سویم فرستادهای.
هیچ کس نمیتواند
چیزی را که تو آوردهای بیرون کند،
چیزی را که تو فرستادهای برگرداند،
آن [قفلی] را که تو بستهای باز کند،
آن [دری] را که تو باز کردهای ببندد،
آن [کاری] را که تو سخت کردهای آسان کند،
و به کسی که تو رهایش کردهای کمک کند.
پس بر محمد و آل محمد (ص)
سلام و درود بفرست،
با تواناییات
-ای پروردگار من-
درِ خلاصی را به رویم باز کن،
و با تحولآفرینیات
سلطهی غم و غصهام را درهمبشکن.
دربارهی گلایهای که پیشت آوردم
توجه ویژهای کن،
شیرینی انجام دادن آنچه خواستم را
به کامم بچشان،
از سوی خودت
رحمت و گشایش دلچسبی نصیبم کن،
و روزنهی نجات سریعی پیش پایم بگذار.
نگذار این غم و غصهها
در مراعات واجبات
و به کار بستن مستحباتت
مانعم شوند،
که دیگر از آنچه به سرم آمده
درمانده شدهام خدایا!
و از تحمل آنچه پیش آمده
پر از غصه شدهام.
این تویی که میتوانی
آنچه را که با آن آزمایش شدهام
رفع کنی،
و وضعیتی را که در آن گرفتار شدهام
کنار بزنی.
پس این [لطف] را در حق من انجام بده،
هر چند چنین استحقاقی نداشته نباشم؛
ای صاحب جایگاه بزرگِ [فرمانروایی]!
🔺 ترجمه: محمدجواد میری
منتشر شده در:
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار (خامنهای.آی.آر)
🌱 @Nojavan_Khamenei
🔻لینک اصلی:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?video&ctyu=16688
🆔 @smjmiry
پژوهشگر آثار شهید #مطهری:
✅ حل مسائل معاصر #جهان_اسلام، دغدغه کلان مطهری در تمامی آثار او است
🔻لینک گفتوگوی من با سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی:
https://b2n.ir/751367
👇یادداشتهای محمدجواد میری / کانال «امّا بعد...»:
🆔 @smjmiry
🔻 ترور با تیر توئیتر
نقد روش «گردآوری تورّقی و داوری توئیتی» آقای حساممظاهری دربارهی قیام گوهرشاد در ۲۱ تیر
آقای محسن حساممظاهری
سلام
در توئیتی نوشتهاید: «واقعه گوهرشاد (21 تیر 1314) در واکنش به قانون متحدالشکل کردن البسه مردان رخ داد و نه قانون کشف حجاب زنان که مربوط به چند ماه بعدتر است. با این حال چنین روزی در تقویم کشور "روز حجاب" نامگذاری شده است. یعنی تصویب کنندگان حتی زحمت تورق کتاب تاریخ معاصر را هم به خود ندادهاند»!
عجب! خوب است پس از آن که از مناسک فربهی روزانهتان در طعن «دین دولتی» و «دولت دینی» فراغت یافتید، دو کار بکنید:
اولاً تقویم را هم در حد تورق نگاهی دوباره بیندازید تا تعبیر «عفاف و حجاب» که خیلی فراتر از «حجاب» است را ببینید.
ثانیاً به «تورق»تان در کتابهای تاریخ، «تعمق» بیشتری بیفزایید.
▫️بله، #قیام_گوهرشاد «در پی قانون» کشف حجاب رخ نداد؛ در مخالفت با خود مسألهی #کشف_حجاب رخ داد! ایرانیان در آن دوران، زنجیره بههمپیوستهی اقدامات #رضاخان را میدیدند، پروپاگاندای همهجانبهی مدعیان روشنفکری را دربارهی این روش مترقیانه میشنیدند و از همه مهمتر، کشف حجابهای موردی، اما مجلسی و بهفرمودهی حکومت را هم -که حتی از دورهی قاجار سوابقی داشت- رسماً از سر گذرانده بودند:
1308: اجرای قانون اتحاد لباس و ممنوعیت لباس روحانیت بدون مجوز، در شهرها
1309: اجرای قانون اتحاد لباس، در روستاها
1311: آغاز تدریجی ابلاغ محدودیتها در شکل و بازهی زمانی عزاداری برای امام حسین (ع)
1313: ممنوعیت حجاب در مدارس
فروردین 1314: تغییر اجباری کلاه پهلوی به شاپو
فروردین 1314: کشف حجاب و پایکوبی در مراسم مدرسه شاپور شیراز با حضور وزیر معارف!
خرداد 1314: کشف حجاب در مراسم میدان جلالیه تهران
توقع زیادی نیست اگر از یک پژوهشگر اجتماعی بخواهیم بهجای «گردآوری تورقی» و «داوری توئیتری»، به بازسازی و تحلیل درست ذهنیت عمومی مردم در آن سالهای ملتهب بپردازد و بعد بگوید که یک «واقعه»، چرا و «در واکنش به» چه رخ داده.
▫️گذشته از این قرائن، روایت شفاهی برخی از متحصنان گوهرشاد نیز که در کتبی همچون «قیام گوهرشاد» (تألیف سینا واحد) و خاطرات بهلول مضبوط است، گواه تفطن آنان به زمینهچینیهای حکومت برای شمشیر کشیدن بر روی حجاب است. البته گویا هم در اعتبار آنها خدشه دارید و هم معتقدید بالاخره حجاب را نباید جای هدف اصلی که لباس بوده بگذاریم!
هرچند آیتالله میرزا حسین سبزواری همان سالها در شرححال خود مینویسد ساعاتی قبل از حادثه به همراه شیخ مرتضی آشتیانی نزد پاکروان، استاندار وقت خراسان، رفته و گفته بودهاند که سه مطالبه دارند: «دستور بدهید دستهی سینهزن بیایند به بازار و صحن؛ دستور بدهید که مردم لباس فرنگی نپوشند؛ حجاب از سر زنها برداشته نشود».
جالب است که چقدر روی جابجا نشدن حجاب زنانه و لباس مردانه بهعنوان اصل و فرع آن لحظات حساسید. اما روشن نیست با کدام منطق احتمال این که حجاب حتی انگیزهای مهمتر بوده را نفی میکنید و بعد هم توقع دارید انتخاب یک روز نمادین، به گزارش صرف ماوقع روزهای قبل یک واقعه تقلیل پیدا کند!
تازه میخواهم در تاریخ جلوتر هم بروم. از کشتهشدگان مظلوم قیام گوهرشاد بگذریم؛ برای صدها شهید و جانباز شش سال ممنوعیت #حجاب که اغلب نیز زنان بودهاند چه روز نمادینی پیشنهاد میکنید؟...
▫️القصه، اگر ماجرای کشف حجاب را این گونه از داستان اتحاد لباس تفکیک کنیم و دست آخر بگوییم شهدای گوهرشاد مثلاً در راه لباس بومیشان شهید شدند و نه برای حجاب یا آزادی عزاداری، بهجای نکتهبینی گرفتار نقطهبینی شدهایم.
چنین حرفی بیشباهت به این نیست که در پاسخ توئیت شما بگوییم اصلاً آنان در اعتراض به حصر آیتالله قمی در تهران شهید شدند، نه برای اعتراض به قانون اتحاد لباس! و امیدوارم باز کسی پیدا نشود که توئیت بزند: ۲۱ تیر باید روز ملی کشته شدن (نه اقدام دیگری) در مشهد (نه سایر نقاط) در راه آزادی آیتالله قمی (نه هدف دیگری) باشد!
آقای حساممظاهری!
اصرار شما بر این که نامگذاری نمادین ۲۱ تیر بازخوانی معکوس تاریخ است، تقریری اغراقشده و مصداق مغالطهی پهلوان پنبه است. طرز استدلال شما که این باشد، از متولیان اجرایی کشور که اصلاً نزد شما معلومالحالند، چه توقعی؟! گمانم تماشای پیشفرضزدهی دیگران از برج عاج و شلیک تیرهای طعنآلود توئیتری به وجه نمادین قیام ۲۱ تیر، روشی معقول برای دغدغهتان مبنی بر تحقیر گفتمان رسمی حجاب نیست!
▫️قیام گوهرشاد پس از سالها تحریم و سانسور به دست نسلی از منورالفکرها، تازه از زیر گورهای جمعی سر برآورده و قامت راست کرده؛ نفَسش را با تیرهای تحریف نبُریم. باشد که از هول حلیم خودزنی، در دیگ تحریف معنوی تاریخ ایران نیفتیم. انشاءالله.
محمدجواد میری
(متن کامل در کانال بله)
🆔 @smjmiry
جوابیه آقای مظاهری به یادداشت من:
🔸ترور تاریخ با تیر تخیل ایدئولوژیک🔸
پاسخ به نقد آقای میری
✍️ محسنحسام مظاهری
احتمالاً نویسندهی محترم این نقد، یادداشت تکمیلی بعدی با عنوان «کشف حجاب نسوان یا اجبار کلاه مردان؟» را ندیده است. مسئله آنقدرها هم پیچیده نیست. و بیش از آنکه اختلافنظر تاریخی باشد، اختلاف روش تحقیقی است. حرف من این است که واقعهی گوهرشاد (که برخی اصرار دارند «قیام» توصیفش کنند) را از بستر واقعی وقوعش خارج نکنید. این واقعه، علیالظاهر و براساس اسناد آن زمان، ریشهاش اعتراض به اجباریشدن کلاه شاپو بود و وقتی آن برخورد با آقاحسین قمی شد، گروهی از مردم به تحریک بهلول در گوهرشاد اعتراض کردند و این اعتراض شدیدا سرکوب شد. اینکه آسمان و ریسمان به هم ببافیم که بگوییم نه، دلیل «قیام» فراتر از اعتراض به برخورد با یک عالم و قانون کلاه بوده و معترضان مشهدی آنقدر بصیرت داشتهاند که قانون چند ماه بعد را پیشبینی کنند و... یک تقریر دلبهخواهی و سیاسی از تاریخ است.
برای پذیرش چنین مدعایی نیاز به سند و دلیل است. بسمالله. مستنداتش کو؟ مصاحبههایی که چند دهه بعدتر آقای سینا واحد با برخی از شاهدان واقعه (که دیگر به سنین سالمندی رسیده بودند) گرفته یا خاطراتی که مرحوم بهلول سالها بعد بیان کرده (در کتابی که پر از تناقض است) منطقاً اسناد معتبر و قابل اتکایی نیستند. آنهم وقتی در اسناد دست اول (ازجمله اسناد شهربانی مشهد که در یادداشت قبلی اشاره کردم) معارض جدی دارند. تحلیلهای ذهنی هم تا وقتی مستند به اسناد معتبر نباشند، در حد تخیل تاریخ یا بهترین حالت فرضیهی تاریخی باقی میمانند.
از این گذشته، پذیرش فرض این دوستان، حفرههای زیادی دارد که به این آسانیها پر نمیشوند. مثل اینکه اگر بحث کشف حجاب بود، چرا دقیقا در تیرماه اعتراض رخ داد؟ کشف حجاب که نشانههایش از سالها قبل، لااقل از اواخر 1306 مشهود بود. رقص دختران در جشن شیراز هم که مربوط به فروردینماه است. چرا معترضان چندماه صبر کردند تا دقیقا بعد از ابلاغ قانون اجباریشدن کلاه شاپو به واقعه چند ماه و چند سال قبل اعتراض کنند؟ دیگر آنکه چرا مشهد؟ چرا مثلاً در قم یا اصفهان اعتراض نشد و «قیام» شکل نگرفت که زمینه و سابقهی اعتراض هم درشان وجود داشت؟ آیا "بصیرت" همشهریهای فلان فعال فرهنگی و دوستانش (ازجمله نویسنده همین نقد) که چند سالی است برای برجستهسازی واقعهی گوهرشاد فعالیت دارند، بیشتر بوده؟ یا نه؛ مثلاً چون دربین بسیاری از مردان مشهدی استعمال مندیل و شال سفید بر روی سر رسم و سنت بود، کلاه آنهم کلاه فرنگی را برنمیتابیدند؟ نیاز به ذهنخوانی و تخیل نیست وقتی اسنادی مثل نامهی محمدولی اسدی (نایبالتولیه آستان قدس) به رضاشاه موجود است. یا گزارش منابع رسمی از متن خطابه بهلول.
به گمانم توضیحات کافی داده شد. اینکه که بخواهیم حجاب و عفاف را گرامی بداریم و دنبال مناسبتی در تقویم برای گرامیداشت این امر باشیم که ترجیحاً در ابتدای فصل تابستان هم باشد که فصل رونق شلحجابی و انتقادات از آن است، دیگر مشکل تاریخ نیست؛ مشکل ماست. اجازه نداریم برای چنین انگیزهای (هرچند هم باارزش باشد) جعل تاریخ کنیم.
1399/4/23
@mohsenhesammazaheri
پاسخ بنده به این جوابیه، در پستهای بعدی کانال 👇
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۱ از ۳)
محمدجواد میری
آقای مظاهری، ازانتشار جوابیهتان متشکرم.
همین که قبول کردید بهجای «تحمیق تصویبکنندگان بیسوادی که تاریخ معاصر را دربارهی یک امر مسلم و ساده حتی تورق هم نکردهاند»، باید بر سر «یک اختلاف معقول روششناختی» مباحثه کنیم، بسیار خوب است. اما موافق نیستم که «توضیحات کافی داده شد». و توئیت اول که آن توضیحات بعدی را هم در دل نداشت همچنان میتواند نمونهی خوبی باشد از یک موضعگیری جهتدار.
موضع، هرچند کوتاه و توئیتی باید حکیمانه و عقلانی باشد. و شمایی که هم صورتمسأله را غلط طرح میکنید و هم روشتان آمیخته به تقلیل و تأویل است، شایسته نیست که بهجای طرح پرسش و مباحثه، از بدو امر دیدگاه مقابل را تحقیر، به برچسب ایدئولوژیزدگی مزین و به قبول نتیجهگیری دلبخواه خودتان مجبور ببیند.
همچنین در یادداشت قبلیام کوشیدم برداشت اشتباه شما از ماهیت نمادین این روز ملی را به چالش بکشم که پاسخ آن هم به بحث گذاشته نشده. در عوض نمیدانم به چه حکمتی بحث همشهریگری را به میان کشیده بودید. ولی حقیر از حدود ۱۲ سال پیش یعنی سالها قبل از ایامی که شما کارآگاهانه ردگیری کردهاید، توفیق داشتهام برای تالیف کتابچهی «ضربهی دوازدهم» که روایتی است از قیام گوهرشاد، با این موضوع مأنوس باشم.
پیش از آن که دوباره نقاط کور بحث را شفاف کنم، میخواهم بپرسم با همین منطق چرا روز جانباز را به چالش نکشیم؟ مثلاً: «در روز ۴ شعبان حضرت عباس فقط به دنیا آمد اما در روز ۱۰ محرم بود که جانباز شد. یعنی تصویبکنندگان حتی کتب تاریخ اسلام را تورق هم نکردهاند». البته در این حد شوخی است و همه با این تاریخ آشنایند اما میشود نکتهسنجیهای ریزتری هم داشت: «با توجه به شباهت وقایعی که در واقعهی عاشورا -که برخی قیام مینامندش- رخ داده، چرا حضرت عباس را شهید و امام حسین (ع) را جانباز ننامیم؟ اصلاً که گفته هدف حضرت عباس جانبازی بود؟ از اینها مهمتر، چرا تاریخ را امروزی روایت میکنیم و اسم جانباز روی حضرت عباس میگذاریم؟ جانباز اصطلاحی است برای مجروحان جنگی که پس از انقلاب و در ایام جنگ -که نظام آن را دفاع مقدس مینامد- باب شده. تاریخ را تخیلی نخوانیم و برخورد ایدئولوژیک با میراث شیعی خود را کنار بگذاریم و...»!
میخواهم بگویم چیزی که شما به روشنی از آن غفلت یا تغافل دارید، جنبهی نمادین این روز است. و من همچنان منتظر پاسخ شما به پرسش قبلیام هستم که اگر تصویبکنندگان از شما بپرسند کدام روز را میشود نماد حجاب و عفاف قرار داد، پاسخ مطلوب چیست؟
اما برگردیم به توئیت اولتان و ببینیم هدفگیری شما چگونه بر روششناسی شما سایه افکنده. اگر مقصود شما از روایت ایدئولوژیک که مدام مثل چماقی بر سر دیگران میکوبید، روایتی مبتنی بر یک آگاهی کاذب و متأثر از منافع یا آرمانهای ساختگی است، خوب است دقت کنید ببینید آیا ایدئولوژیستیزی فرضی شما و نذر و قسم شداد و غلاظی که برای نقد روایت رسمی به هر طریق دارید، خودش به کلیشه و ایدئولوژی جدیدی بدل نشده که پایههایش بر تغافل، تکلّف، تقلیل و تأویل است؟
از خطاهای معمول دانشگاهیان ما این است که به جای اخذ تئوریهای خود از واقعیت، واقعیتها را آنقدر کوچک و بزرگ میکنند تا در قاب تئوریهای عمدتاً وارداتیشان بگنجد. این جا هم «نامگذاری روز قیام گوهرشاد» باید مؤیدی باشد بر تئوری فربهی مناسکی و مناسکسازی دولتی جمهوری اسلامی. پس جوری سراغ تحلیل و کم کم تحویل و تقلیل قصه میرویم که تا میشود شواهد مناسب نظریهی خود را فراهم آوریم.
▫️مقدمهی اول توئیت:
«۲۱ تیر را روز حجاب نامیدهاند»!
خیر؛ این «روز عفاف و حجاب» است و اغلب هم همین طور صدایش میزنند. هرچند اگر فقط روز حجاب هم باشد، حجاب نمادی جهانی حتی برای عفاف بوده و هست. اما فارغ از بحث نمادین، این روز اصلاً چنین اسم کوتاهی که شما با مغالطهی «نقل قول ناقص» برایش برشمردهاید، نه دارد و نه به آن مشهور است. پس چرا با تکلف، فقط روی «حجاب» تاکید کرده بودید؟ گویا چون مفهوم «عفاف» با تاریخ قیام همپوشانی بیشتری دارد و مناسب نتیجهی مطلوبتان (یعنی انتخاب اشتباه این روز) نبود.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۲ از ۳)
محمدجواد میری
▫️مقدمهی دوم توئیت:
«قیام گوهرشاد علیه تغییر لباس مردان بود و نه کشف حجاب زنان»!
این هم تقریری بود تقلیلگرا دربارهی یک رخداد چندبعدی که البته در یادداشتهای بعدی اینگونه موجهش کردید که بالاخره هدف «اصلی»، اعتراض به تغییر کلاه پهلوی به شاپو بوده و نه پیشگیری از قانونی شدن کشف حجاب. و چون از نتیجهی تحلیل تاریخی خود نیز مطمئن هستید، روایتهای بعدی متحصنان از انگیزههای خود نسبت به حجاب را مخدوش کرده، عملاً شاهدان این محکمهی تاریخی را تفسیق یا تضعیف کردید، و در برابر تحلیل ذهنیت عمومی آن دوران گارد گرفتید و تخیلش نامیدید، مبادا کسی گفته باشد که برای ایرانیان، حفظ حجاب زنان امری حساستر و مهمتر از حفظ کلاه پهلوی مردان بوده.
گیرم از فقیه سبزواری که در سال ۱۳۴۰ شرح حالی از قضا متفاوت با روایت رسمی نوشته تا بهلول تا راویان کتاب سینا واحد، همگی دچار خطا شده یا دروغبافی و تبانی کردهاند که در دفاع از گفتمان ایدئولوژیک امروزی، تحلیلی خلاف نظر شما بدهند. اما چرا آنان این همه دغدغهی حجاب داشتهاند؟ اثبات دغدغهمندی این مردمان برای حجاب، وقتی حاضر بودهاند برای کلاه این طور پافشاری کنند، قیاس به طریق اولیست. اما از این حاشیه بگذریم و باز برگردیم به درک نمادین قصه و این که برای نشانهگذاری حجاب و عفاف، چه روزی بهتر از این روز که مردم پای دفاع از لباس (نه صرفاً حجاب) خود بهمثابهی جلوهای از سبک زندگی دینی و بومیشان ایستادهاند؟
و اما روششناسی. اولاً اشتباه است که اصرار کنیم حتماً ربط این تحصن را با «ابلاغ رسمی منع» حجاب که چند ماه بعد از کشتار بوده، بررسی کنیم تا بفهمیم به اصل حجاب ربط داشته یا نه. این خودش باز تقلیل مسألهی کلی حجاب به ابلاغیهی رسمی نهایی منع حجاب است. در یادداشت قبل هم گفتم مردم علیه خود «کشف» حجاب قیام کرده بودند. کشف حجابی که هم قبلاً اجرا شده بود و هم بنا بر استمرار و توسعهاش بود. اما چرا آن وقت؟
از سخن شما این گونه میفهمم که اگر معتقدیم ماجرای تغییر کلاه جرقهای ایجاد کرده، پس دیگر هیچ ذهنیت و آرمان و دغدغهی دیگری نباید پشت تحصن بوده باشد! این الگو دربارهی تحلیل سایر اعتراضات تاریخ ایران و جهان چطور نتایجی میدهد؟! مسلما قبلتر هم در شهرهای دیگر اعتراضات زیادی به «کشف حجاب» شده بوده که در منابع تاریخی مفصلاً گزارش شدهاند و البته هیچ کدام از مشارکتکنندگان یا گزارشگران آن اعتراضات تعجب نکرده بودند که چرا این اعتراض دارد قبل از ابلاغ رسمی منع حجاب رخ میدهد؟
حالا چرا این اعتراض در تیرماه و در مشهد رنگ دیگری میگیرد؟ اگر اصراری نداشته باشیم رخدادی که را که بر بستر مجموعهای از عوامل سلبی و ایجابی شکل گرفته، تکعاملی بررسی کنیم، واضح است که آخرین ابلاغ یعنی تغییر کلاه، جرقهی جدیدی ساخته بوده. و سردمداری و حرکت علما و وعاظ مختلف هم از این جرقه یک انقلاب ساخته و حوادث حرم و مسجد و منابرش، قصه را به اوج رسانده و... چه به اختلاف نظر بین آنان معتقد باشیم چه نباشیم، این سیر کلی ماجراست. از جامعهشناس توقع میرود ذهنیتها، واهمهها و آرمانهای آن جامعه را که منجر به چنان حرکتی میشود، تحلیل جامعهشناختی کند و بگوید چرا آن وقت و آن جا چنین چیزی رخ داد، وگرنه همهی اهالی تاریخ هم متکی به این نوع استناد محدود به تاریخ و تقلیل عوامل به جرقههای اولیه نیستند.
بعلاوه، تقدم یک منبع تاریخی یک مزیت هست اما مایهی اعتبار مطلق آن، نه. این چه روش تحقیقی است که در آن صرفاً میشود به اسنادی که مجرمِ حاکم بر اوضاع، از واقعه برجای گذاشته، استناد کرد اما روایت صدمهدیدگان حادثه که طبیعتاً پس از طی آن خفقان محض تازه توانستهاند روایتشان را طرح کنند، نامعتبر و جانبدارانه و قابل دور ریختن میشود و به دنبالش استناد به قول معترضانی که صریحاً انگیزهشان از مشارکت در قیام را گفتهاند، «آسمان و ریسمان بافتن» میشود و نه حتی از نظر شما خطای روشی! و باز میپرسیم «کو سند و مدرک؟»!
دربارهی روایت سابقالذکر مرحوم فقیه سبزواری نظری ندادید. اما نمونهای دیگر مرحوم عبدالرضا غنیان است که مرکز اسناد انقلاب خاطراتش را ثبت کرده. او میگوید قبل از واقعه، بزرگان شهر را الزام کرده بودند تا با همسرانشان بدون حجاب سنتی و با چارقد کلاغی، در مجلسی حضور یابند. همچنین او سخنرانیهای تحصن درباره حجاب و مخالفت مردم با بیحجابی را روشن به یاد داشته. البته میتوان روایت غنیان را هم جعلی دانست چون نه تنها بعد از انقلاب و توسط یکی از نهادهای وابسته به نظام ضبط شده، بلکه اصلاً با مفروض «غلط بودن روایت رسمی» سازگار نیست.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۳ از ۳)
محمدجواد میری
▫️و نتیجهگیری توئیت:
«دیدید سیاستگذاران جمهوری اسلامی باز هم یک امر ساده را نفهمیدند و حتی تاریخ را تورق نکرده بودند؟»!
که شیرینترین استنتاج بر اساس دو مقدمهی پیشگفته است. با روشی که شما دارید، بی هیچ سند و مدرکی -و شاید با شمّی عالمانه- فهمیدهاید تصویب این روز متناسب با آغاز روزهای گرما و شلحجابی بوده؛ اما طرف مقابل هرچه سند بیاورد، روششناسیاش آن قدر مشکل دارد که حکمش از پیش روشن است. سه باره میپرسم. آن روز مناسب معقول برای این نامگذاری که لابد از نظر شما در فصل پاییز و زمستان هم بوده و پسند طبع تصویبکنندگان نیفتاده و بهجای آن ۲۱ تیر در فصل شلحجابی علَم شده، کدام روز است؟ و روششناسی شما برای تحلیل چنین انگیزهای در تصویبکنندگان چه سندی دارد جز هماهنگ بودن با تئوریها و مفروضات ایدئولوژیک شما؟ سند و مدرک کجاست؟
▫️اما دعوی دیگر شما، این است که واقعهی گوهرشاد را بیخودی #قیام نخوانیم.
اصرار ندارم شما قیام بخوانیدش اما برای اطلاع همگانیتر باید عرض کنم آن بعضیها که معتقدند این واقعه یک قیام بوده، یک سلسله شاهد و راوی و تحلیلگر در دهههای مختلفاند. از نواب صفوی که حتماً از نظر شما ناظر بیطرفی نیست نقل نمیکنم که هم در سخنانش این قیام را در راه دین و «ناموس» توصیف میکند و هم در بازجوییهایش، مصداق «جهاد ابتدائی» را عمل آیتالله قمی و آیتالله سیدیونس اردبیلی در ماجرای گوهرشاد میداند.
اگر کسی فیلمهای راویان سالخوردهای که لینکش را پیشنهاد داده بودم دیده باشد، متوجه میشود آنان در دل انواع روایتهای تلخ و شیرین و دقیق یا مبهمشان، هنوز کلیدواژهی «جنگ مسجد» و «قیام مسجد» را از آن سالها به یاد دارند و از آن استفاده میکنند. شما که در مردمنگاری سررشته دارید، میتوانید سری به مشهد و فریمان و روستاهای اطراف آن بزنید و با عدهای از معمرین این مناطق گفتوگو کنید تا دریابید تعبیر «قیام» برساختهی جمهوری اسلامی است یا نامی است که از همان زمان پهلوی اول باب بوده.
باز هم از توصیفات مرحوم فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۰ استفاده میکنم که ذهنیت عمومی آن روز را چنین معرفی میکند: مضطرب و لاینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم «جهاد» دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود.
همچین اگر کمی در مراجع و اسناد کتاب سینا واحد غور کنیم میبینیم که حتی ذهنیت کسروی در کتاب «خواهران و دختران ما» (ص 5، چاپ 1323) با تمام غلطهای تاریخیاش، دو چیز است: دعوا بر سر حجاب بود و ماجرا با «ایستادگی» علمای مشهد شکل گرفت.
اما شاید از همهی اینها معتبرتر برای منتقدان روایت رسمی امروز، روایتی از دل دولت پهلوی باشد، آن جا که سیدمحسن محلاتی صدرالاشرف وزیر دادگستری رضاشاه هم در خاطراتش از واقعهی مورد نظر شما به «انقلاب مشهد» تعبیر میکند.
▫️بگذریم. هدف از همهی این حرفها نه بستن باب بحث علمی است و نه اقناع شما. سخن این جاست که حق ندارید با روپوش سفید پژوهشیتان دیگران را تحقیر کنید و حرفشان را خزعبل تصویر کنید، فقط چون سخنشان و استنادات فراوان تاریخی و نظریشان، منطبق با مفروضات و معطوف به نتایج دلبخواه شما نیست. خواستم بدانیم نگاه عاقل اندر سفیه و موضع محکم شما که از تقریرهای سادهسازیشده از طرف مقابلتان شروع و به امثال آن توئیت یا جملات قصار و معترضه در یادداشت بعدی منتهی میشود، مستظهر به مسلمات و بیّنات علمی است یا متأثر از قضاوت جهتدار ایدئولوژیک؟
یا حق
محمدجواد میری
۲۴ تیر ۱۳۹۹
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔵 چراغِ خانه
چهار سال از شهادت #ابوعلی در عرفهی سال ۹۵ گذشت. به همین بهانه سرودهای قدیمی را با ویرایشی مختصر تقدیم میکنم.
به شهید #مدافع_حرم، مرتضی عطایی (ابوعلی)، که کانال "دمِ عشق، دمشق" یک چشمه از هنرهایش در ثبت مستندات دفاع از حرم بود...
برای ماندن ما کو بهانهای دیگر؟
گرفته حرمله وقتی نشانهای دیگر
شبیهخوانی اهل حرم، حوالت ماست
ببین به گُردهی ما تازیانهای دیگر!
کبوترانه سفر میکنی حرم به حرم
وداع میکنیام با ترانهای دیگر:
«از آستان رضایم خدا جدا نکند
مگر فدا شوم از آستانهای دیگر...»
به پیشواز خطر، فرقِ باز باید برد
زدی به مویت از این دست، شانهای دیگر
چراغ خانهای و حکم «جار ثمّ الدار»
تو را نشانده به ایوان خانهای دیگر
دمشق، مشقِ «ندیدن بهغیر زیبایی» است
سرودی از دمِ عشق عاشقانهای دیگر...
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
عکس ها و مکث ها - رادیو جوان - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰.mp3
14.44M
✅ تعریف متمایز #امام_خمینی از هنر دینی؛ آرمانگرا، مسألهمند، مردمی
گفتوگویم با رادیو جوان، صبح ۱۵م خرداد ۱۴۰۰
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry