🌸حضرت آقا (مقام معظم رهبری) به گنبد آمده بودند و آقا روحالله محافظ ایشان بودند. ظهر بود و سفره ناهار پهن شد. آقا روحالله آنقدر محو ابهت حضرت آقا شدند، طوری که ایشان به آقا روحالله اشاره کردند و گفتند: «جوان به این رعنایی چرا غذا نمیخوری؟» بعد گفتند که «بیا و کنار من بنشین». آقا روحالله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان از آقا روحالله پرسید «بچه کجایی؟» آقا روحالله گفت: «من آملی هستم و از مازندران». حضرت آقا هم گفتند «دانه بلند مازندران». وقتی به خانه برگشت آنقدر که محو جمال حضرت آقا بود که میگفت: «خدا قسمتت کند یکبار حضرت آقا را ببینی». خیلی دوست دارم یکبار از نزدیک به دیدار آقا بروم و بچههایم او را ببیند.
📚موضوع مرتبط:
#شهید_روح_الله_سلطانی
#شهید_دفاع_وطن
🗓مناسبت مرتبط:
زمان تولد
#07_07
#martyr
#jihad
🌹به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، سردار «حمیدرضا رستمیان» فرمانده سابق لشکر عملیاتی 25 کربلای مازندران و رزمنده مدافع حرم به ذکر خاطرهای از نحوه شهادت شهید «روح الله سلطانی» پرداخت که از نظرتان میگذرد:
از نیمه شب ۲۳ خرداد ۹۴ تا صبح روز ۲۴ خرداد، چند ساعتی بیش نبود. رزمندگان لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا با برنامه ریزی و طراحی خوب، بر سر راه اشرار مسلح و قاچاقچیان عملیات کمین منطقهای را اجرا کرده بودند. در عملیات کمین اجرا شده، تلفات قابل ملاحظه ای به کاروان قاچاقچیان و اشرار مسلح پژاک وارد شده بود.
تنها مجروح آن صحنه درگیری «روح الله سلطانی» بود که از ناحیه پهلو و کتف سخت مجروح شد و خونش بر روی خاک ارتفاعات گرده سور ریخته شد. روح الله به سرعت با آمبولانس به پایگاه شهری و بیمارستان انتقال داده شد.
میزان جراحت، عمیق و سخت بود. همه فکر میکردیم، روح الله در مقابل این جراحت مقاوم خواهد بود. ولی تقدیر بر این بود که روح الله باید به خدا میپیوست تا جاودانه بماند. در این چند ساعت به ظاهر کوتاه، به مجموع یگان به اندازه سالی گذشت تا باور کنیم «روح الله سلطانی» آسمانی شده است.
تازه به سخنانش فکر میکردیم که دائم از شهادت پس از شهید سید جلال میگفت و خودش را آماده کرده بود. جایش برای همیشه در لشکر ۲۵کربلا خالی ماند.
📚موضوع مرتبط:
#شهید_روح_الله_سلطانی
#شهید_دفاع_وطن
🗓مناسبت مرتبط:
زمان تولد
#07_07
#jihad
#martyr
کانال ســـرבار בلها
تصویری از دیدار امروز جمعی از موکبداران عراقی با رهبرانقلاب. ۹۸/۶/۲۷
🔰 ایجاد تمدن اسلامی هدف نهایی ما است
👈 راهپیمایی اربعین میتواند یک وسیله برای تحقق این هدف باشد
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار جمعی از موکبداران عراقی:
🔹️ مراسم #اربعین را باید هرچه میتوانیم پُربارتر و معنویتر برگزار کنیم.
🔹️ اهل فکر و فرهنگ برای عظمت این مراسم برنامهریزی کنند. هدف هر مسلمان باید امروز ایجاد تمدن نوین اسلامی باشد.
🔹️ ملتهای اسلامی ظرفیت عظیمی دارند که اگر از آن استفاده شود، امت اسلامی به اوج خواهد رسید. ایجاد تمدن اسلامی هدف نهایی ما است.
🔹️ ملت بزرگ #عراق میتواند کشور خود را به #اوج_عزت برساند. این ظرفیتها بایستی به منصهی عمل برسد. اگر ظرفیت کشورهای اسلامی مجتمع بشود، اگر ایران و عراق و دیگر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا به هم برسند و این دستها در هم گره شود، آن وقت #امت_اسلامی نشان خواهد داد که #عزت_اسلامی یعنی چه و #تمدن_اسلامی را به جوامع دنیا نشان خواهد داد.
🔺️ راهپیمایی اربعین میتواند یک وسیله برای تحقق این هدف باشد. پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم. ۹۸/۶/۲۷
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بخشی از نوحه خوانی یکی از مداحان عراقی در دیدار موکبداران عراقی با رهبر انقلاب
نام : جواد
نام خانوادگی : دوربین
نام پدر : محمد
تاریخ تولد : ۴۶/١/١٧
محل تولد : بندرانزلی
سن : ۴٩ سال
دین و مذهب : اسلام تشیع
تاریخ شهادت : ٩۵/٢/١۶
کشور شهادت : سوریه
محل شهادت : خان طومان
نحوه شهادت : حمله تروریست های تکفیری به مستشاران ایرانی
مزار شهید: گلزار شهدای بندرانزلی
وصیتنامه شهید: همه بدانند که خط من، خط سرخ شهادت و حزب الله اصیل می باشد و افتخار میکنم که پاسدار و بسیجیم و اگر خداقبول نماید انشاالله سرباز کوچک ولایت فقیه هستم و دل در گرو هیچ گروه و حزب و فردی به غیر از آقا و مقتدا و رهبرم ، قطب نما و چراغ هدایتِ جامعه ی اسلامی ، حضرت امام خامنه ای(دامت عزه) ندارم.
#شهید #جواد_دوربین #مدافع #حرم #گیلان
کانال ســـرבار בلها
⚘﷽⚘ مــارا به غمِ عشــق،همان عشق عَلاج است. #یکروزبعدازحیرانی👇
⚘﷽⚘
📌دایهٔ مهربانتر از مادر
همان روزی که برای اولین بار وصیتنامهات را خواندند تیر و ترکش طعنهها به سمت خانوادهات پرتاب شد.
این تیر و ترکش هایی که تمامی نداشت. درهمان روزها و لحظههای سنگین ابتدایی بعد از شهادتت یکی از به اصطلاح دوستان مادر قلبش را نشانه گرفت.
از آن سر شهر تماس گرفته بود و به مامان فاطمه گفته بود: «تو لیاقت این بچه رو نداشتی.باید این بچه رو میفرستادی بره خارج از کشور کیف کنه، یا با دوتا دختر درستوحسابی آشناش میکردی، نه که بفرستی سوریه برای جنگ.»
آخرسر هم تیر خلاص را زده بود: «خوب شد دیگه، بچهات رفت، سهمیه دکترای خودت و دخترت درست شد.»
چقدر فکر بعضیها حقیر است.
آنهایی که روح بزرگ مادرت را درک نمیکنند، مادری که سعی داشت به پسرش راه آسمان را بیاموزد نه اهل دنیا شدن را.
مادری که رؤیایش روسفیدی نزد مادر سادات بود و هست.
مادری که فقط نفس عمیق کشیده بود و جوابی نداده بود به این حرفهای باطل.
باید چه جوابی میداد به کسی که هیچ درکی از دنیای تو نداشت.
به دایه مهربانتر از مادر....
نگاه خیلیها شبیه این دایه مهربانتر از مادر بود.
هنوز حتی یک ماه هم از شهادتت نگذشته بود که کسی در خانه را زده و گفته بود: «بچهام مریضه.
بیست میلیون لازم دارم.
شنیدم بعد از شهادت محمد، شما دستتون از نظر مالی باز شده.
یه بیست میلیون به من بدید. پولی نیست در مقابل پولی که شما گرفتید.»
چطور باید جواب اینها را داد؟
تو که نیروی رسمی نظامی نبودی.
یک نیروی داوطلب بودی.
نیروی داوطلب هم که حق مطالبه پول ندارد. برای دل خودش رفته.
برای پول که نرفته.
پولی که نداده بودند هیچ، بلافاصله بعد از شهادتت حتی حساب پسانداز خودت را هم بلوکه کردند..
🖇به نقل از خواهر شهید
#شهیدمحمدرضادهقانامیری🌷
بریدهای از کتاب «یک روز بعد از حیرانی»؛
زندگینامه داستانی مدافع حرم شهیدمحمدرضادهقانامیری به روایت خانواده و دوستان (صفحهٔ 143 و 144)
نویسنده: فاطمه سلیمانی ازندریانی
ناشر: شهید کاظمی