💧برای #هیچ چیز در زندگی ، #غمگین مباش *👌😊
1 - کار سختی که تو داری :
* آرزوی هر بیکاری است .
2 - فرزند لجبازی که تو داری :
* آرزوی هر کسی است که بچه دار نمیشود
3 - خانه ی کوچکی که تو داری :
* آرزوی هر کرایه نشینی است .
4 - و دارایی کم تو :
* آرزوی هر قرض داری است
5 - سلامتی تو :
* آرزوی هر مریضی است .
6 - لبخند تو:😊
* آرزوی هر مصیبت دیده ای است .
7 - پوشیده ماندن گناهانت :
* آرزوی هر کسی است که گناهش فاش شده است ، میگویند ای کاش گناهمان فاش نشده بود و دیگر انجامش نمیدادیم
۸ - حتی گناه نکردنت آرزوی بعضی از گناهکاران است ، میگویند ای کاش ما هم میتوانستیم دست از گناه برداریم ...👌
* و تو خیلی چیزها داری که مردم آرزویش را دارند !!
*بیشتر به داشته هایت بیندیش تا نداشتههایت و بخاطرشان خدا را شکر کن *
خدایا شکرت👌👌
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
حجاب_کرونایی
🔴 این روز ها خانم های زیادی رو می بینیم که ماسک زدن،نه کسی از گرما گله می کنه ،نه میگه برام محدودیت میاره و نه گله می کنن که زشتمون کرده،اگه کسی هم ماسک نزنه نمیگن آزاده و باید به انتخابش احترام گذاشت بلکه میگن داره سلامت بقیه رو به خطر میندازه و دست آخر هم مجبور میشن برای اینجور افراد که به سلامت خودشون و بقیه افراد جامعه از روی نا آگاهی و یا لاابالی گری اهمیت نمیدن قانون وضع کنن،این شما رو یاد چیزی نمیندازه؟؟؟
🌺 قانون حجاب هم مگه برای سلامت روحی فرد و جامعه از طرف خداوند وضع نشده؟ پس چرا تا این اندازه به قانون الهی حجاب حمله میشه؟
شاید اگه برای حرفهای خداوند به اندازه دکتر ها ارزش قایل بودیم وبه علم خدا ایمان داشتیم و می دونستیم واجبات خداوند اهمیت زیادی برای سلامت روح و جسممون دارن ،جور دیگه ای رفتار می کردیم.
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
✅تلنگر
تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود ! گفت : دخترم این چه حجابیه که داری ؟ همه ی موهات بیرونه ؟ دختره با پررویی گفت: تو نگاه نکن ! بعد از چند دقیقه پیرمرد کفشش را درآورد، بوی جوراب در فضا پخش شد !!!
دختره درحالی که دماغشو گرفته بود به پیرمرد گفت : اَه اَه اَه این چه کاریه می کنی خفمون کردی ؟ پیرمرد باخونسردی گفت: تو بو نکن !
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ #کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
طنز جبهه😄😄😁
در اوج باران تیر و ترکش بعضی از این نیروها سعی شان بر این بود تا بگویند قضیه اینقدرها هم سخت نیست و شبها دور هم جمع میشدند و روی برانکاردها عبارت نویسی میکردند. یکبار که با یکی از امدادگرها برانکارد لوله شدهای را برای حمل مجروح باز کردیم، چشممان به عبارت «حمل بار بیش از 50 کیلو ممنوع» افتاد. از قضا مجروح نیز خوش هیکل بود. یک نگاه به او میکردیم یک نگاه به عبارت داخل برانکارد. نه میتوانستیم بخندیم، نه میتوانستیم او را از جایش حرکت بدهیم. بنده خدا هاج و واج مانده بود که چه بگوید. بالاخره حرکت کردیم و در راه مرتب میخندیدیم.🤣🤣🤣
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀#کلیپ_تصویری #مجردانه
👈تیکه سنگین میثم مطیعی به مدیریت دولت در مراسم جشن عقد یک زوج جوان در آستان مقدس امامزاده قاضیالصابر(ع)...
❤️آقا داماد واقعا مردی که با دلار 21 تومنی ازدواج کردی 😂
⚡#خدا_قوت_اقا_داماد
💥واقعا شیرژیان به این مردها میگن .واقعا خانمها باید بله بگن به چنین مردی که آمده و قصد ازدواج داره
🍀#کلیپ_تصویری #مجردانه
👈تیکه سنگین میثم مطیعی به مدیریت دولت در مراسم جشن عقد یک زوج جوان در آستان مقدس امامزاده قاضیالصابر(ع)...
❤️آقا داماد واقعا مردی که با دلار 21 تومنی ازدواج کردی 😂
⚡#خدا_قوت_اقا_داماد
💥واقعا شیرژیان به این مردها میگن .واقعا خانمها باید بله بگن به چنین مردی که آمده و قصد ازدواج داره
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
🔘 داستان کوتاه
با خواهرزاده 10 ساله ام داشتیم حرف می زدیم . یک موضوعی را برایم تعریف کرد و برای اینکه مطمئن شود فهمیده ام پرسید : افتاد ؟
پرسیدم : دایی جون ! میدونی "افتاد" یعنی چی ؟
گفت : یعنی یه چیزی از بالا بیاد پایین دیگه مثل جاذبه زمین
گفتم : انیشتین ! اینو که نی نی هم بلده . چرا وقتی می خوای بفهمی کسی منظورت رو درست فهمیده می پرسی "افتاد " ؟
کمی فکر کرد و گفت : یعنی که حرفهای من از دهنم در میاد میره هوا و میفته توی سر تو
گفتم : خلاقیتت رو دوست داشتم ولی نه . اصلش این بوده "دوزاریت افتاد" ؟
پرسید : دوزاری یعنی چی ؟
گفتم : یعنی دو قرون یعنی دو ریال . میدونی ریال چیه ؟
گفت : همون تومنه ولی صفرش رو باید برداری
گفتم: آفرین . قدیما یه سکه هایی بود دو ریالی . هر ۵ تاش می شد یه تومن .
پرسید : ۱۰۰۰ تومن چند تا سکه میشد ؟
گفتم : پنج هزارتا
گفت : ااااااااه چقدر ارزون . باهاش هیچی نمیشه خرید
گفتم : اون موقع می شده . الان نمیشه. تلفن های عمومی رو طوری ساخته بودند که باید یه سکه دوزاری مینداختی توش تا به کسی زنگ بزنی
پرسید: تلفن عمومی چیه ؟
گفتم : یه اتاقک های زرد رنگی بود توی خیابون که وقتی می خواستی به کسی زنگ بزنی ازش استفاده می کردیم .
پرسید : خب چرا با گوشی زنگ نمیزدین ؟
گفتم : خب قدیما گوشی موبایل نبود
گفت :زمان شاه ؟
گفتم : نه بابا همین بیست سال پیش
پرسید : یعنی وقتی بچه بودی ؟
گفتم : آره وقتی من نوجوون بودم موبایل نبود.
پرسید: پس با چی بازی می کردین ؟
گفتم : دایی جان میذاری من برات قضیه" دوزاریت افتاد "رو توضیح بدم یا نه ؟ پستم طولانی بشه دیگه کسی نمیخونه
گفت : پست میدونم چیه . قبلا نامه به هم می نوشتن مینداختن تو صندوق پست
گفتم نه عزیزم این پست یه چیز دیگه است . پست تلگرام منظورمه
گفت: میدونم تلگرام چیه . من خودم تو کانالت عضوم . بقیه ش رو بگو
گفتم : آها باشه . دوزاری رو مینداختن توی قلک تلفن عمومی
پرسید : قلک چیه ؟
گفتم : تو قلک هم نمیدونی چیه ؟ پس پولهاتو کجا میذاری ؟
گفت : تو کارت بانکیم .
گفتم : 😳😳😳😳 . خیلی خب بگذریم . حوصله توضیح دادن قلک رو ندارم . دوزاری رو مینداختن تو تلفن عمومی تا بشه صحبت کرد .
پرسید : مثل شارژ ایرانسل ؟
گفتم : آره تقریبا
گفت : خب ؟
گفتم : همین دیگه . وقتی دوزاری میفتاد تماس حاصل می شد . بعضی وقتها هم دوزاری نمیفتاد یا تلفن قورتش می داد و نمیتونستی حرف بزنی .
گفت : خب ؟
گفتم : همین دیگه . واسه همین وقتی می خوان مطمئن بشن یه نفر منظورت رو فهمیده میگن دوزاریت افتاد یا نه هنوز تماس حاصل نشده ؟
دیدم دارد با تعجب نگاهم می کند .
پرسیدم : انگار نیفتاد ؟
پرسید : چی ؟
گفتم : دوزاریت دیگه .
گفت : دایی اون وقتا که موبایل نبود از تلفن عمومی به کی زنگ می زدین پس ؟
گفتم : به خونه زنگ می زدیم دایی
گفت : اگه اون نفر خونه نبود چی ؟
گفتم : پیغام میذاشتیم بهمون زنگ بزنه
پرسید : زنگ می زد تلفن عمومی ؟
گفتم : نه دایی زنگ میزدن خونه مون
پرسید : خب چرا همون اول از خونه زنگ نمی زدید ؟
گفتم بی خیال شو دایی جان من. اصلا غلط کردم .
بعد هم پیش خودم فکر کردم درآینده ، برای توضیح دادن بعضی چیزها به بچه هام احتمالا باید یه دیکشنری و یک کتاب ریشه ضرب المثل ها کنار دستم باشه . خداییش ما کی و چه جوری انقدر با بچه های این نسل فاصله گرفتیم ؟ انگاری که از یک سیاره دیگه اومده باشند . می ترسم وقتی بزرگ بشن نتونیم حتی با هم حرف بزنیم یا شاید هم مجبور باشیم از اپلیکیشن ترجمه همزمان استفاده کنیم .
#بابک_اسحاقی
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
شهدای انقلاب
شهدای دوره دفاع مقدس
شهدای محراب
شهدای هویزه
شهدای حجاج خانه خدا
شهدای منا و عرفات
شهدای مدافع حرم
شهدای حله
شهدای امنیت
شهدای سلامت
و این داستان همچنان ادامه دارد
یاد امام و شهدا دل را می بره کرب و بلا
چقدر با صفایند مادران شهدا
چه با کمالند پدران شهدا
پدر شهید
مادر شهید
همسر شهید
فرزند شهید
خواهر شهید
برادر شهید
چه الفاظ زیبایی
وجه مشترک همه آنها وجود ناز شهدا است
شهیدان زنده آند الله اکبر
مگویید مرده آند الله اکبر
احسان .م
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
🌷#سلام_مولای_من ، مهدی جان🌷
🔺وقتی به تو سلام می کنم وجودم سرشار از امید می شود .
🔺غم ها از یاد می روند و زندگی ، شروع به لبخندزدن ، می کند ...
🔺وقتی به توسلام می کنم روزم پر از برکت می شود ، پر از روزی ...
🔺وقتی به تو سلام می کنم جانم لبریز از بوی نسیم و بهار و شادمانی می شود ...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
گلایه امام زمان(عج) از شیعیان
مرحوم آیت الله مجتهدی:
یک روز در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان به شدت گریه می کنند.
وقتی علت را از ایشان سؤال کردم، فرمودند: «یک لحظه امام زمان (عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره کرده و فرمودند: آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز سریع می روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه حضرت به گریه افتادم».
🌸🌸🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃🌸
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk
#حدیث_روز
❤️ امام حسین علیه السلام:
🍃 الْخُلْقُ الْحَسَنُ عِبَادَة.
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹
🍃 خوش اخلاقی عبادت است.
📚 تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 246
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@smmdjk