eitaa logo
سعداء/حجت الاسلام راجی
187.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
195 فایل
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء زیر نظر #حجت_الاسلام_راجی @soada_ir ✅ تمامی کانال‌ها و سایت‌های زیر مجموعه‌های سُعداء را در اینجا ببینید👇 https://eitaa.com/soada_ir/9160 🔹 معرفی کتب 👇 https://eitaa.com/soada_shop/173 🔹 پاسخ به سوالات 👇 @soada_answer
مشاهده در ایتا
دانلود
rahno.mp3
45.09M
چگونه فرزندانمان را انقلابی تربیت کنیم؟ 🎙 سخنرانی در برنامه راه نو ، آذرماه ۱۴۰۳ 🔰 در جمع خانواده‌های مدارس شهید مطهری مشهد 🔸 چکیده مطالب این جلسه👇👇 🔻 فرزندان ابتدا در خانواده تربیت می‌شوند بعد در اجتماع. 🔻 نظام جمهوری اسلامی اَبَرقهرمان تربیت می‌کند اما سایر نظام‌ها سلبریتی تربیت می‌کنند. 🔻 ما باید الگوهای واقعی را به فرزندانمان معرفی کنیم. 🔻 زندگی سلبریتی‌ها بر پایه‌ی خودنمایی است. 🔻 یکی از راهکاری تربیت فرزندان، دیدن مستندهای شهدایی به صورت خانوادگی است. 🔸 دریافت فیلم سخنرانی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
مقاومت پیروز نبرد ======================= 🔻صفحه شخصی حجت‌الاسلام راجی در ویراستی 🔻صفحه اندیشکده راهبردی سعداء در ویراستی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
پخش ثابت سخنرانی‌های از تلویزیون، با عنوان 🔰 موضوع این هفته: توصیه‌های دهگانه رهبری به بسیجیان 🗓 جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ ⏰ ساعت ۱۲:۳۰ 📺 از شبکه افق 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
⭕️ آزمایشگاه همدلی 🔻در یک دبیرستان عجیب و غریب به نام «مدرسه علوم عجیب الخلقه»، گروهی از دانش‌آموزان کنجکاو به نام‌های آنا، بن و سارا تصمیم می‌گیرند یک آزمایش علمی عجیب و غریب انجام دهند. آنها می‌خواهند بفهمند آیا لباس‌هایی که می‌پوشیم روی احساسات دیگران تأثیر می‌گذارد یا نه؟ 🔺آنا که همیشه به مُد علاقه داشت، می‌گوید: «من مطمئنم که اگر لباس‌های خیلی کوتاه و براق بپوشم، همه به من توجه می‌کنند و شاید حتی کمی حسودیشان بشود!» 🔻بن که عاشق آزمایش‌های علمی است، با اشتیاق می‌گوید: «من یک نظریه دارم! شاید اگر لباس‌های خیلی تنگ و چسبان بپوشیم، مردم فکر کنند ما قوی‌تر هستیم و به ما بیشتر احترام بگذارند!» 🔺سارا که کمی محتاط‌تر است، می‌گوید: «من فکر می‌کنم همه این‌ها خیلی ساده است. شاید بهتر باشد یک آزمایش علمی دقیق‌تر انجام دهیم». 🔻پس از بحث و گفتگوی زیاد، آنها تصمیم می‌گیرند یک آزمایشگاه کوچک در انباری مدرسه راه بیندازند. آنها یک مانکن را با لباس‌های مختلف می‌پوشانند و از دانش‌آموزان دیگر می‌خواهند که به آن نگاه کنند و احساساتشان را بیان کنند. 🔺در اولین آزمایش، آنها مانکن را با یک لباس شنا بسیار تنگ و براق می‌پوشانند. سپس، از دانش‌آموزان می‌خواهند که به مانکن نگاه کنند و به سؤالاتی مانند «آیا به این شخص احساس همدلی می‌کنید؟» و «آیا فکر می‌کنید این شخص قوی است؟» پاسخ دهند. 🔻نتایج آزمایش بسیار عجیب بود! اکثر دانش‌آموزان گفتند که به مانکن با لباس شنا احساس همدلی نمی‌کنند و فکر می‌کنند این شخص فقط به ظاهر خود اهمیت می‌دهد. 🔺آنا، بن و سارا بسیار شگفت‌زده شدند. آنها تصمیم گرفتند آزمایش دیگری انجام دهند. این بار، آن‌ها مانکن را با یک لباس ساده و راحت پوشاندند. نتایج این آزمایش کاملاً متفاوت بود. اکثر دانش‌آموزان گفتند که به مانکن با لباس ساده احساس همدلی بیشتری می‌کنند و فکر می‌کنند این شخص مهربان‌تر و قابل اعتمادتر است. 🔻آنا، بن و سارا با هیجان به هم نگاه کردند. آنها فهمیده بودند که لباس‌ها واقعاً می‌توانند روی احساسات دیگران تأثیر بگذارند. آنها همچنین متوجه شدند که این موضوع بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که فکر می‌کردند. 🔺در پایان، آنها تصمیم گرفتند نتایج آزمایش خود را در یک مقاله علمی بنویسند و آن را در مجله مدرسه منتشر کنند. آنها امیدوار بودند که بتوانند با این کار، دانش‌آموزان دیگر را به فکر کردن درباره تأثیر لباس‌ها بر روی خود و دیگران تشویق کنند. 📚 ======================= ⚠️ این داستان، الهام‌گرفته از آمارهای پژوهشی است که می‌توانید در اینجا مشاهده کنید... 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ سایه‌های جنگ 🔻 آرتور روی لبه تخت نشسته بود و به فضای خالی اتاقش زل زده بود. صدای تیپ‌تیپ باران بر روی پنجره، یادآور شب‌های تاریک و رعب‌آور میدان جنگ ویتنام بود. او به شدت احساس تنهایی می‌کرد و غم سنگینی بر دوشش بود. 🔺او تازه به خانه برگشته بود، اما جنگ هنوز در دلش باقی مانده بود. گاهی احساس می‌کرد که در جنگ هنوز درگیری‌های وحشت‌ناکی را تجربه می‌کند، در حالی که 58 هزار آمریکایی دیگر جان خود را در این جنگ از دست داده بودند؛ اما آرتور نمی‌توانست از یاد ببرد که او بر خلاف آن‌ها، زنده است و روز به روز احساس می‌کند که جانش در حال نابودی است و فکر کردن به جنایت‌هایی که او و رفقایش در میانه جنگ انجام دادند؛ او را بیشتر عذاب می‌داد. 🔻او نامه‌ای در دست داشت که به آنجلا، نامزدش، نوشته بود. صدای طنین‌دار و آرامش‌بخش او هنوز در سرش می‌پیچید: «آرتور، من در کنارت هستم، هر وقت نیاز داری برای کمک به من بگو.» اما حالا، هیچ‌کس نمی‌توانست درک کند که او چه چیزی را تحمل کرده است. 🔺آرتور با دستش نامه را ورق زد و به جمله‌ای که نوشته بود، نگاه کرد: «بیش از ۱۲۰ هزار سرباز آمریکایی پس از برگشت از ویتنام به دلیل جنایاتشان خودکشی کردند! یعنی تا الان دو برابر بیشتر از تمام آمریکایی‌های کشته شده در جنگ ویتنام، درحال خودکشی هستند...!» 🔻 او احساس می‌کرد در حال پیوستن به این آمار وحشتناک است، و گویی این یک چرخه بی‌پایان است. در دلش جنگی در حال وقوع بود و زنده‌ماندن برای او به یک بار سنگین تبدیل شده بود. 🔺آرتور نتوانست از یاد ببرد که در آن روزها چطور با چشمان خودش به جاهایی نگاه کرده بود که انسانیت در آن کنار گذاشته شده بود. چگونه زنان و کودکان هرجا که دیده می‌شدند کشته، مثله، سوزانده یا زجرکش می‌شدند، زنده‌زنده دل و روده‌شان بیرون ریخته می‌شد یا زندانیان از داخل هلیکوپتر در حال پرواز به پایین پرتاب می‌شدند. 🔻او در نهایت قلم را در دستش فشرد و نوشت: «شاید وقت رفتن است.» او ادامه داد: «به این دنیا دیگر تعلقی ندارم. اینجا دیگر جای من نیست.» 🔺وقتی او نامه را زمین گذاشت، صدای زنگ تلفن او را به خود آورد. «آرتور، این من هستم، آنجلا. می‌خواهم به تو بگویم که تو برای من مهم هستی!» صدای او دلنشین بود، اما آرتور نمی‌توانست دیگر به این امیدها بچسبد. 🔻در حالی که باران به شدت در حال باریدن بود، آرتور به زمین خیره شد. او تصمیمش را گرفته بود. جنگ به او نیرویی داده بود که هرگز نمی‌خواست بخشی از آن باشد. او نمی‌توانست دیگر این حیات پر از درد را تحمل کند، جایی که جنایاتش هرگز فراموش نمی‌شدند. 🔺او پشت سرش را نگاه نکرد و قلم را در کنار نامه‌اش گذاشت. درد دلش گویی سنگین‌تر از آنچه فکر میکنی بود و تصمیم به پایان دردش گرفت. آرتور می‌خواست این داستان برای همیشه به پایان برسد... ======================= 📚 این داستان، الهام‌گرفته از آمارهای پژوهشی است که می‌توانید در اینجا مشاهده کنید... 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهادی خلاقانه در رابطه با دسته‌بندی مطالب ♨️ با این روش محتواهای سالانه خود را تأمین کنید👆👆 🔰 برشی از سخنرانی در دوره فناوریِ ارائه 🔸 جهت اطلاع از چگونگی شرکت در دوره کلیک کنید 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir
کتاب خاطرات افسر اطلاعاتی، علی مهدوی اثر: رضا اکبری آهنگر 📝متن یادداشت: باسمه تعالی این کتاب را امروز نویسنده محترم برای حقیر فرستاد تا فردا در مراسم رونمایی از این کتاب شرکت کنم. جلد اول را نخواندم اما جلد دوم که مربوط به انجمن حجتیه بود را خواندم. بسیار بسیار جامع با وجودی که با این گروه آشنا بودم اما اکثر مطالب برایم تازگی داشت. بیشترین توهین‌ها به حقیر از همین گروه و پیروان آنان بوده است، اگر بخواهم در یک کلمه جنایت آنان را بگویم این است که آنان اسلام را در ۱۴۰۰ سال پیش نگه داشته و عقل را در دین تعطیل کردند. 📆تاریخ یادداشت: ۱۴۰۳/۱۰/۲۹ کانال یادداشت‌های در ابتدای کتب مطالعه شده @soada_book
سلام بر حماسه‌سازان همیشه جاوید روحانیت ======================= 🔻صفحه شخصی حجت‌الاسلام راجی در ویراستی 🔻صفحه اندیشکده راهبردی سعداء در ویراستی 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @soada_ir