﷽
🔴 سفر به لبنان
🔸 شنیده بودم که #حاجی_راجی قبلا هم به لبنان سفر کرده؛ آن هم در بحبوحهی جنگ ۳۳ روزه!!
🔸 این بار من و حاجی مسافر لبنان بودیم، در دورانی که صدای موشکهای اسقاطیل، لالایی شبهای کودکان مظلوم آواره و بیپناه شده بود...!
🔸 این سفر برایم شوری توأم با حزن را به همراه داشت؛ اندوهی که با دیدن حال و هوای زن و بچههای بی گناه تمام قلبم را فرامیگرفت و درمقابل، شوری که با روحیه دادنِ حاجی به مردم و تماشای لبخند آنها، انگیزههایم را برای #جهاد مضاعف میکرد.
🔸 این قاب یادآور حال و هوای آوارههای لبنانی هست که حالا دیگر خانه و مدرسه شان یکی شده ولی باز هم با تلاش درس میخوانند تا فرداهای بهتر را بسازند...
💟 همراه ما باشید با خاطرات #سفر_به_لبنان که ادامه دارد...
🆔 https://eitaa.com/soada_lens
﷽
🔴 هشتگ جنوب بیروت
🔸 این عادت #حاجی_راجی بود که به هر شهری میرفت، حتما سری به مزارشهدای اون شهر میزد و من این توفیق اجباری را برای همراهی ایشان دوست داشتم.
🔸 با تایپ کردن «هشتگ جنوب بیروت»؛ بغضی گلویم را میگیرد و از دیدن عکس فوادشکر و دیگر قهرمانانی که پس از تلاشهای بسیار، اکنون راحت آرمیدهاند، سوزشی در قفسه سینهام احساس میکنم.
🔸 وقتی حاج آقا بر مزار قهرمانان شهید حزب الله در روضتین ایستاد، حال و هوای متفاوتی در فضا جاری بود. این لحظه، تنها یک یادآوری نبود، بلکه تجلی عشق و ایثار در قلبهایمان بود.
🔸 و تاریخ هیچگاه فراموش نخواهد کرد که دلیرمردانی چگونه تا نفسهای آخر خود جنگیدند تا شجاعت را باری دیگر معناکنند...
#سفر_به_لبنان
#یادمان_شهدا
💟 همراه ما باشید...
🆔 https://eitaa.com/soada_lens
﷽
#استوری
شکار لحظهها 📸
#راهپیمایی_۲۲بهمن ✌️🇮🇷
سلفی با #حاجی_راجی و برادرشون 😎
💟 همراه لنز باشید...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 مُبلغ کوچولو!
🔸بعد از نماز، نشست توی بغل #حاجی_راجی ! فرزند یکی از مبلغین سعداء بود که همراه پدرش اومده بود دفتر اندیشکده؛ انگار از همین حالا میخواد کار تبلیغ رو شروع کنه☺️
💟 همراه ما باشید...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 فتوسنتز یا کتابخوانی؟!
🔸 وارد اتاق که شدم با خنده گفتم: حاجی تا حالا فکر میکردم شما فتوسنتز میکنین؛ اما امروز فهمیدم از کتاب تغذیه میکنین!!😉
🔸 ...سالها بود #حاجی_راجی رو میشناختم اما غالبا بعد از نماز، توی مسجد امام رضا علیهالسلام دانشگاه فردوسی میدیدمشون و هیچ وقت نشده بود برم دفتر.
🔸 اون روز کاری داشتم و گذرم افتاد به دفتر #اندیشکده سعداء؛ وارد اتاق شدم و از دیدن میز حاجی تعحب کردم!😳
🔸 هرچند با روحیه #کتابخوانی ایشون آشنایی داشتم اما انتظار دیدن این حجم از کتاب رو نداشتم... با شوخی گفتم: حاجی جان حداقل روی میزتون یک بیسکوئیتی، شکلاتی چیزی هم بذارین!!😌
🔸 با خنده گفتن: بیا این کتاب رو بگیر و برو کمتر زبون بریز؛ بدرد روحیهت میخوره...☺️
🔸 داشتم کتاب رو میگرفتم که نگاهم به جملهای افتاد که روی دیوار بالای سر حاجی نصب شده بود: 🥺
«بالای سرم نام تو را نقش نمودم
یعنی که سر من به فدای قدم تو»❤️
📝 ارسالی توسط دانشجوی مسجدی
💟 منتظر ارسال سوژههای شما هستیم...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 کتابی که داستان شد!
🔸 صدای بلند قصه خوندن فاطمهزهرا توی جلسه، کل اتاق رو برداشته بود...😅
🔸...نشسته بود وسط جلسه و باصدای بلند قصه میخوند! ما هم حین چیدن برنامههای #ماه_رمضان و بررسی برنامههای آتی تیم رسانه؛ از زمزمههاش فیض میبردیم😂
🔸 از روزی که توی اعتکاف مادر و کودک، بعد از سخنرانی #حاجی_راجی رفتیم خدمت شون و ایشونم کلی تحویلش گرفتن؛ خیلی با حاج آقا ارتباط برقرار کرده بود!😉
🔸 اون روز جلسه مون توی دفتر برادران برگزار میشد و توی اتاق منتظر بودیم حاج آقا برسن.
🔸 به محض ورودشون رفت جلوی در و سلام کرد. حاج آقا هم دوتا از کتب تولیدی سعداء برای کودکان رو دادن دستش و مشغول مطالعه شد😅
📚 کتاب خوندنش هم برای ما داستانی شد...
🔸 مادرانههای #تیم_خواهران با همه سختیهاش، خیلی شیرینه...
💟 ارسالی توسط یک مادر رسانهای
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 زورخانهای با عطر شهادت
🔸 حضور #حاجی_راجی از زورخانهی شهید سعید طوقانی، جایی که هر دیوارش روایتگر رشادت است و ورزش و شهادت، در این مکان مقدس، در هم آمیختهاند.
یادشان همیشه زنده باد.
💟 همراه #لنز_سعداء باشید...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 درحاشیه #روز_قدس 🇯🇴
رمضان المبارک ۱۴۴۶
-------------------------------------------
🔸 طنزنوشت ۱: صله رحم و عیددیدنی با #حاجی_راجی وسط راهپیمایی😁😅
🔸 طنزنوشت ۲: وقتی وسط راهپیمایی، با دهن روزه، داری تبیین میکنی😬🥴
💟 ارسالی مخاطبین
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 دوشنبههای ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶
با هیئت خانوادگی «حب الحسین وسیله السعداء»
✓ نمازجماعت
✓ افطاری ساده
✓ تلاوت قرآن کریم
✓ سخنرانی #حاجی_راجی
✓ مناجات
🌱 به همراه تقدیر از روزهاولی های خانواده سعداء
-------------------------------------------
💟 #لنز ؛ قابی متفاوت از آنچه در سعداء میگذرد...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 پیکسل دو تریلیاردی !!
⭕️ هدیهای به ارزش میلیاردها احساس...
🔸 سخنرانی #حاجی_راجی درجمع مردم یزد تموم شد و طبق معمول، حاجی مشغول پاسخگویی به سوالات بودن...
گوشهای نشسته بودم که دیدم نوجوانی از لابلای جمعیت، خودش رو رسوند جلو و بعد از سلام احوالپرسی، انگشتر تبرکی و پیکسل امام رضایی از حاج آقا هدیه گرفت.😍
خوشحالی رو نه فقط در چشمانش، که در صدای لرزان و تمام وجودش میشد دید!🤩 بلافاصله گوشی رو برداشت و این لحظه رو ثبت کرد... همراه با صدای اشتیاقآمیزی که از حس و حالش میگفت...
صدای دلنشین یک آرزو😇
من که شاهد این صحنه بودم، نگاهم به چهره خسته اما محبت آمیز حاجی افتاد...
اما انگار انرژی شیرین این نوجوان، به ایشان هم انرژی تازهای بخشیده بود و لبخند رضایتشون، گواه این حال خوب بود...🥰
#اندر_حکایت_جلسات_حاجی
💢 پ.ن: فیلم به همراه صوت، توسط این نوجوان خوش ذوق و عزیز، ضبط و برای معلمشان ارسال شده و ایشان برای ما ارسال فرمودند.
-------------------------------------------
💟 #لنز ؛ قابی متفاوت از آنچه در سعداء میگذرد...
🆔
https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
﷽
🔴 آرزوی یک قلب شکسته
سردار اونقدر به #حاجی_راجی محبت داشتن که سپرده بودن هر زمان حاجی اومدن تهران، حتما یک وقتی رو خالی کنن و ناهار رو با ایشون بخورن.
یکی از این ناهارهای کاری که جلسه مفصلی هم بود؛ سردار از درد لبنان گفتند و از زخمهای فلسطین و...
♨️ اما این روزها سردار دلشکسته بود. بیشتر از هر چیز، گلایهش از جملهای بود که مثل تیغ روی قلبش میلغزید: «شما آقا را تنها گذاشتید!»
با چشمانی نمناک زمزمه میکرد همهی وجودم را پای آقا ریختهام... فقط لبخند رضایتش را میخواهم...
💢 سردار ثابت کرد تا آخرین نفس، پای امر ولی است و آخر هم همانی که میخواست نصیبش شد؛ نه تنها لبخند رضایت آقا، بلکه مُهر تایید صاحبالزمان بر کارنامه زندگانیاش نقش بست...
#شهید_حاجیزاده
#وعده_صادق
-------------------------------------------
💟 همراه #لنز_سعداء باشید...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1313145935Cdc59270278
همیشه از #حاجی_راجی گفتیم؛ اما این بار میخوام از خانومِ حاج آقا بگم.
باید همسر و مادر باشی تا متوجه بشی اگه چند شب، مردخونه دیروقت ازسرکار برگرده، زمان چقدر کشدار میگذره؛ چه برسه به اینکه چندهفته پشت سرهم، همسرت خارج از استان یا خارج از کشور باشه...
اینجاست که تو نه تنها باید به خودت دلداری بدی و مراقب باشی دلتنگیهات از چشمانت جاری نشن، بلکه باید بار زندگی و بچهها رو هم به دوش بکشی و براشون یک مادرقوی باشی؛ تا همسرت باخاطری آسوده از سنگرمحکمِ خونه، به خط مقدمِ #جهاد_تبیین بره...
به بهانه سفرخانوادگی حاجی و خانواده دوستداشتنی شون که کمی توفیق میزبانی از ایشان درمسیر مقصد نصیبمون شد؛ از نزدیک احساس کردم چقدر سخته گاهی سهمت از همسفر زندگیت، کمتر از دیگران باشه
سخته بعد از هرجلسه، گاهی تا یک ساعت معطل بمونی تا پاسخگویی به سوالات تموم بشه
سخته توی هرمکان عمومی که حاضر میشی، مسیر چندقدمی رو چندین دقیقه طی کنی و مدام نظارهگر سلفیگرفتنها باشی
و حتی مسافرت خانوادگیتون هم رنگ و بوی سخنرانی و جلسه بگیره...!
به نظرم گاهی اوقات، جنگیدن توی خط مقدم، راحتتر از گرم نگه داشتن آتیش توپ خونهست تا از دور، خط رو پشتیبانی کنی؛
اما خب زندگی جهادی، بالا و پایین داره و تنها اوست که در نهایت به تموم این ازخودگذشتگیها لبخند میزنه...
که اگر نبود، چه بسا راجیهایی که حاجی نمیشدن...!!
و اینگونه ست که از دامن زن، مرد به معراج رود؛
از لالاییهای شبانه با عطرمادرانه؛ تا آرامش و گرمای حیاتبخش خانه با چاشنی همسرانه
خداقوت خانومِ حاج آقا
جهادتون مقبول
✅ ارسالی از یک بانوی سعدایی
💟 #لنز_سعداء