eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
504 عکس
68 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ای‌خوش ازتن‌ کوچ‌کردن،خانه‌درجان‌داشتن روی مانند پری از خلق پنهان داشتن همچو عیسی بی‌پر و بی‌بال برگردون شدن همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن در هجوم ترکتازان و کمانداران عشق سینه‌ای آماده بهر تیر باران داشتن روشنی دادن دل تاریک را با نور علم در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن مور قانع بودن و ملک سلیمان داشتن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• آتش جانسوز گو گلیم دوتولوبدور بیری یوخ دیل بیلن اولسون آچ بو قاپونی منزله شاید گَلَن اولسون پس آغلادیم اولدی جگریم قان یتور اِلله  بیر کس گوزومون یاشنی ئوزدن سیلن اولسون یولداش منه چوخدور دولانوم عالمی شاید بیر کیمسه تاپوم دردیمه درمان قیلَن اولسون حکیم  هیدجی زنی که از صبح تا شب در خانه تنها بوده و بیشتر وقت خود رادر آشپزخانه گذارنده است، حوصله‌اش از تنهائی سر می‌رود و نیاز بیشتر به  روابط و مصاحبت دارد. لذا وقتی شوهرش شب به خانه می‌آید یک راست پای تلویزیون می‌نشیند، زن شروع می‌کند به صحبت (یا از نظر شوهر وِرّاجی) کردن از شهین خانم زن همسایه و دیگر وقایع... اما این مطالب از نظر شوهر پیش پا افتاده می‌آید و او حوصله شنیدنش را ندارد.چرا؟ عموما" بدین علّت که  شوهر در طول روز بیش از حد با مردم سر کله زده و روابط  زیاد داشته است. نیاز او ارضاء شده است، اما زن احساس کمبود دارد و این یکی از منابع مهم اختلاف‌ها و تضادها در زندگی خانوادگی است. هرکیم اولا خمسه‌لی بیزیم تک بو درده همیشه مبتلا دور حکیم هیدجی از اینجاست که رعایت توجه به نیاز به روابط اجتماعی بالأخص زنان یکی از کلیدهای موفقیت در زندگی  زناشوئی  و در خانواده است . اما در اینجا باید از خانم‌های خواننده خواهش شود که زود قضاوت نکنند و شوهرانشان را محکوم ننمایند. حالا باید خانم‌ها کمی توجه کنند. خانم‌هائی‌که ازصبح تا شب درمنزل هستند، هر چند که حوصله‌شان سر می‌رود و نیاز به روابط  اجتماعیشان ارضاء نمی‌شود و در مقابل، آقایان نیاز به روابطشان ارضاء شده است ،اما در عوض خانم‌هائی که در منزل هستند، با پیچیدگی روابط اجتماعی و موانع و اختلافات زیاد در ارضا نیاز سرو کار ندارند. این آقایان هستند که در این بازار آشفته باید سرو کله بزنند، انواع توهین‌ها ،بی‌احترامی‌ها و ناکامی‌ها را دریافت می‌کنند و اعصابشان مشت و مال می‌شود (مخصوصا اگر  در آمدشان کفاف نیاز هایشان را ندهد). لذا شب پر از ناکامی به خانه می‌آیند و دق دل (=پرخاشگری)خود را سر خانم و بچه‌ها خالی می‌کنند. تازه باید ماشین آورد و باقالی(باقلا)بار کرد. زیرا از آن طریق انواع مسائل خانوادگی پیش می‌آید و مرد به خود، خانواده و رفتار و آینده بچه‌ها (رفتار استبدادی، افت تحصیلی ...) صدمه می‌زند. از اینجاست‌که می‌خوانیم: مرد خانه همسرش را با دو کودک ۴و ۶ ساله رهاکرده و رفته است و با زن دیگری ازدواج کرده است. مردی در پشت بام منزلش خود سوزی کرد. این مسائل نشان می‌دهد که وقتی شرایط مردان در جامعه سخت می‌شود ،خانم‌ها باید تحمل بیشتری از خود نشان دهند، باید فضائی در منزل به‌وجود آورند که خستگی مرد به در آید و گرفتاری‌ها و ناکامی‌های روزمرّه را فراموش کند. نه آنکه هنوز از درب منزل وارد نشده اورا با اخبار  و مسائل شوم بمباران کنند. ای مایَه‌سی آز چوخ اِیلَمه ناله و فریاد سن دردیوی دی بلکه دواسین بیلن اولسون حکیم هیدجی [به نقل از کتاب آناتومی جامعه فرامرزرفیع پور صفحه‌ی ۴۶و صفحه‌ی ۸۵_۸۴] ارسالی: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• عید آمد و فرش سبزه گسترد به‌راه وز گل به‌سر درخت بگذاشت کلاه زین لطف وچنین شگفتی و زیبایی لا حول ولا قوه الّا بالله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۱۱۳ مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست قرین دوست به هر جا که هست خوش جاییست کسی که روی تو دیدست از او عجب دارم که باز در همه عمرش سر تماشاییست امید وصل مدار و خیال دوست مبند گرت به خویشتن از ذکر دوست پرواییست چو بر ولایت دل دست یافت لشکر عشق به دست باش که هر بامداد یغماییست به بوی زلف تو با باد عیش‌ها دارم اگر چه عیب کنندم که بادپیماییست فراغ صحبت دیوانگان کجا باشد تو را که هر خم مویی کمند داناییست ز دست عشق تو هر جا که می‌روم دستی نهاده بر سر و خاری شکسته در پاییست هزار سرو به معنی به قامتت نرسد و گر چه سرو به صورت بلندبالاییست تو را که گفت که حلوا دهم به دست رقیب به دست خویشتنم زهر ده که حلواییست نه خاص در سر من عشق در جهان آمد که هر سری که تو بینی رهین سوداییست تو را ملامت سعدی حلال کی باشد که بر کناری و او در میان دریاییست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌معنای زنده بودن من، با تو بودن است. نزدیک، دور سیر، گرسنه رها، اسیر دلتنگ، شاد آن لحظه ای که بی‌ تو سر آید مرا مباد! مفهوم مرگِ من در راه سرفرازی تو، در کنار تو مفهوم زندگی‌ است. معنای عشق نیز در سرنوشت من با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• با زهر چشم خنده هم‌آغوش کرده‌ای بادام تلخ را چه شکرپوش کرده‌ای؟ داریم چون قبا سربندت هزار جا ما را چه ناامید ز آغوش کرده‌ای؟ تا چشم را به هم زده‌ای، از سپاه ناز تاراج عافیت‌کده هوش کرده‌ای در پیش آفتاب چه پرتو دهد چراغ؟ گل را خجل ز صبح بناگوش کرده‌ای حق نمک چگونه فراموش من شود؟ داغ مرا به خنده نمک‌پوش کرده‌ای شکر توام ز تیغ زبان موج می‌زند چون آب اگرچه خون مرا نوش کرده‌ای ز فکرهای ثریا نثار خود ما را چه حلقه‌هاست که در گوش کرده‌ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا همی کند نوحه گری یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح کزعُمر شبی گذشت‌و تو بی‌خبری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ... هَل مِن خالِقِِ غَیرُالله ... ... آیا غیر از خدا آفریدگاری هست... (فاطر،آیه۳) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بیداد رفت لاله بر باد رفته را یا رب خزان چه بود بهار شکفته را هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید نو کرد داغ ماتم یاران رفته را جز در صفای اشک دلم وا نمی شود باران به دامن است هوای گرفته را وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود آخر محاق نیست که ماه دو هفته را برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب آورده ام به دیده گهرهای سفته را ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین بیدار کردی آن گل در خاک خفته را گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست تب موم سازد آهن و پولاد تفته را یارب چها به سینه این خاکدان در است کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را راه عدم نرفت کس از رهروان خاک چون رفت خواهی اینهمه راه نرفته را لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر تا باز نشنود ز کس این راز گفته را لعلی نسفت کلک در افشان شهریار در رشته چون کشم در و لعل نسفته را داستان این شعر داستان دختری است که عاشق شهریار بود و از اظهار عشقش به استاد خجل بود و آنقدر لب نگشود که باد خزان گل لاله را پرپر کرد /شهریار نامه ای که او زیر کتاب گذاشته بود را بعد از مرگ لاله خواند و این شعر حزین و پر درد را سرود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ازدست جفای این فلک یارب آه پیدا نکنم سوای تو پشت وپناه غیر از تو اگر طلب کنم دادگری عمرم شده بیهوده پیِ هیچ‌تباه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۱۱۴ دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست دانند عاقلان که مجانین عشق را پروای قول ناصح و پند ادیب نیست هر کو شراب عشق نخورده‌ست و درد درد آنست کز حیات جهانش نصیب نیست در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست گر دوست واقفست که بر من چه می‌رود باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست بگریست چشم دشمن من بر حدیث من فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•مرا سری‌ست که آشفته پریشانی‌ست مرا دلی‌ست که مهمان‌پذیرِ حیرانی ست به استقامت این شهر میخورم سوگند که عمر غائله در ایستگاه پایانی‌ست به استقامت شهری که نقش دیوارش هنوز شعر رسای نِزار قبانی ست دیار عشق، پراکندگی نمی‌داند اگر چه آه عراقی‌ست، حنجر ایرانی‌ست هماره در پیِ آزادسازی قدس است کسی که درسرش اندیشه سلیمانی‌ست قسم به شاخه‌ی زیتون که سبز خواهد شد هرآن کفن که در این سرزمینِ بارانی‌ست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24