eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
503 عکس
68 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• من دلخوشم به‌سوختن‌و دوست داشتن با خون دل حکایت حرمان نگاشتن عاشق‌نگشته‌ای و ندانی چه عالمی‌است از دست دوست، سر به بیابان گذاشتن   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌معنای زنده بودن من، با تو بودن است. نزدیک، دور سیر، گرسنه رها، اسیر دلتنگ، شاد آن لحظه ای که بی‌ تو سر آید مرا مباد! مفهوم مرگِ من در راه سرفرازی تو، در کنار تو مفهوم زندگی‌ است. معنای عشق نیز در سرنوشت من با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌معنای زنده بودن من، با تو بودن است. نزدیک، دور سیر، گرسنه رها، اسیر دلتنگ، شاد آن لحظه ای که بی‌ تو سر آید مرا مباد! مفهوم مرگِ من در راه سرفرازی تو، در کنار تو مفهوم زندگی‌ است. معنای عشق نیز در سرنوشت من با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• میشود ترمه بپوشی و دلم را ببری کل احساس مرا یکسره یغما ببری میشود خنده کنی عشق کنم گل بانو با تبسم تو مرا حالت اغما ببری.... میشود لیلی من باشی و مجنون بشوم ثانیه ثانیه من را تو به رؤيا ببری.... صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است.... دارد امکان که مرا زود به یلدا ببری.... مژه ات ساحل و آن آبی چشمت دریا .... میشود قایق من را تو به دریا ببری؟؟؟؟!!! جاده ی خط لبت ختم به شهر عشق است میشود بوسه ی من را تو به آنجا ببری؟! میشود وقت صدا کردن اسمم بانو! آخرش بیست و شش حرف الفبا ببري؟! کردی دیوانه ام و رو به جنون آوردم .... باید امروز مرا وادی صحرا ببری.!!!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• تو کیستی، که من اینگونه بی‌تو بی‌تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی‌برد خوابم تو چیستی که من از موج هر تبسم تو بسان قایقِ سرگشته، روی گردابم تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟ تو را کدام خدا؟ تو از کدام جهان؟ تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟ تو از کدام سبو؟ من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه کدام نشأنه دویده است از تو در تن من؟ که ذره‌های وجودم تو را که می‌بینند به رقص می‌آیند، سرود می‌خوانند چه آرزوی محالی است زیستن با تو مرا همین بگذارند یک سخن با تو به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر به من بگو که برو در دهان شیر بمیر بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف ستاره‌ها را از آسمان بیار به زیر ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته است تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه تو دوردست امیدی و پای من خسته است همه وجود تو مهر است و جان من محروم چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام بنشین تماشایت کنم الماس اشك شوق را تاجی به گیسویت نهم گل های باغ شعر را زیب سرا پایت كنم بنشین كه من با هر نظر با چشم دل با چشم سر هر لحظه خود را مست تر از روی زیبایت كنم بنشینم و بنشانمت آنسان كه خواهم خوانمت وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت كنم بوسم تو را با هر نفس ای بخت دور از دسترس ور بانگ برداری كه بس غمگین تماشایت كنم تا كهكشان تا بی نشان بازو به بازویت دهم با همزمانی همدلی جان را هم آوایت كنم ای عطر و نور توامان یك دم اكر یابم امان در شعری از رنگین كمان بانوی رویایت كنم بانوی رویاهای من ، خورشید دنیاهای من امید فرداهای من ، تا كی تمنایت كنم ؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• تو به بوی غزل و قافیه ، آمیخته ای ! به خدا حال مرا ،خوب به هم ریخته ای ! آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ! بی سبب نیست ، که در کنج دلم جا داری ! به سپیدی غزل ، رایحه ی یاس منی ! یاسمن بوی ترین ، قسمت احساس منی ! یاسمن بوی ترین ، جای خدا را پر کن ! من پر از زندگی ام ، فاصله ها را پر کن ! من جهنم زده ام ، حسرت سیبی دارم ! باز نسبت به شما ، حس غریبی دارم ! غربت و رخوت دستان مرا باور کن ! نازنین ، قصه ی ایمان مرا باور کن ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
تو گذشتی و شب و روز گذشت. آن زمان ها، به امیدی که تو برخواهی گشت، پای هر پنجره، مات ..می نشستم به تماشا، تنها، گاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه، دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه؛ باز می گشتم، هیهات! چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بگذار سر به سينه ي من تا كه بشنوي آهنگ اشتياق دلي درد مند را شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق آزار اين رميده ي سر در كمند را بگذار سر به سينه ي من تا بگويمت اندوه چيست، عشق كدامست، غم كجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان عمريست در هواي تو از آشيان جداست دلتنگم، آنچنان كه اگر بينمت به كام خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت شايد كه جاودانه بماني كنار من اي نازنين كه هيچ وفا نيست با منت تو آسمان آبي آرامو روشني من چون كبوتري كه پرم در هواي تو يك شب ستاره هاي تو را دانه چين كنم با اشك شرم خويش بريزم به پاي تو بگذار تا ببوسمت اي نوشخند صبح بگذار تا بنوشمت اي چشمه ي شراب بيمار خنده هاي توام ، بيشتر بخند خورشيد آرزوي مني ، گرم تر بتاب   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بگذار ، که بر شاخه این صبح دلاویز بنشینم و از عشق سرودی بسرایم آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبکبال ، پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم خورشید از آن دور ، از آن قله پر برق آغوش کند باز ، همه مهر ، همه ناز ? سیمرغ طلایی پرو بالی ست که چون من از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست پرواز به آنجا که سرود است و سرورست آنجا که ، سراپای تو ، در روشنی صبح رویای شرابی ست که در جام بلور است ? آنجا که سحر ، گونه گلگون تو در خواب از بوسه خورشید ، چو برگ گل ناز است ، آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد چشمم به تماشا و تمنای تو باز است ! من نیز چو خورشید ، دلم زنده به عشق است راه دل خود را ، نتوانم که نپویم ? هر صبح ، در آیینه جادویی خورشید چون می نگرم ، او همه من ، من همه اویم ! او ، روشنی و گرمی بازار وجود است در سینه من نیز ، دلی گرم تر از اوست او یک سرآسوده به بالین ننهادست من نیز به سر می دوم اندر طلب دوست ? ما هردو ، در این صبح طربناک بهاری از خلوت و خاموشی شب ، پا به فراریم ما هر دو ، در آغوش پر از مهر طبیعت با دیده جان ، محو تماشای بهاریم ? ما ، آتش افتاده به نیزار ملالیم ، ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم ، بگذار که سرمست و غزل خوان من و خورشید بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم ? ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• زندگی، گرمی دل های به هم پیوسته‌ست تا در آن دوست نباشد همه درها بسته‌ست در ضمیرت اگر این گُل ندمیده‌ست هنوز، عطر جان‌پرور عشق گر به صحرای نهادت نوزیده‌ست هنوز دانه‌ها را باید از نو کاشت... آب و خورشید و نسیمش را از مایه‌ی جان خرج می‌باید کرد رنج می‌باید برد دوست می‌باید داشت! با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد با سلامی که در آن نور ببارد لبخند دست یکدیگر را بفشاریم به مهر جام دل‌هامان را مالامال از یاری‌، غمخواری بسپاریم به هم بسراییم به آواز بلند : ـ شادی روی تو ! ای دیده به دیدار تو شاد باغِ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه، عطر افشان گلباران باد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
گفته بودی که چرا محو تماشای منی     آن چنان محو که یک دم مژه بر هم‌نزنی مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24