•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
اَفسوس بَرین عُمر گرانمایه که بگذشت
ما از سَر تقصیر و خطا درنگذشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شَب و روزند
ما شَب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم...
ایام به کام ❣
࿐ྀུ༅🦋🕊࿇༅═┅
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
در ره عشق تو ای شوخ پریزاد منم
که همه عمر گرفتار به رنج و محنم
#ملامحمد_حکیم_هیدجی
࿐ྀུ༅🦋🕊࿇༅═┅
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
امید، داروی روزانه بیچارگان است.
#هرشل
࿐ྀུ༅🦋🕊࿇༅═┅
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
برای خواب معصومانهی عشق
كمك كن بستری از گل بسازيم
برای كوچ شب هنگام وحشت
كمك كن با تن هم پل بسازيم
كمك كن سايه بونی از ترانه
برای خواب ابريشم بسازيم
كمك كن با كلام عاشقانه
برای زخم شب مرهم بسازيم
بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
ميون سفرهی شب تو با من
بذار بين من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو میشناسم ای شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پيداست
كه از ايل و تبار عاشقایی
تو رو میشناسم ای سر در گريبون
غريبگی نكن با هق هق من
تن شكسته تو بسپار به دست
نوازشهای دست عاشق من
به دنبال كدوم حرف و كلامی؟
سكوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت، قلب عاشقهای دنياست
تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و آينه بردی
چرا از سايههای شب بترسم
تو خورشيدُ به دست من سپردی
كمك كن جاده های مه گرفته
من مسافرو از تو نگيرن
كمك كن تا كبوترهای خسته
رو يخ بستگی شاخه نميرن
كمك كن از مسافرهای عاشق
سراغ مهربونی رو بگيريم
كمك كن تا برای هم بمونيم
كمك كن تا برای هم بميريم
کسی به فکر مریمهای پرپر
کسی به فکر کوچ کفترا نیست
به فکر عاشقای در به در باش
که غیر از ما کسی به فکر ما نیست
بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
ميون سفرهی شب تو با من
بذار بين من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
#ایرج_جنتی_عطایی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
#فاضل_نظری
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
از این قفس نتوانم دوباره پَر گیرم
چو مرغکیکه بهچنگ عقاب تقدیرم
شکست بالمرا سنگ بیتو بودنها
بریدمازهمهکسبیتومنزجانسیرم
#جعفر_جعفری #راضی_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#امام_حسین_ع
فرازی از زیارت امام حسین(ع) از زبان امام زمان(عج):
أَلسَّلامُ عَلی مَنِ الاْئِـمَّـهُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ،
سلام بر آن کسی که امامان از نسل اویند،
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#امام_حسین_ع
"آن سرو پا برجا که بر عزت، سوار ست
بیشکدلاور مردِ میهن، #پاسدار ست"
دروصفاوتنها همینیکجملهکافیست
نامش برای مرز و بومم، اعتبار ست
هرچندنور چشم ما هست این گل ناز
درچشمِ بدخواهانِ ایرانمثل خارست
امنیت و آرامشِ کشور ، به دستش
او نعمتی از جانب پرودگار ست
حالا که منهم، همسرِ یک پاسدارم،
حتی سرودن هم برایش افتخار ست
#نگین_نقیبی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۱۹۶
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک* در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری
که مهرش در میان جان و مهرش بر دهان باشد
پری رویا چرا پنهان شوی از مردم چشمم
پری را خاصیت آنست کز مردم نهان باشد
نخواهم رفتن از دنیا مگر در پای دیوارت
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از رای تو برگردم بخیل و ناجوانمردم
روان از من تمنا کن که فرمانت روان باشد
به دریای غمت غرقم گریزان از همه خلقم
گریزد دشمن از دشمن که تیرش در کمان باشد
خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد
میانت را و مویت را اگر صد ره بپیمایی
میانت کمتر از مویی و مویت تا میان باشد
به شمشیر از تو نتوانم که روی دل بگردانم
و گر میلم کشی در چشم میلم همچنان باشد
چو فرهاد از جهان بیرون به تلخی میرود سعدی
ولیکن شور شیرینش بماند تا جهان باشد
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزلی از حافظ که فقط امام حسین(ع)، مصداق آن است!
ایفروغِماهِحُسن، ازرویرخشانشما
آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما
عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده
بازگرددیا برآید؟ چیست فرمان شما؟
امام حسین(ع) که پیش از ولادت خود، از سمت خداوند به شرف شهادت سرافراز شده بودند، اجابت دعا را نیز در زیر قبه خود دارا هستند. در بین غزلیات شمس، این غزل از مولوی که در خصوص افرادی است که به شهادت راستین خداوند نائل شدهاند، بیشتر مرا به یاد حضرت سیدالشهدا(ع) میاندازد که سروده است:
باز آمد آن مغنی با چنگ ساز کرده
دروازهی بلا را بر عشق باز کرده
بازار یوسفان را از حسن بر شکسته
دکّان شکّران را یک یک فراز کرده
شمشیر در نهاده سرهای سروران را
وآن گاهشانز معنی بس سرفرازکرده
خودکشتهعاشقانرادرخونشاننشسته
و آن گاه بر جنازه هر یک نماز کرده
آنحلقههایزلفتحلقکهراست روزی
ای ما برون حلقه گردن دراز کرده
ازبسکهنوحعشقتچوننوحنوحهدارد
کشتی جان ما را دریای راز کرده
اییکختن شکسته ایصدختننموده
وز نیم غمزه ترکی سیصد طراز کرده
بخت ابد نهاده پای تو را به رخ بر
کت بنده کمینم وآنگه تو ناز کرده
ای خاک پای نازت سرهای نازنینان
وز بهر ناز تو حق شکل نیاز کرده
ای زرگر حقایق ای شمس حق تبریز
گاهم چو زر بریده گاهم چو گاز کرده
از قول بانو امالسلمه نقل شده است. روزی پیامبر(ص) به من فرمودند: بر جلوی درب خانه بایستم و فردی را پذیرا نشوم، زیرا قرار است وحی نازل شود، ایستاده بودم که سیدالشهدا(ع) با شیطنت کودکی خود در حال دویدن داخل شدند و به نزد پیامبر(ص) داخل خانه رفتند. بعد از مدتی که گذشت، هیچ یک از این معصومین بیرون نیامدند و من نگران شدم، به داخل خانه رفتم و دیدم که پیامبر(ص) یک مشت خاک قرمز بر دست دارند و از این دست به آن دست میکنند و اشکهای ایشان سرازیر شده است، همچنین امام حسین(ع) هم در آغوش پدربزرگ خود در آرامش خوابیده است.
در چنین شرایطی از حضرت رسول(ص) پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است؟ حضرت پاسخ دادند: «جبرئیل بر من نازل شد و این خاک را از عراق برای من آورده است و خبر داد، که بعضی از نااهلان امت من این پسرم را به قتل خواهند رساند.» لازم به ذکر است عایشه نیز چنین امری را بیان کرده است.
عظمت روان ملکوتی حضرت سیدالشهدا(ع) در شب عاشورا همواره برای ما آموزنده است، از قول حضرت سجاد(ع) بیان میشود که امام حسین(ع) بعد از امان گرفتن از لشکر یزید در شب تاسوعا، بر در خیمه نشسته بودند و درحالی که من در تب بیماری در بستر افتاده بودم، عمهام زینب(س) در کنار من بودند و یکی از لشکریان پدرم در حال صیقل دادن شمشیر ایشان بود. امام حسین(ع) چند بیت اندوهگین را شروع به خواندن کردند:
《ای دنیا! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی. همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.》
در چنین شرایطی امام سجاد(ع) متوجه شد که امام حسین(ع) به رسیدن قرب حضرت حق نزدیک شده است، اما حضرت زینب(س) گریهکنان خود را به نزدیک امام حسین(ع) رساند و سیدالشهداء(ع) فرمودند که خواهرم، اگر کبوتر را آزاد بگذارند، در خانهاش میخسبد» اما من را آزاد نگذاشتند». حضرت زینب(س) در چنین شرایطی فریاد کشید و گفت: «ای وای بر من، خود خبر مرگ خود را پیشاپیش میدهید و بر زمین افتادند». پدرم سر خواهرشان را بر دامن گرفتند و گفتند: «ای خواهرم، مبادا شیطان بردباریات را ببرد، مبادا در مرگ من چنگال به چهره زنی، همانگونه که خدای فرمان داده است سوگواری را به جای آورید. ما سوگوار امام حسن(ع)، امیرالمؤمنین(ع)، رسول اکرم(ص) و مادرمان حضرت فاطمه زهرا(س) هستیم.»
چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی
چونکه بهبخت مارسد اینهمه ناز میکنی
حافظ در غزل شماره ۱۲ خود سروده است:
ایفروغِماهِحُسن، ازرویرخشانشما
آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما
عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده
بازگرددیا برآید؟ چیست فرمان شما؟
بنا بر این روایات، تنها مصداقی که برای این شعر حافظ پیدا خواهم کرد، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است، زیرا ایشان تنها کسی هستند که برای خداوند از مال، جان و تمام دارایی خود هیچ دریغی نکردند. مردم در آن زمان نمیدانستند که پیامبر(ص) را کریم بدانند یا سیدالشهداء(ع) را کریم اهلبیت بخوانند، زیرا هر دو وجود بزرگوار در کریمی و کرامت بیبدیل بودند.
#محمود_مهدوی_دامغانی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#جانباز
در راهِ حقیقت من، دل داده و جانبازم
بر جسمِ پر از زخمم می بالم و می نازم
با یارچو بستم من عهدی ز ازل یاران
صدجان اگرش بازممنخویش نمیبازم
بیدستم و پا اما تاخون به رگم باشد
باصبر و شکیبایی برخصمِ زبون تازم
سخت است اگرجسمیدرهم شکنداما
ازعشقِ وطن هر دم با درد و بلا سازم
راز دل بیمارم اغیار چه می داند؟!
دلدار فقط داند حالِ دلِ پر رازم
باید که حقیقت را بر تخت نشانم تا
آن دیوِ مفاسد را از تخت بر اندازم
دستم بگرفتند و دادند پر و بالی
اکنون بهجنان باشد سیرِمن و پروازم
راوی زده ام چنگی بر تارِ سرِ زلفش
تا بشنود عالم این سازِ من و آوازم
#اکبرامیرخانی #راوی
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود
عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی
چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش
نغمه ها بودی مرا تا همزبانی داشتم
#رهى_معيرى
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24