•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
ای دوست مراعاشقِ جانان بنویس
دلداده ی دلربایِ کنعان بنویس
باجرگه ی رندان بنما مشورتی
درجرگه مرا غلام و دربان بنویس
دعوت شدگان راهمه از جان بپذیر
باخونِ جگر برگِ فراخوان بنویس
بگذار قیامت بشود یک امشب
ازحرمت واحترام وایمان بنویس
بنویس که نان حرمتِ دیگر دارد
ازشاعرِ بی خانه وبی نان بنویس
ازبهرِ نمک آنکه زجانش گذرد
اورابه جهانِ عشق سلطان بنویس
آهنگِ وفا را بنواز از تهِ دل
از زخم وعلاجِ درد و درمان بنویس
مصباحم و جامانده ام از قافله اش
احوالِ مرا زار وپریشان بنویس
#داودواعظی #مصباح_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست
#هوشنگ_ابتهاج
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند
عالم همه دریا شود دریا ز هیبت لا شود
آدم نماند و آدمی گر خویش با آدم زند
دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک
زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند
بشکافد آن دم آسمان نی کون ماند نی مکان
شوری درافتد درجهان، وین سور بر ماتم زند
گه آب را آتش برد گه آب آتش را خورد
گه موج دریای عدم بر اشهب و ادهم زند
خورشید افتد در کمی از نور جان آدمی
کم پرس از نامحرمان آن جا که محرم کم زند
مریخ بگذارد نری دفتر بسوزد مشتری
مه را نماند، مِهتری، شادّیِ او بر غم زند
افتد عطارد در وحل آتش درافتد در زحل
زهره نماند زهره را تا پرده خرم زند
نی قوس ماندنی قزح نی باده ماند نی قدح
نی عیش ماند نی فرح نی زخم بر مرهم زند
نی آب نقاشی کند نی باد فراشی کند
نی باغ خوش باشی کند نی ابر نیسان نم زند
نی درد ماند نی دوا نی خصم ماند نی گوا
نی نای ماند نی نوا نی چنگ زیر و بم زند
اسباب در باقی شود ساقی به خود ساقی شود
جان ربی الاعلی گود دل ربی الاعلم زند
برجه که نقاش ازل بار دوم شد در عمل
تا نقشهای بیبدل بر کسوه معلم زند
حق آتشی افروخته تا هر چه ناحق سوخته
آتش بسوزد قلب را بر قلب آن عالم زند
خورشیدحق دل شرق اوشرقی که هردم برق او
بر پوره ادهم جهد بر عیسی مریم زند
#مولانا
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
کاش دنیا شکل دیگر سرنوشتم مینوشت
یا وجودم را خدا از خاک، بهتر میسرشت
وای اگر روز ازل آب طهورش را خدا...
سهمانسانوسعتیکقطرهمیزد رویخِشت...
#محمد_حسین_نظری
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#یاصاحبالزمان
دلتنگم و نیست جز تو درمان ، الغوث
من دشـتم و تو همیشـه باران ،الغوث
عجل لولیک الفرج چشـمه ی نور
شب خیمه زده به قصد ایمان، الغوث
#محمدجواد_منوچهری
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۳۴۸
چشم خدا* بر تو ای بدیع شمایل
یار من و شمع جمع و شاه قبایل
جلوه کنان می روی و باز می آیی
سرو ندیدم بدین صفت متمایل
هر صفتی را دلیل معرفتی هست
روی تو بر قدرت خدای دلایل
قصه لیلی مخوان و غصه مجنون
عهد تو منسوخ کرد ذکر اوایل*
نام تو می رفت و عارفان بشنیدند
هر دو به رقص آمدند سامع و قایل
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
سد سکندر نه مانعست و نه حائل
گو همه شهرم نگه کنند و ببینند
دست در آغوش یار کرده حمایل
دور به آخر رسید و عمر به پایان
شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل
گر تو برانی کسم شفیع نباشد
ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل
با که نگفتم حکایت غم عشقت
این همه گفتیم و حل نگشت مسائل
سعدی از این پس نه عاقلست نه هشیار
عشق بچربید بر فنون فضایل
چشم خدا...: توجه و عنایت خدا
اوایل: پیشینیان
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شبه و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبُد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی
اَحدٌ لَیسَ کمِثلِه صَمدٌ لیس له ضِد
لَمِنَ المُلک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان «سنایی» همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
#سنایی_غزنوی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان(عج)
کاش کآنشوخ سیَهچشم منازپردهٔ غیب
همچو آهوی خُتن سر به بیابان زندا
#ملامحمد_حکیم_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#امام_سجاد
#زینالعابدین (علیهالسلام)
هیچکس مثل من، در این عالم، وسط شعلهها امام نشد
در شروع امامتش چون من، اینقَدَر دورش ازدحام نشد
لشکری نانجیب میآمد، خیمه غارت شد و در آتش سوخت
غیرِ زهرا، به هیچ معصومی، اینقَدَر گرم، احترام نشد
روضه از این شدیدتر هم هست؟ لحظهای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من، اما خواستم پا شَوم ز جام نشد
به لب تشنهی علی اصغر، به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز، هیچ شمشیری، اینقدر تشنه در نیام نشد
رفتنِ شاهزادهای چون من، به اسیری به یک طرف، اما
در سفر، اینقَدَر غُل و زنجیر، گردن بنده و غلام نشد
آه! زینب کجا و بزم یزید؟ او کجا و جواب ابنزیاد؟
باز هم صد هزار مرتبه شکر، چون که با شمر همکلام نشد
این چهل سال گریهام، شاید از همان روز اربعین باشد
هر قَدَر عمه، سعی کرد صبور به حسینش کُند سلام نشد
دیدم از زیر چادرش زینب، گفت، طوری که نشنود عباس:
رنجها دیدهام حسین! اما هیچ جایی شبیه شام نشد
گفت: شرمندهام برادر جان! رفتم و بی سهساله برگشتم
روی آن زخمهای بیحدش، دست زینب هم التیام نشد
منِ سجاد، اینقَدَر خواندم در مدینه نماز و هیچکدام
آخرش مثل آن نمازی که عمهام خواند، بیقیام نشد
#قاسم_صرافان
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان(عج)
دلآرامم!
باز در آدینهای پر از دلتنگی
و در بیتهای خیس اشک
با واژههای منتظِر
میخوانمت!
و از زیادی عطش دیدارت
در خوابها
میجویمت!
چقدر تو را چشم در راهی سخت و سنگین است
که یک یک آدینههایم بی تو به سر میشود
ای تمام خواهشم!
آرام دلم!
قدری تعجیل کن
ای نبضِ نابِ دلبرانه...
#پریسا_صالحی
#منتظِر_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
#شهید
#یادنامه_شهدای_هیدج
#شهید_مهدی_افشاری
پنجم مردادماه (سال ۱۳۶۶) سالروز شهادت #شهید_مهدی_افشاری گرامی باد.
نام: مهدی
نام خانوادگی: افشاری
نام پدر: محمدهادی
نام مادر: قمرمیرزائی
تاریخ تولد : ۱ مرداد سال ۱۳۴۷
محل تولد: تهران
وضعیت تاهل: مجرد
میزان تحصیلات: دیپلم
عضویت: بسیجی
تاریخ شهادت: ۵ مرداد ۱۳۶۶
محل شهادت: شلمچه
نحوهٔ شهادت: درگیری مستقیم بادشمن
سِن در زمان شهادت: ۱۹سالو ۴ روز
خصوصیات بارز اخلاقی: شجاع، ورزشکار، شوخطبع
محل مزار شهید: بهشت زهرا_ تهران
روحش شاد و یادشان گرامی باد.
برای اطلاع بیشتر از زندگینامه و خاطرات شهید به صفحات ۵۳۵ تا ۵۵۰ کتاب《 #ازشکن_زلف_یار》به قلم #عارف_یارقلی_هیدجی مراجعه فرمائید.
✍️ #عارف_یارقلی_هیدجی
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24