eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
503 عکس
68 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• (۱۰۳) : آغزوننان یِکَه دانوشیر. ترجمه: گُنده‌تر از دهانش حرف می‌زند. توضیح: این ضرب‌المثل که در فارسی نیز تقریبا" به همین شکل و مضمون است زمانی استفاده می‌شود که فردی بخواهد طرف مقابل خود را تحقیر کرده و بگوید حرفی که زده فراتراز حد و اندازه اوست. شاهد مثال اینکه شاعر مشهور معاصر ایران زمین، در پی تهدید رئیس جمهور امریکا با زبان شعر پاسخ داده و در مطلع شعری گفته است. هر علفی‌که می‌جوی، مَزمَزه‌کن، بیان مکن یا که اگر غلط کنی، گنده‌تر از دهان مکن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
سعدیا! دیگر بنی‌آدم برادر نیستند ❌ سعدیا! دیگر بنی‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک‌اندام‌و پیکر نیستند عضوهای‌بی‌شماری رابه‌ درد آورده چرخ عضوهای دیگر اما یار و یاور نیستند کودک‌چشم‌آبی غرب‌و سیه‌چشم عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شایداطفالیکه‌اکنون‌درفلسطین‌زنده‌اند تارِسَدشعرم‌به‌این‌مصراع،دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌زمین مادرانِ داغ کودک‌دیده مادر نیستند نزد آنانی که می‌گریند در سوگ سگان صحنه‌های قتل‌‌انسان گریه‌آور نیستند کاش‌بی‌بی‌سی‌سوال‌از باربی‌سازان‌کند این‌عروسکهاکه‌می‌سوزنددخترنیستند؟ ای‌نتانیاهو اگرمردی تو بامردان بجنگ گر چه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند بی‌مروت‌کودک‌انداین‌هانه‌مردان‌حماس خانه‌‌انداین‌هاکه‌شدویرانه‌سنگرنیستند کودکان هر چند بسیارند در ویرانه‌ها ساقه‌های ترد ریحان‌اند لشکر نیستند خادمان کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یاکه‌اهل‌جنگ‌جز بارقص خنجرنیستند باردیگر خوگرفت این‌قوم بادخترکشی؟ یاکه غیرت داده ازکف یادلاور نیستند؟ پشته‌ها ازکشته‌هاپیداست‌دنیاکور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ها کر نیستند؟ تا به کی کودک‌کشی در غزه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟! کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• در غم شعری از این سرزمین که رونق و فر و وقار داشت شهری پرآب بود، در آتش چه کار داشت؟ یکباره ازچه سوخت؟ چراگشت چون خزان؟ این خاک غرق گل که شمیم بهار داشت ای مردمی که بار نخست است شهرتان از درد و داغ، تجربه‌ای ناگوار داشت بی‌شک جهنّمی که شما را احاطه کرد بغضی نهفته بود و سر انفجار داشت این آتش جهنده‌ی سرکش، نه از شما از حاکمان سرکش‌تان انزجار داشت شکر خدا که این شرر بی‌امان فقط با خانه‌هایتان سر ناسازگار داشت شکر خدا ز مهلکه بردید جان به در چون سرزمین‌تان همه سو سایه‌سار داشت چون داشتید جمله ز آتش، گریزگاه هر کس گریخت خیل پرستار و یار داشت اما چه دید مظلوم بی‌سلاح از لشکری که اسلحه‌ی بی‌شمار داشت در نیز کودک لرزان خسته کاش همچون شما ز مهلکه راه فرار داشت برخطه‌ای که مثل قفس، تنگ و کوچک است راه نفس نماند که هر سو حصار داشت دیدید چند کشته اگر در کنار خویش در هر تنی جسدی در کنار داشت باریکه‌ بود، در دل ویرانه‌ها ولی نعش عیان و گم‌شده، دهها هزار داشت یک‌سال‌ونیم سوخت و باختر با اهل دشمنی آشکار داشت یک‌سال‌ونیم سوخت ولی دولت شما هر لحظه زخم بیشتری انتظار داشت چون آتشی که هست به دنبال‌تان هنوز با اهل کینه‌ی دنباله‌دار داشت از کشته پشته ساخت اگر دیو روسیاه از خویش؟ نه! ز کاخ سفید اختیار داشت کشتار کرد غاصب بی‌آبرو بسی با پول‌تان که در همه جا اعتبار داشت آری برای نسل‌کشی، راحت خیال از دولت شما به وفور دلار داشت از آستین غرب درآورد سر برون این اژدها که حنجره‌ای شعله‌بار داشت تا در حریق، شخم زند خاک را گاوآهنی ز پول شما نونوار داشت با خرج حاکمان شما بهر قتل عام از بمب‌های چندتنی کوله‌بار داشت از تکه‌های پیکر اطفال بی‌گناه صیاد به هرسو شکار داشت هر جا که پا نهاد چرا دولت شما از قتل عام، خاطره‌ای ماندگار داشت؟ حالا که سوخت شهر شما یاد ما کنید آیا کم این دیار دل داغدار داشت؟ ایران هم از قدیم، جراحات بی‌شمار بر تن ز حاکمان شما یادگار داشت یاد آورید از ستم دولت شما بر ملتی که ریشه و اصل و تبار داشت پنجاه سال فتنه و تحریم و جنگ را در سر به قصد سیطره بر این دیار داشت در سربریدن و ترور و قتل‌عام نیز تکفیریان بسی به یمین و یسار داشت داعش به جان منطقه انداخت چون رتیل آری در آستین نه فقط پنجه، مار داشت جز شر ندیده‌ایم ز حکام‌تان ولی ایران نه با شما سر این کارزار داشت ما هم شریک درد شماییم چون‌که فارس از باستان به داد و دهش اشتهار داشت آموخت درس مهر و مدارا به آدمی سعدی که کاخی از سخن استوار داشت فرمود مردمان همه اعضای یک تن‌اند هرگز ندید کس، سر و پیکر نقار داشت قلب است بی‌قرار، اگر پا و سر شکست دست است غمگسار، اگر دیده خار داشت پس متحد شویم که تابان شود به مهر آیینه‌مان که این همه گرد و غبار داشت درمان کنیم درد خسته را خاکی که زخم کهنه ز گرگان هار داشت می‌خواهم از خدا که ز باران رحمتش ریزد به خاک‌تان که بسی برگ و بار داشت هم خانه‌های برآرند سر ز خاک هم خانه‌ی شما که گل و سبزه‌زار داشت هم مسلمین خلاص شوند از گزند غرب هم امت مسیح که از کینه عار داشت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24