eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
503 عکس
67 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• چنان به کوی تو آسوده از بهشت برینم که در ضمیر نیامد خیال حوری عینم کمند طره نهادی به پای طاقت و تابم سپاه غمزی کشیدی به غارت دل و دینم نه دست آن که دمی دامن وصال تو گیرم نه بخت آن که شبی جلوهٔ جمال تو بینم مرا چه کار به دیدار مهوشان زمانه که با وجود تو فارغ ز سیر روی زمینم ز رشک مردن من جان عالمی به لب آید اگر به روی تو افتد نگاه باز پسینم ز بس که هر سر مویم هوای مهر تو دارد نمی‌برم ز تو گر سر بری به خنجر کینم ز حسرت لب میگون و جعد غالیه سایت رفیق لعل بدخشان، شریک نافهٔ چینم معاشران همه مشغول عیش و عشرت و شادی به غیر من که شب و روز با غم تو قرینم چگونه شاد نباشد دلم به گوشه نشینی که خال گوشهٔ چشم تو کرده گوشه‌نشینم بر آستانهٔ آن پادشاه حسن فروغی کمان کشیده ز هر گوشه لشکری به کمینم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• نخست نغمهٔ عشاق فصل گل این است که داغ لاله‌رخان به ز باغ نسرین است فغان ز دامن باغی که باغبان آنجا همیشه چشم امیدش به دست گل‌چین است سپرده مرهم زخمم فلک به دست مهی که صاحب خط خوش‌بوی و خال مشکین است علاج نیست خلاص از کمند او ورنه ز پای تا به سرم چشم مصلحت بین است به عهد عارض گلگون او بحمدالله که کار اهل نظر ز اشک دیده رنگین است کسی که شهد محبت چشیده می‌داند که تلخ از آن لب نوشین به طعم شیرین است اسیر آن خط سبزم که مو به مو دام است غلام آن سر زلفم که سر به سر چین است به هر کجا که منم شغل اختران مهر است به هر زمین که تویی کار آسمان کین است سواد زلف تو مجموعهٔ شب و روز است نگاه چشم تو غارتگر دل و دین است قد تو وقت روش رشک سرو و شمشاد است رخ تو زیر عرق شرم ماه و پروین است فروغی از سخن دوست لب نمی‌بندد که نقل مجلس فرهاد نقل شیرین است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• دی چو تیر از برم آن ترک کمان دار گذشت تا خبردار شدم کار دل از کار گذشت با وجودی که نه شب دیده‌ام او را و نه روز شب و روزم همه در حسرت دیدار گذشت چه نگه بود که دل از کف عشاق ربود چه بلا بود که بر مردم هشیار گذشت گر صفای می ناب و رخ ساقی این است کس نیارد ز در خانه خمار گذشت تا دلت خون نکند لاله رخی کی دانی که چه‌ها بر سرم از دیدهٔ خون‌بار گذشت قامت شاخ گل از بار خجالت خم شد هر گه آن سرو خرامنده به گل‌زار گذشت عاشقان رخ آن تازه جوان پیر شدند وقت آزادی مرغان گرفتار گذشت طالع خفته‌ام از خواب برآمد وقتی که به سر وقت من آن دولت بیدار گذشت من که از سلطنت امکان گذشتن دارم نتوان ز گدایی در یار گذشت گر به یک لحظه دو صد بار کشی در خونم ممکنم نیست ز عشق تو به یک بار گذشت عشقت از چار طرف بست ره چارهٔ ما که میسر نشود از تو به ناچار گذشت چه کنم گر نکنم صبر فروغی در عشق گر نیارد دلم از صحبت دلدار گذشت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف   طرف کرم ز کس نبست این دل پراميد من گر چه سخن همی برد قصه من به هر طرف از خم ابروی توام هيچ گشایشی نشد وه که در این خيال کج عمر عزیز شد تلف ابروی دوست کی شود دست کش خيال من کس نزدهست از این کمان تير مراد بر هدف چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل یاد پدر نمی کنند این پسران ناخلف من به خيال زاهدی گوشه نشين و طرفه آنک مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف صوفی شهر بين که چون لقمه شبهه میخورد پاردمش دراز باد آن حيوان خوش علف حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مشغول رخ ساقی، سرگرم خط جامم درحلقهٔ میخواران، نیک است سرانجامم اول نگهش کردم آخر به رهش مردم وه وه که چه نیکو شد آغازم و انجامم شب‌های فراق آخر بر آتش دل پختم داد از مه بی‌مهرم، آه از طمع خامم خیز ای صنم مهوش از زلف و رخ دلکش بگسل همه زنارم، بشکن همه اصنامم گر طره نیفشانی، کی شام شود صبحم ور چهره نیفروزی کی صبح شود شامم هم حلقهٔ گیسویت سر رشتهٔ امّیدم هم گوشهٔ ابرویت سرمایهٔ آرامم آسوده کجا گردم تا با تو نیاسایم آرام کجا گیرم تا با تو نیارامم تا با تو نپیوندم کی میوه دهد شاخم تا با تو نیامیزم کی شاد شود کامم در عالم زیبایی تو خواجهٔ معروفی در گوشهٔ تنهایی من بندهٔ گمنامم گر آهوی چشم تو سویم نظر اندازد هم شیر شود صیدم، هم چرخ شود رامم دی باز فروغی من دلکش غزلی گفتم کز چشم غزال او شایستهٔ انعامم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• تا اختیار کردم سر منزل رضا را مملوک خویش دیدم فرماندهٔ قضا را تا ترک جان نگفتم آسوده‌دل نخفتم تا سیر خود نکردم، نشناختم خدا را چون رو به دوست کردی، سر کن به جور دشمن چون نام عشق بردی، آماده شو، بلا را دردا که کشت ما را شیرین لبی که می‌گفت من داده‌ام به عیسی انفاس جان‌فزا را یک نکته از دو لعلش گفتیم با سکندر خضر از حیا بپوشید سرچشمهٔ بقا را دوش ای صبا از آن گل در بوستان چه گفتی کاتش به جان فکندی مرغان خوش نوا را بخت ار مدد نماید از زلف سر بلندش بندی به پا توان زد صبر گریز پا را یا رب چه شاهدی تو کز غیرت محبت بیگانه کردی از هم، یاران آشنا را آیینه رو نگارا از بی‌بصر حذر کن ترسم که تیره سازی دلهای با صفا را گر سوزن جفایت خون مرا بریزد نتوان ز دست دادن سر رشتهٔ وفا را تا دیده‌ام فروغی روشن به نور حق شد کمتر ز ذره دیدم خورشید با ضیا را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• گر در شمار آرم شبی نام شهیدان تو را فردای محشر هر کسی گیرد گریبان تو را گر سوی مصرت بردمی خون زلیخا خوردمی زندان یوسف کردمی چاه زنخدان تو را سرمایهٔ جان باختم تن را ز جان پرداختم آخر به مردن ساختم تدبیر هجران تو را هر چند بشکستی دلم از حسرت پیمانه‌ای اما دل بشکسته‌ام نشکست پیمان تو را هر گه که بهر کشتنم از غمزه فرمان داده‌ای بوسیدم و بر سر زدم شاهانه فرمان تو را گر خون پاکم را فلک بر خاک خواهد ریختن حاشا که از چنگم کشد پاکیزه دامان تو را گر بخت در عشقت به من فرمان سلطانی دهد سالار هر لشگر کنم برگشته مژگان تو را اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگر ترسم که سازد آشکار اسرار پنهان تو را آشفته خاطر کرده‌ام جمعیت عشاق را هر شب که یاد آورده‌ام زلف پریشان تو را دانی کدامین مست را بر لب توان زد بوسه‌ها مستی که بوسد دم به دم لبهای خندان تو را زان رو فروغی می‌دهد چشم جهان را روشنی کز دل پرستش می‌کند خورشید تابان تو را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• دی چو تیر از برم آن ترک کمان دار گذشت تا خبردار شدم کار دل از کار گذشت با وجودی که نه شب دیده‌ام او را و نه روز شب و روزم همه در حسرت دیدار گذشت چه نگه بود که دل از کف عشاق ربود چه بلا بود که بر مردم هشیار گذشت گر صفای می ناب و رخ ساقی این است کس نیارد ز در خانه خمار گذشت تا دلت خون نکند لاله رخی کی دانی که چه‌ها بر سرم از دیدهٔ خون‌بار گذشت قامت شاخ گل از بار خجالت خم شد هر گه آن سرو خرامنده به گل‌زار گذشت عاشقان رخ آن تازه جوان پیر شدند وقت آزادی مرغان گرفتار گذشت طالع خفته‌ام از خواب برآمد وقتی که به سر وقت من آن دولت بیدار گذشت من که از سلطنت امکان گذشتن دارم نتوان ز گدایی در یار گذشت گر به یک لحظه دو صد بار کشی در خونم ممکنم نیست ز عشق تو به یک بار گذشت عشقت از چار طرف بست ره چارهٔ ما که میسر نشود از تو به ناچار گذشت چه کنم گر نکنم صبر فروغی در عشق گر نیارد دلم از صحبت دلدار گذشت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• تا کی در انتظار قیامت توان نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی دانی که چیست حاصل انجام عاشقی جانانه را ببینی و جان را فدا کنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈• گفتم که‌چیست راهزن عقل‌و دین من گفتا که چین زلف و خط عنبرین من گفتم که الامان ز دم آتشین من گفتا که الحذر ز دل آهنین من گفتم که طرف دامن دولت به‌دست کیست گفتا به دست آن که گرفت آستین من گفتم که امتحان سعادت به کام کیست گفتا که کام آن که ببوسد زمین من گفتم که بخت نیک بگو هم قرین کیست گفتا قرین آن که شود هم نشین من گفتم که بهر چاک گریبان صبح چیست گفتا ز رشک تابش صبح جبین من گفتم که از چه خواجه انجم شد آفتاب گفتا ز بندگی رخ نازنین من گفتم که ساحری ز که آموخت سامری گفتا ز چشم کافر سحر آفرین من گفتم کجاست مسکن د‌ل‌های بی‌قرار گفتا که جعد خم به خم چین به چین من گفتم هوای چشمهٔ کوثر به سر مراست گفتا که شرمی از لب پر انگبین من گفتم کدام دل به غمت خرمی نخواست گفتا دل فروغی اندوهگین من •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• شب شد ز تار طرهٔ تو روز روشنم روزی به دیدن شب تارم نیامدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24