eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
503 عکس
67 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• تو را من چشم در راهم تو را من چشم در راهم، شباهنگام که می‌گیرند در شاخ «تلاجن» سایه‌ها رنگِ سیاهی، وز آن دل‌خستگانت راست اندوهی فراهم، تو را من چشم در راهم. شباهنگام، درآن دم که برجا درّه‌ها چون مرده‌ماران خفتگانند، درآن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام، گرَم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی‌کاهم تو را من چشم در راهم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24            
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• در پیله تا به کِی، بر خویشتن تنی؟ پرسید کرم را، مرغ از فروتنی تا چند منزوی، در کنجِ خلوتی در بسته تا به کِی، در مَحبسِ تنی؟ در فکرِ رَستنم، پاسخ بِداد کِرم خلوت نشسته ام زین روی منحنی فرسوده جانِ من، از بس به یک مدار بر جای مانده ام چون فطرتِ دَنی همسالهای من، پروانگان شدند جَستند از این قفس، گشتند دیدنی یا سوخت جانشان، دهقان به دیگران جز من که زنده ام در حالِ جانکَنی در حبس و خلوتم، تا وارَهم به مرگ یا پَر برآورم بَهرِ پریدنی اینک تو را چه شد، ای مرغِ خانگی! کوشش نمی کنی، پَری نمی زنی؟ پابنده ی چه ای؟ وابسته ی که ای؟ تا کِی اسیری و در حبسِ دشمنی؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• امروز زادروز است کسی که توانست میعارهای هزار ساله شعر پارسی را با شعرهایش، تحول بخشد علی اسفندیاری ۲۱ آبان ۱۲۷۶ خورشیدی در روستای یوش، از توابع بخش بلده شهرستان نور، به‌دنیا آمد.نام پدر او، ابراهیم‌خان اِعظام‌السلطنه به کشاورزی و گله‌داری مشغول . خواندن و نوشتن را نزد آخوندِ دِه فراگرفت... ۱۲ساله بود که به‌همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد باتشویق یکی از معلم‌هایش به نام (نویسنده و شاعر)به شعر گفتن مشغول گشت ، شعر بلند افسانه را به ، معلم قدیمی‌اش تقدیم نمود. پس از پایان تحصیلات در وزارت دارایی مشغول کار شد، اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد. در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به تغییر داد. نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضاء می‌کرد. دوران نوجوانی و جوانی مصادف است با توفان‌های سهمگین سیاسی ـ اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تأسیس جمهوری سرخ گیلان، روح حساس نیما نمی‌توانست از این توفان‌های اجتماعی بی‌تأثیر بمانَد. نیما ازنظر سیاسی تفکر چپ‌گرایانه داشت، و با نشریه ایران سرخ، همکاری قلمی داشت. ازجمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود، در دهه بیست خورشیدی، در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیئت مدیره کنگره بود. نیما یوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به‌دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست، او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می‌خواست با او ازدواج کند، اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید؛ بنابراین، عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت. سرانجام در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ ازدواج کرد. همسر وی،عالیه جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار بود.حاصل این ازدواج، که تا پایان عمر دوام یافت، فرزند پسری بود به نام که در سال ۱۳۲۱ به‌دنیا آمد. در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته‌نامه قرن بیستم به‌چاپ‌رساند.این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند و را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند. ، منتقد ادبی، معتقداست که حتی درابتدا که به سبک قدیم شعر می‌سرود، توانایی خود را نشان داد. هرچند این اشعار ازنظر فرم کهن هستند، نیما معانی و موضوعات جدیدی در آنها گنجانده است. در پاییز سال ۱۳۰۱ شعر «ای شب» را در روزنامهٔ هفتگی نوبهار منتشر کرد. با دو شعر «ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ ش) و «غراب» (مهر ۱۳۱۷ ش) آغاز شد و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد.مجله موسیقی سالهای ۲۰–۱۳۱۸، شعرهای جدی‌تر او را دربرداشت. گذشته از «صدای چنگ»، «قو»، «شمع کرجی» و فضای بیچون» -که شعرهای سالهای ۱۰–۱۳۰۵ است- شعرهای سالهای ۱۹–۱۳۱۶ - «گل مهتاب»، «ققنوس»، «مرغ غم»، «پریان»، «عنکبوت رنگ» و «خنده سرد» - چاپ می‌شود. او در ۶۴ سال زندگی خود توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می‌نمود، با شعرهایش تحول بخشد. یوشیج درحالی‌که به علت سرمای شدید یوش، به ذات‌الریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تأثیری نداشت و در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران دفن شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی ۳۴ سال پس از فوت نیما بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه‌اش در یوش منتقل کردند. آرامگاه او در کنار آرامگاه خواهرش، (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و آرامگاه (نویسنده و مترجم)در میان حیاط جای گرفته است. از شعرم خلقی به هم انگیخته‌ام خوب و بدشان به‌هم درآمیخته‌ام خود گوشه گرفته‌ام تماشا را کآب درخوابگه مورچگان ریخته‌ام ارسالی: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24