•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
هستی چه باشد ؟ آشفته خوابی
نقش فریبی موج سرابی
نخل محبت ، پژمرده شد، کو؟
فيض نسیمی ، اشك سحابی
در بحر هستی ، ما چون حبابیم
جز يك نفس نیست، عمر حبابی
از هجر و وصلم، حاصل همین بود:
یا انتظاری ، با اضطرابی
ما از نگاهت مستیم ، ورنه
کیفیتی نیست، در هر شرابی
از داغ حسرت، حرفی چه گوید؟
نا کامیابی، با کامیابی
دیدم رهی را، میرفت و میگفت:
هستی چه باشد ؟ آشفته خوابی!
#رهی_معیری
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
یا رب مرا به نیک و بدم، امتحان مکن
بد را بپوش از من و نیکم نهان مکن
بگذر ز من، به حق محمد (ص) و آل او
رسوا مرا به منظر خلق جهان مکن
#جعفر_جعفری #راضی_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
در عالم بالاست تماشایی اگر هست
بیرون ز مکان است و زمان جایی اگر هست
چیزی که به ما مانده همین برگ تمناست
در سینه عشاق تمنایی اگر هست
در غیبت خلق است اگر هست حضوری
در ترک تماشاست تماشایی اگر هست
آه است که از سینه افسوس برآید
در باغ جهان نخل تمنایی اگر هست
در آینهی ناز ، پری دیو نماید
صاف است جهان جان مصفایی اگر هست
بر گرد جهان دور زدن سهل نماید
خورشید صفت دیده بینایی اگر هست
گر دست فشاندن به دو عالم نتوانی
در دامن خلوت بشکن پایی اگر هست
صائب دل پر خون بود و دیده خونبار
در مجلس تو چشم تماشایی اگر هست
#صائب_تبریزی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#طنز
#روز_مرد
کادوی روز مرد
آن شنیـدستی کـه قبـل از روز مــرد
خـانمـی این پـرسش از آقـاش کـرد
ای بـه قـربان تـو گــردد جـان و تـن
گـو چـه گیـرم هـدیه از بهـر تـو من؟
گفت من کادو چه میخواهم چکار؟!
هسـت جـــورابــم تمـیـــــز و نـونَـوار!
اینکه تودرفکر من هستیبساست
خوشبحالم، یارِمنچونتو کس است
زن ولـی در پـرسشش اصــرار کـــرد
بـاز هـم گفـت و سخـن تکـــرار کـــرد
مرد مِس مِس کرد و گفتا زن بر او:
هـرچـه میخـواهــد دل تنگـت بگــو
خواست گـویـد، ناگهــان خندیـد زن
بـا اشـــاره گفــت: روی چشــــم مــن!
گفـت حـالا کــه ز مـن خـواهـی نظـر
هــدیـه و کــــادو ز بهــــر مــــن مَخــر
خــواهشـی دارم مـــن از آن نـازنیـن
کــه بـجـای هـدیه باشی بعــد از این...
کـــم رَوی رویِ مــخ و اعصــــاب مـن
غــــم نبــاری بـــــر رخِ شـــــاداب مـن
وان دگر کـــم پیش مـن غُرغُر کنی
کـاســههای صبــر مـن کـــم پـُر کنی
از تـمــــام هـــدیــــههـــای رنـگ رنـگ
در نگاهــم این بـود خـوب و قشنگ
در تحیُّـــر مــانـــد بــانـــــو زیـن رَکَــب
هــم زبــان و لـب گـــزیدی از عـجب
یک دوراهی بودو یکتصمیم سخت
غــرق در افـکــــار شـــد بــر روی تخت...
بـا خـود انـدیشیــــد ایـن یــا آن کنـم؟
کـار خـود، یا آنچه گفت آنسان کنم؟!
شـــد مصمـم نـاگــه از جـایش پـریــد
رفــت از بـــازار و جــورابـی خــریـد!
روز مرد و ایام بزرگداشت مقام پدر بر همگی مبارک باد.
🌷🌺🌼🌻💐🌹🥀🌸🍃🌻
#جعفر_محمدی_هیدجی #بهنیا
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
✍️ #آشنایی_با_شعرا (۵)
#حجتالاسلام_قربانعلی_مرسلی در سال ۱۳۲۲در شهر زیبای هیدج و در منزل باصفای مرحوم سبزعلی متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را پشت سر گذاشت ولی به دلیل نبود امکان مالی و تنها بودن پدر، به همراهی پدر در امر کشاورزی مشغول شد. بعد ازسالها برای ادامه تحصیل، وارد حوزهی علمیهٔ هیدج شدو نزد اساتید مدرسهٔ علوی دروس متداول را فراگرفت و قدم به وادی روحانیت گذاشت.
ازآن زمان، در تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام فعالیت داشته و سالهای طولانی در اقامه نماز جماعت در #مسجد_سادات_هیدج همت گماشتند.
از نوجوانی و با مشاهده اشعاری از شاعر هیدجی مرحوم #خیرالله_عسگری، طبع و توان سرودن شعر در خودرا یافته و از همان زمان اشعاری را میسرایند که همین روند رفته رفته اوج میگیرد.
ابتدا بهدلیل اینکه بیشتر اشعارشان نوحه و مراثی بوده و خودشان مداح و نوحهخوان بودند تخلّص غمگین را انتخاب میکنند ولی بعدها با توصیه برخی دوستان تخلّص #برهان را انتخاب میکنند.
وی درموضوعات و قالبهای مختلف شعر فارسی دارای آثاری هستند که تاکنون سه جلد از آنها به قرار زیر چاپ و منتشر شده است،
۱_ #نغمههای_برهان، حاوی غزلیات، رباعیات و ... ،
۲_ #خوشههای_معرفت، حاوی مثنویات ،
۳_ #آوائی_در_سکوت که در سال۱۴۰۲ منتشر شده است.
و از جمله آثار منتشر نشدهی ایشان میتوان به منظومه #پادشاهزاده_یوزارسیف_و_حکیم_بلوهر اشاره کرد که در بیش از چهارهزار بیت سروده شده است.
وی هماکنون نیز در هیدج سکونت دارند.
#حجتالاسلام_قربانعلی_مرسلی #برهان_هیدجی
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#علی.ع.
#روز_مرد
#پدر
#روز_پدر
خورشید از نگاه تو دیوانه میشود
شکر خدا که کعبه علیخانه میشود
او مرکز است و کل جهانی بِه گِرد او
هرکس علی طلبشده دردانه میشود
حتی خدابهعشق توسوگندخوردهاست
بی عشق تو، قسم گرهای وا نمیشود
آری نگاه گر بکنی ذرّه را علی
آن ذرّه از نگاه تو پروانه میشود
هو میزنم به میکده و از وجود عشق
دِیرو کنشت مسجدو میخانه میشود
من بی سوادم و به علیِّ علیعلی
هر جملهام کلام ادیبانه می شود
ازهرطرف که عشقنوشتم علیبخوان
جانم ز عشق نامِ تو پیمانه می شود
مستیِ هر عبادت ما ذکر حیدر است
تسبیحِ ذکر ما صدو ده دانه می شود
#زینب_حسامی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#علی.ع.
#روز_مرد
#پدر
#روز_پدر
پدر تاجِ شرافت قوّتِ جان
پدر دریایِعشقو مهر واحسان
پدر با دستهایِ پینه بسته
شودخوش.قلبوسیمایش خجسته
پدر دنیایِ ما ودینِ ما هست
پدر استادِ ما آئینِ ما هست
پدرآباستوباران استوناناست
نباشد گلشنِ هستی خزان است
پدر بعد از خدا باشد خداوند
دهد مارا به عرشِ قدس پیوند
پدر گنجینهی مهر و صداقت
پدر راهِ کمال است وسعادت
پدر آئینهی عشق وحیات است
پدر روشنگرِ راهِ نجات است
پدر آن نعمتِ یزدانِ پاک است
برای جان نثاری سینه چاک است
پدر مصباح را دُرّی گران بود
همیشه خوش ادا و مهربان بود
#داودواعظی #مصباح_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
در غم #لس_آنجلس
شعری از #افشین_علاء
این سرزمین که رونق و فر و وقار داشت
شهری پرآب بود، در آتش چه کار داشت؟
یکباره ازچه سوخت؟ چراگشت چون خزان؟
این خاک غرق گل که شمیم بهار داشت
ای مردمی که بار نخست است شهرتان
از درد و داغ، تجربهای ناگوار داشت
بیشک جهنّمی که شما را احاطه کرد
بغضی نهفته بود و سر انفجار داشت
این آتش جهندهی سرکش، نه از شما
از حاکمان سرکشتان انزجار داشت
شکر خدا که این شرر بیامان فقط
با خانههایتان سر ناسازگار داشت
شکر خدا ز مهلکه بردید جان به در
چون سرزمینتان همه سو سایهسار داشت
چون داشتید جمله ز آتش، گریزگاه
هر کس گریخت خیل پرستار و یار داشت
اما چه دید #غزهی مظلوم بیسلاح
از لشکری که اسلحهی بیشمار داشت
در #غزه نیز کودک لرزان خسته کاش
همچون شما ز مهلکه راه فرار داشت
برخطهای که مثل قفس، تنگ و کوچک است
راه نفس نماند که هر سو حصار داشت
دیدید چند کشته اگر در کنار خویش
در #غزه هر تنی جسدی در کنار داشت
باریکه بود، در دل ویرانهها ولی
نعش عیان و گمشده، دهها هزار داشت
یکسالونیم سوخت #فلسطین و باختر
با اهل #غزه دشمنی آشکار داشت
یکسالونیم سوخت ولی دولت شما
هر لحظه زخم بیشتری انتظار داشت
چون آتشی که هست به دنبالتان هنوز
با اهل #غزه کینهی دنبالهدار داشت
از کشته پشته ساخت اگر دیو روسیاه
از خویش؟ نه! ز کاخ سفید اختیار داشت
کشتار کرد غاصب بیآبرو بسی
با پولتان که در همه جا اعتبار داشت
آری برای نسلکشی، راحت خیال
از دولت شما به وفور دلار داشت
از آستین غرب درآورد سر برون
این اژدها که حنجرهای شعلهبار داشت
تا در حریق، شخم زند خاک #غزه را
گاوآهنی ز پول شما نونوار داشت
با خرج حاکمان شما بهر قتل عام
از بمبهای چندتنی کولهبار داشت
از تکههای پیکر اطفال بیگناه
صیاد #صهیونیست به هرسو شکار داشت
هر جا که پا نهاد چرا دولت شما
از قتل عام، خاطرهای ماندگار داشت؟
حالا که سوخت شهر شما یاد ما کنید
آیا کم این دیار دل داغدار داشت؟
ایران هم از قدیم، جراحات بیشمار
بر تن ز حاکمان شما یادگار داشت
یاد آورید از ستم دولت شما
بر ملتی که ریشه و اصل و تبار داشت
پنجاه سال فتنه و تحریم و جنگ را
در سر به قصد سیطره بر این دیار داشت
در سربریدن و ترور و قتلعام نیز
تکفیریان بسی به یمین و یسار داشت
داعش به جان منطقه انداخت چون رتیل
آری در آستین نه فقط پنجه، مار داشت
جز شر ندیدهایم ز حکامتان ولی
ایران نه با شما سر این کارزار داشت
ما هم شریک درد شماییم چونکه فارس
از باستان به داد و دهش اشتهار داشت
آموخت درس مهر و مدارا به آدمی
سعدی که کاخی از سخن استوار داشت
فرمود مردمان همه اعضای یک تناند
هرگز ندید کس، سر و پیکر نقار داشت
قلب است بیقرار، اگر پا و سر شکست
دست است غمگسار، اگر دیده خار داشت
پس متحد شویم که تابان شود به مهر
آیینهمان که این همه گرد و غبار داشت
درمان کنیم درد #فلسطین خسته را
خاکی که زخم کهنه ز گرگان هار داشت
میخواهم از خدا که ز باران رحمتش
ریزد به خاکتان که بسی برگ و بار داشت
هم خانههای #غزه برآرند سر ز خاک
هم خانهی شما که گل و سبزهزار داشت
هم مسلمین خلاص شوند از گزند غرب
هم امت مسیح که از کینه عار داشت
#افشین_علاء
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#علی.ع.
#روز_مرد
#پدر
#روز_پدر
#برای_بابا_جانم
شیشهی چشم من از گریهی باران تر شد
غنچهی حسرت من، وا نشده پرپر شد
باغ رویای مرا برگ خزان بر هم زد
همهی سال پر از همهمهی آذر شد
بعد تو، تکیه به باد است پدر زندگیم
که به یک ضربه به هم ریخته و محشر شد
همه شب از خبر دیدن رویت در خواب
باغ سرمازده ام، سبز چو شهریور شد
تو غزلواره ترین رایحهی شعر منی
عطر یاد تو که پیچید قلم، قمصر شد
پدرم مرجع افعال در این شعر تویی
باز هم حال دلم، روز پدر مضطر شد
یازیرام گول ورق اوستونده آتا بو غزلی
آتا سیز قیز خانمین حالینا گوزلر تر شد
#مهتاب_بهشتی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24.
┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#علی.ع.
#روز_مرد
#پدر
#روز_پدر
نهخدا توانمش خواند نهبشَر توانمش گفت
متحیرم چه گویم شه ملک لا فتى را
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24.
┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
#علی.ع.
#روز_مرد
#پدر
#روز_پدر
دل بستهام به عشق تو دردم دوا کنی
مرهم نهی به جسم، چو جان باصفاکنی
خواهی مسِ وجود مرا کیما کنی
من میهمان عشق، توئی میزبان، علی
#منوچهر_صالحی_هیدجی
─═┅✰❣✰┅═─
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24.