حکایت فوق به زبان و بیان ترکی از جناب #دشتی_هیدجی: گئچی بیرگون بئله دیدی قویونا وئرموسن بادَه عار و غِیرتیوی آتدیلاندا سودان دؤنن آخشام قوچ تَکَّه هامی گؤرموشوق گ.و.ت.یوی بو سؤزی تا اِئشیتدی گولدی قویون دئدی: من آنلادیم حماقتیوی ئوز گو.ت.و.ندن خبر یوخون بدبخت بو سؤز اِئتدی عیان جهالتیوی دائم‌العمر گ.و.ت آچوخ گزوب‌سَن هامویا گوسترور سَن عورتیوی ئوزگه‌لر عیبینه تیکوبسن گؤز گؤرمَه‌سَن ئوز نقص‌و عیب‌و علتیوی وای بیزَه که سنن بیزه یولداش بیزقبول اِئتموشوق رفاقتیوی سوری قانشاریجَه دوشوب گِئدرَن زیانا گئتماق اِئتدون عادتیوی دای اوزاتما اوحیله سقّالین بسدی دای ییق‌گینن جنایتیوی عیبدن اولماسان بری《دشتی》 ایلمزلر قبول صحبتیوی سؤزیوَه یوخدی بیرنفر باخسون بی‌جهت ایلمَه آجی اَتیوی بارالها به حرمت پاکان کسمه بیزدن کرمله الفتیوی #عمران_واعظی #دشتی_هیدجی #شعرترکی کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• من چلّه نشینِ رخِ زیبایِ نگارم محروم ز شیرینی‌و سرخّیِ انارم ویرانه نکن خانه‌ی آبادِ دلم را باسایه‌ی الطافِ شما فصلِ بهارم سردم‌چوزمستان‌و پرازبرگِ‌خزانها دلجویِ‌دلم‌نیست شب‌وروز فکارم نه‌شاهم‌ونه‌قلعه‌ونه مهره‌ی‌فرزین سربازم و بازنده‌ی میدانِ قمارم با رفتنِ تو حنجره بیداد گرفته رفتست‌فراسویِ‌جهان‌دادوهوارم بی‌تو پرم ازخالی‌و لبریزِ خیالات ازدستِ‌غم‌وحسرت‌واندوه‌شکارم تابوتِ جهان گورِ خیالات نمودم آغوشِ غزل‌هاشده همواره مزارم انگار که آغازگرِ فصلِ بهاری از روزِ ازل‌برتو و عشقِ تو دچارم مصباحم و دنبالِ کمی نورِ امیدم بعدازتو زبیگانه‌و ازخود به فرارم #داودواعظی #مصباح_هیدجی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• #یاصاحب‌الزّمان_ادرکنی همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي؟! به كسي جمال خود را ننموده‏يي و بينم همه جا به هر زباني، بوَد از تو گفت‌وگويي! غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از ميانه، گويي! به ره تو بس كه نالم، ز غم تو بس كه مويم شده‏ام ز ناله، نالي، شده‏ام ز مويه، مويي همه خوشدل اين كه مطرب بزند به تار، چنگي من از آن خوشم كه چنگي بزنم به تار مويي! چه شود كه راه يابد سوي آب، تشنه كامي؟ چه شود كه كام جويد ز لب تو، كامجويي؟ شود اين كه از ترحّم، دمي اي سحاب رحمت! من خشك لب هم آخر ز تو تَر كنم گلويي؟! بشكست اگر دل من، به فداي چشم مستت! سر خُمِّ مي سلامت، شكند اگر سبويي همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه، بنشين كنار جويي! نه به باغ رَه دهَندَم، كه گلي به كام بويم نه دماغ اين كه از گل شنوم به كام، بويي ز چه شيخ پاكدامن، سوي مسجدم بخواند؟! رخ شيخ و سجده‏گاهي، سر ما و خاك كويي بنِموده تيره روزم، ستم سياه چشمي بنموده مو سپيدم، صنم سپيدرويي! نظري به سويِ (رضوانيِ) دردمند مسكين كه به جز درت، اميدش نبود به هيچ سويي‏ #فصیح_الزمان_شیرازی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۹۶ ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست به بندگی و صغیری گرت قبول کند سپاس دار که فضلی بود کبیر از دوست به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند رضا مده که متاعی بود حقیر از دوست جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت نه نعمتیست که بازآورد فقیر از دوست نه گر قبول کنندت سپاس داری و بس که گر هلاک شوی منتی پذیر از دوست مرا که دیده به دیدار دوست برکردم حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست و گر چنان که مصور شود گزیر از عشق کجا روم که نمی‌باشدم گزیر از دوست به هر طریق که باشد اسیر دشمن را توان خرید و نشاید خرید اسیر از دوست که در ضمیر من آید ز هر که در عالم که من هنوز نپرداختم ضمیر از دوست تو خود نظیر نداری و گر بود به مثل من آن نیم که بدل گیرم و نظیر از دوست رضای دوست نگه دار و صبر کن سعدی که دوستی نبود ناله و نفیر از دوست #سعدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بداهه گر اولماسا بهار گولستاندا رونق اولا،چتیندی بو بستاندا گراولمیا باش‌اوسته معلم،بیل ویلان قالوبدی‌طفل دبستاندا #جعفر_جعفری #راضی_هیدجی #شعرترکی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• اولماز اولا گول تِکان تِکان گول گر ایسترَن آغلا ایسترَن گول #ملامحمد_حکیم_هیدجی #شعرترکی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

صبح آمده برخیز که خورشید تویی در عالم نا امیدی امید تویی در جشن طلوع صبح در باغ وجود آن گل که به روی صبح خندید تویی #احمد_شاملو کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• چه دلی؟ ای دل آشفته که دلدار نداری گر تو بیمار غمی از چه پرستار نداری ؟ شب مهتاب همان به که ازین درد بمیری تو که با ماهرخی وعده دیدار نداری راز اندوه مرا از من آزرده چه پرسی ؟ خون میفشان زدلم گر سر آزار نداری گل بی خار جهانی که ز نیکو سیرانی قول سعدی است که با او سر انکار نداری ای سرانگشت من این زلف سیه را زچه پیچی ؟ که در این حلقه زنجیر گرفتار نداری دل بیمار ز کف رفت و جز این نیست سزایت که طبیبی پی بهبودی بیمار نداری گرچه سیمین ،به غزلها سخن از یار سرودی به خدا یار نداری، به خدا یار نداری #سیمین_بهبهانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• نشسته‌ایم و کمر بسته دیو دیوانه به قتل عام هزاران هزار پروانه خبر رسیده که در باد مادری تنها به موی دخترکی مرده می‌زند شانه خبر رسیده که از خون و اشک کودک‌ها پر از ستاره شده شانه‌های مردانه نمانده ردّی از آن خاطرات پر لبخند نمانده حرفی از آن کودکان پرچانه شکسته گیرهٔ مویی کنار بغض اتاق عروسکی شده مفقود کنج ویرانه چقدر خون به جگر باشد و سکوت کنیم؟ چقدر صبر؟ ببین پر شده‌ست پیمانه چقدر دم به دم از غصه آه تازه کنیم؟ مباد تا ابد اندوه سهم این خانه برای نسل‌کشی بنفشه‌های کبود برای ذبح هزاران هزار ریحانه برای بال پر از خون بچه‌گنجشکی که بی‌پناه‌ترین است گوشهٔ لانه بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم که صبحِ فتح نبوده‌ست و نیست افسانه #فلسطین 🇵🇸 #غزه #مرگ_بر_اسرائیل #فاطمه_عارف‌نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بداهه، زمستان‌وخزان ازباغ، دیگر رخت می بندد گل از ره می رسد بر ما، شکوه نوبهار آید شب تاریک روشن می‌شود با نور روی یار رود زاغ و زغن ازباغ و هرجا گل به‌بارآید یقین‌می‌دان‌که‌اسرائیل‌غاصب‌محومیگردد چنان فرعون در گرداب دردوغم دچار آید اگر همراه آمریکا، اروپا اسب می‌تازد بر آنها افتضاحی در میان کارزار آید #فلسطین 🇵🇸 #غزه #مرگ_بر_اسرائیل #جعفر_جعفری #راضی_هیدجی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• #یاصاحب‌الزّمان_ادرکنی بلبــل بــه تـرنـم بــود از گـل خبــری نیست! درخواب بود نرگس وشب را سحری نیست خامـوش بــه میـخـانــه نشـد نعـره مستان زان یــار سفــرکـرده دریغــا اثــــری نیست! #جعفر_محمدی_هیدجی #بهنیا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24

•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس گِله‌ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس مسند مصر تورا ای مه کنعان که مرا ناله‌هائی است در این کلبه‌ی احزان که مپرس سروِنازا گرم اینگونه کشی پای از سر منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس عقل خوش گفت چو در پوست نمی‌گنجیدم که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس این که پرواز گرفته است همای شوقم به هواداری سرویست خرامان که مپرس دفتر عشق که سر خط همه شوق است وامید آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر که چنانم من از این جمع پریشان که مپرس #شهریار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24