eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
504 عکس
68 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ای مردمان بگویید، آرامِ جانِ من کو؟ راحت‌فزای هرکس، محنت‌رسانِ من کو؟ نامش همی نیارم، بردن به پیش هرکس گه‌گه به ناز گویم، سروِ روان من کو؟ در بوستان شادی، هرکس به چیدن گل آن گل که نشکفیده‌ست، در بوستان من کو؟ جانان من سفر کرد، با او برفت جانم باز آمدن از ایشان، پیداست آن من کو؟ هرچند در کمینه، نامه همی نیرزم در نامه‌ی بزرگان، زو داستان من کو؟ هرکس به خان‌ومانی، دارند مهربانی من مهربان ندارم، نامهربان من کو؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• 😄😆😄😆 قزوینی خر گم کرده بود گرد شهر می‌گشت و شکر می‌کرد.🙄🙄🙄🙄 گفتند: شکر چرا می کنی؟🧐🧐 گفت: از بهر آن که من بر خر ننشسته بودم وگرنه من نیز امروز چهار روز بودی که گم شده بودمی!🙄🧐😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا توئی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانم کدورت را فرامش کرده با آئینه آه اینجا سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• شهرها سوخته از آتش آهی گاهی ناله‌ای داده به باد افسر شاهی گاهی ای‌ بسا قدرت پیکان تهمتن نکند آنچه کرده مژه‌ی چشم سیاهی گاهی نظری‌کن‌سوی‌رندان که‌سلاطین‌جهان بنوازند فقیران به نگاهی گاهی گردمدسبزهٔ عشق‌ازدل‌مانیست‌عجب رسته درسینهٔ بس‌سنگ‌گیاهی گاهی به امید کرم خواجه‌ی خوبان باشد گر کند بنده‌ی گمراه گناهی گاهی شادمان باش که در دیدهٔ ارباب وفا کوه همسنگ بود با پر کاهی گاهی پای رفتن نبود در ره سرمنزل عشق آنکه راهست غم کفش کلاهی گاهی خاکسارا خبر گم‌شدگان را تو بگوی گر نباشد خبر از سالک راهی گاهی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• آرام بگیر امشب، ما هر دو پُر از دردیم در آتش و یخبندان، داغیم ولی سردیم داغیم، نمی‌فهمیم؛ تا فاجعه راهی نیست سردیم، نمی‌خواهیم از فاجعه برگردیم از مرهمِ یکدیگر تا زخمیِ هم بودن راهی‌ست که بی‌مقصد، با عشق سفر کردیم شعریم و نمی‌خوانیم، شوقیم و نمی‌خواهیم چشمیم و نمی‌بینیم، سبزیم ولی زردیم این فصلِ پریشان را برگی بزن و بگذر در متنِ شبِ بی‌ماه، دنبالِ چه می‌گردیم؟ بیداریِ رویایی، دیدی که حقیقت داشت ما خاطره‌هامان را از خواب نیاوردیم تردید نکن در شوق، تصمیم نگیر از خشم آرام بگیر امشب، ما هر دو پُر از دردیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۱۰۹  بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست روا بود که چنین بی‌حساب دل ببری مکن که مظلمه خلق را جزایی هست توانگران را عیبی نباشد ار وقتی نظر کنند که در کوی ما گدایی هست به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست کسی نماند که بر درد من نبخشاید کسی نگفت که بیرون از این دوایی هست هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی از این طرف که منم همچنان صفایی هست به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت هنوز جهل مصور که کیمیایی هست به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید و گر به کام رسد همچنان رجایی هست به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
شعرای هیدج
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈• ادیب شدن برای شاعر مفید است یا مضر؟(۱) کامیار عابدی منتقد و پژوهشگر ادبی در یادداش
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀┈• ادیب شدن برای شاعر مفید است یا مضر؟(۲) ویژگی‌های جستارهای ادبی، _ برخی از این کتاب‌ها مجموعه مقاله‌ها یا اغلب جستارهایی است به قلم شاعران (از علیرضا بهنام متولد ۱۳۵۲ با نگاهی اغلب ساختاری تا مهرداد مهرجو متولد ۱۳۷۸ با نگاهی به طور کامل عرفانی) که همه یا بخشی از این نوشته‌ها پیش‌تر در نشریه‌ها یا تارنماها منتشر شده است. _ برخی دیگر گردآوری و تحقیق بخش‌هایی کم‌تر دیده‌شده از آثار شاعران در دوره‌های پیشین بر حسب گرایش ادبی یا موقعیت جغرافیایی است. _ تعدادی از کتاب‌ها تک‌نگاری محسوب می‌شود. _ چند نمونه از این کتاب‌ها جنبۀ آموزشی یا درس‌گفتار دارد. _ شماری دیگر نوعی رساله‌نویسی برای اثبات نظریه ادبی خاص است. _ تعدادی از مؤلفان به تألیف کتاب‌هایی از نوع پژوهش‌های دانشگاهی یا نزدیک به آن روی آورده‌اند. _ شماری دیگر به‌نقد کاربردی بر اساس نظریه‌های خاص توجه نشان داده‌اند. نمی‌توان اشاره نکرد که برخی از این منتقدان و محققان اسلوب تحقیق یا جستارنویسی را به سبب تحصیلات دانشگاهی یا تجربۀ روزنامه‌نگاری کمابیش رعایت کرده‌اند و برخی دیگر نه. همچنین عده‌ای از این شاعران در نگارش نثر از توانایی و مهارت متعارف بهره‌مند بوده‌اند و عده‌ای دیگر نه.   گذشته از نکته‌های بالا، در شناسایی خود مؤلفان کتاب‌ها هم باید گفت که شماری از آن‌ها شاعر به معنی حرفه‌ای کلمه‌اند. در مقابل، بعضی فقط تجربۀ شعرگویی داشته‌اند؛ اما وجه شاعری‌شان چندان پررنگ نبوده است. با آن که در این آثار از رگه‌های سنتی یا نوسنتی هم می‌توان نشانه‌هایی یافت، بخش اعظم مؤلفان این کتاب‌ها شاعران نوگرا بوده‌اند - گاه با نگاه معتدل و گاه با نگرش آوانگارد. این نکته چندان عجیب نیست؛ چون این گروه با نقد و نگارش بیش‌تر از شاعران دیگر آشنایی داشته یا در پیشبرد و صورت‌بندی راه و نحلۀ ادبی خود، آن را لازم دانسته‌اند. ارسالی از: •┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لطفا" به‌کانال درایتابپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سایه‌ی سرو بلندت تاکه از من دور شد ای چراغ آرزو کاشانه‌ام بی‌نور شد چشمه‌ی چشمم که می‌جوشید از عمق وجود چشمه خشکید از فراقت چشم بینا کور شد کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• بداهه عاشق شده‌ام من، به‌تودل‌باخته‌ام با عشق تو بر لشگر غم تاخته ام عشق‌است‌که‌مایهٔ‌حیاتم شده‌است زآن لحظه‌که برعشق توپرداخته‌ام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• آنکه می آید زطفلی از دهانش بوی شیر می گدازد عاشقان را چون شکر در جوی شیر صحبت سیمین تنان شیرین لبان را آتش ا ست کاهش شکر بوداز چربی پهلوی شیر می کند بی دست وپایی نعمت فردوس نقد روزی اطفال اینجامی رسد از جوی شیر سخت طفلانه است سنجیدن به مردان جهان کوهکن راکز دهان تیشه آیدبوی شیر سخت رویان رابه خلق خوش توان مغلوب کرد قند را درهم شکست از چرب نرمی خوی شیر پاک طینت عیب خود را بر زبان می آورد موی را پنهان نیارد کرد هرگز روی شیر نیست در مصر قناعت تشنه چشمی حرص را خشک می آید برون اینجا شکر از جوی شیر وقت حاجت راه روزی خود هویدامی شود طفل بی مادر کند زانگشت جست و جوی شیر وعده های خشک بی ریزش نمی آید بکار طفل را نتوان خمش کردن به گفت و گوی شیر در حریم صبح صائب پاک کن دل از خودی کز غباری از صفا بیمایه گردد روی شیر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌺🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• (۴) ضرب‌المثل: قالان ایشَه قار یاغار ترجمه: کار که بماند رویش برف می‌بارد. توضیح: _ این ضرب‌المثل زمانی که فردی بخواهد مخاطبش را توصیه به انجام کار در اسرع وقت و به موقع بکند استفاده می‌شود و معادل " کار امروز را به فردا مسپار" در فارسی است. کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می آید که لرزاند تن عریان بی برگ و نوایان را به کاخ ظلم باران هم که آید سر فرود آرد ولیکن خانه بر سر کوفتن داند گدایان را طبیب بی مروت کی به بالین فقیر آید که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود کجا بستند یا رب دست آن مشکل گشایان را نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را به کام محتکر روزی مردم دیدم وگفتم که روزی سفره خواهدشد شکم این اژدهایان را به عزت چون نبخشیدی به ذلت می ستانندت چرا عاقل نیندیشد هم از آغاز پایان را حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24