فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حاج قاسم هر وقت اسم ایران را میشنید،
دستش را روی قبلش میگذاشت..
🔹 خاطره روزنامهنگار خوزستانی از واکنش حاج قاسم به آواز شنیدنی استاد محمد نوری
◇ به روایت محمد مالی، روزنامهنگار خوزستانی
📎 بخشی از مجموعه مستند #یاد_یاران
#جانفدا
#سرباز_وطن
#ایران🇮🇷
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ژنرال روس: ابوالفضل کیه؟ ما اعتقاد داریم بوکمال را ابوالفضل آزاد کرد
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 گلولهام به هدف نخورَد، آبروی جمهوری اسلامی میرود!
🔹 داستانی که میخوانید روایتی از احمدرضا بیضائی برادر شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضائی» است که در کتاب «تو شهید نمیشوی» آمده:
◇ «همیشه امور و فنون نظامی را به سوریها آموزش میداد. خودش تعریف میکرد: به سوریها توپ ۱۰۶ داده بودیم. مدتها بود نظامیهای ارتش سوریه نقطهای را با سلاحهای منحنیزن هدف گرفته بودند ولی نمیتوانستند بزنند. روزی که آمدم توپ را به آنها آموزش بدهم، بنا بود اولین شلیک را هم خودم انجام بدهم تا آنها ببینند.
◇ میگفت: به نظامیهای سوری گفتم همان نقطهای را که نمیتوانید بزنید، همان جا را هدف قرار میدهیم! میخواستم اجرای آتش بکنم که توی دلم گفتم «خدا کند به هدف بخورد.» اگر نخورد آبروی جمهوری اسلامی میرود!
◇ برداشت من این است که محمودرضا آنجا به خودش به عنوان نماینده جمهوری اسلامی نگاه میکرد. میگفت: شلیک کردم و به هدف مورد نظر اصابت کرد. بلافاصله از بیسیمها صدای فریاد خوشحالی بلند شد.
◇ میگفت: نظامیهای ارتش سوریه دور ما حلقه زدند. چند دقیقه بعد سروکله فرماندهشان هم پیدا شد. آمد از من پرسید شما درجهتان چیست؟ فکر میکرد من آدم مهمی هستم! گفتم من از نیروهای مردمی هستم!
◇ میگفت بعد از اصابت توپ به هدف، توی دلم گفتم خدایا شکرت که آبروی جمهوری اسلامی نرفت. این جملهاش را هیچ وقت فراموش نمیکنم!»
#شهیدمحمودرضابیضایی
#یادشباصلوات
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 خوشا آنانکه چو ابراهـیم ؛ اسماعیل خود را فدای امرِ الله کردند ... 🔹 بوسه های مرحوم حاج اسماعیل ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یاد خلبانی همچون شهید بابایی، هرگز از یاد ملت ایران نخواهد رفت...
🔹 سخنان شنیدنی رهبر انقلاب درباره شهید عباس بابایی
◇ ۱۵_مرداد سالروز شهادت سرلشگر خلبان عباس بابایی گرامی باد
#نماهنگ_انسان_مقدس
#خلبان_شهید_عباس_بابایی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 تنها ویدیوی موجود از امیر رشید اسلام، سرلشگر خلبان، شهید عباس بابایی به همراه قسمتی از مراسم تشیی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «مسلم صدایت میزند...#یاحسین...»
🔹 ماجرای لحظه شهادت سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی...
#سالروزشهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 ارادت شهید بابایی به حضرت ابالفضل العباس(ع)
🔹 عباس علاقه زیادی به حضرت ابالفضل (ع) داشت. زمانی که در امریکا بود یک بار تعزیه حضرت عباس (ع) را خوانده و صوتش را در نوار کاست ضبط کرده و برای ما فرستاده بود.
◇ پدرم نوار کاست را هنگامی که خواهران و برادران جمع بودیم میگذاشت و همه به صدای دلنشین برادر گوش میکردیم.
✍ راوی: برادر شهید
#خلبان_شهید_عباس_بابایی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 و زن... تمام زندگی اش را داد
تا ما به آزادی و امنیت برسیم...!
🔹 شهید مدافع امنیت سینا آراسته ۲۲ ساله تنها فرزند خانواده اش بود حالا مادر شبها کنار قبر عزیزش می خوابد!
#شهید_سینا_آراسته
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بیاحترامی به خیمه امام حسین علیهالسلام در میدان هفتتیر تهران
عجب چراغ شگفت آوری است،..نور حسین
که هر چه باد وزد،.. میشود فروزانتر
#حب_الحسین_یجمعنا
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 تو به ما یاد دادی،
#سلاح فقط تفنگ نیست!
🔹 سرنوشت ساز ترین
جنگ تمدن عالم
نه در میدان
که در مغز ها
با هدف فتح قلب ها
رخ خواهد داد.
◇ این را در ایران
بین تمام بچه حزب اللهی ها
فقققققققققققققط آوینی فهمیده بود.
◇ ما امروز در میدان رزمی هستیم
که بمب های اتمی اش را
سینما ، رادیو و تلویزیون،
شبکه های اجتماعی و اکانت ها
روی سر ملت ها خواهند ریخت...
◇ در چنین نبردی
جای آقا مرتضی بی حد خالی است
کاش خدا دستِ جبهه ی ایران را
در این جنگ سرنوشت ساز
از مردانی چون او پر کند....
✍️ آقای تحلیلگر
#شهید_آوینی
#سید_شهیدان_اهل_قلم
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 اشتراک جالب شهید عباس بابایی و شهید محسن دین شعاری چیست؟!
🔹 در تقویم دفاع مقدس، روز ۱۵ مرداد به شهادت عباس بابایی، معاون عملیات نیروی هوایی ارتش و حاج محسن دین شعاری، فرمانده گران تخریب لشکر ۲۷محمد رسول اللهﷺ ثبت شده است.
◇ جالب تر آنجاست که این دو شهید نه تنها در یک روز بلکه در یک روز از یک سال یعنی ۱۵ مرداد سال ۶۶ به شهادت رسیده اند.
◇ این ماجرا وقتی جالب تر می شود که ۱۵ مرداد سال۶۶ مصادف با عید قربان بوده است.
◇ عباس بابایی در وقت برگشت از یک عملیات فوق العاده مهم در کابین جنگنده خود به شهادت می رسد و محسن دین شعاری هم در سردشت و در حین خنثی کردن مین ضدتانک به شهادت می رسد.
◇ عباس بابایی و محسن دین شعاری که برای علاقمندان به شهید و شهادت شناخته شده هستند فارغ از مطالب ذکر شده یک اشتراک ویژه دارند.
◇ یعنی علاوه بر آنکه هردوی آنها در یک روز از یک سال به شهادت رسیده اند، هر دو نفر قرار بود در آن سال به حج بیت الله الحرام مشرف بشوند.
◇ اما هر دو از آن حج صرفنظر کردند و در همان روز عید قربانی که قرار بود در کنار خانه خدا حاضر باشند شهد شیرین شهادت را نوشیدند و به خود خدا رسیدند.
#شهدای_عیدقربان
#شهید_محسن_دین_شعاری
#سرلشگر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
#سالروز_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من آن هیچم،
من آن پستم،
من آن ناچیزم
که قیمت دارم از نام اباعبدالله
#حسین_جانم
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال صبحانهای باشهدا را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 روایتی غم انگیز از یک فرزندشهید که هیچ وقت پدر را ندید
🔹️ در میان خانواده های شهدا ، فرزندان شهدایی داریم که هم از پدر و هم از مادر محروم شدند و سرپرستی نداشتند و خداوند سرپرستی آنها را برعهده گرفت.
◇ حسن(مجید) تقی پور که امروز جوان رعنا ، مومن و انقلابی است، در سالروز شهادت پدرش از خاطرات نداشته اش با پدر می گوید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 هنا آبادان صدایی ماندگار از خبرنگاری که «خون نگار جنگ» شد
🔹️ غلامرضا رهبر متولد ۱۳۳۶ درآبادان بود و پدرش خبرنگار و گوینده رادیو و تلویزیون بود و غلامرضا نیز زمانی که کودک بود برای اولین بار برنامه کودک رادیو نفت آبادان را اجرا کرد
◇ «غلامرضا» استعداد خاصی در زمینه گویندگی و خبر داشت به طوری که در مسابقات گویندگی آموزشگاهها و مدارس استان خوزستان دو سال مقام اول گویندگی را به دست آورد
◇ در سال ۱۳۵۸ فعالیت رسمی خود را در صداوسیما از رادیو نفت آبادان آغاز کرد و با آغاز دفاع مقدس، خود را به مناطق جنگی رساند و به تهیه گزارش و خبر پرداخت.
◇ شهید رهبر در طول ۶ سال حضورش در مناطق عملیاتی بارها مورد اصابت ترکشها قرار گرفت و مجروح شد اما این امر باعث نشد وی از جمع همرزمانش جدا شود
🔻 " هنا آبادان؛ اینجا آبادان؛ اینجا رادیو آبادان؛ صدای جمهوری اسلامی ایران ..." ؛ آبادانیها این جملات را در دوران مقاومت و خون با صدای غلامرضا بسیار شنیدند و به حق شهید رهبر را «خون نگار جنگ» نامیدهاند
◇ مدیر خبر رادیو آبادان و نماینده صدا و سیما در قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور از سوابق این شهید رسانهای است که روز شهادتش با عنوان روز «بسیج رسانه» نامگذاری شده است.
◇ در ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵ در حالی که با تیم خبری با نفربر برای تهیه گزارش به خط مقدم میرفتند مورد اصابت موشک هلیکوپتر قرارگرفته و همگی به شهادت رسیدند.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 پیام یکی از مخاطبین:
سلام علیکم صبح شمابخیر
من خانواده شهیدم خدامیدونه باسختی ازخونه بیرون میرم نیازبه پیاده روی دارم رغبت نمی کنم بیرون برم ازدیدن بی حیایی ها حالم بدمیشه قلبم ناراحته نمی تونم راحت نهی ازمنکر کنم درواقع زندانی خونه شدم نمی تونم ببینم مملکتی که به خاطرحفط ناموسش اینقدرعزیزامون شهید شدند حالا ناموس های همین کشور به حراج گذاشته شدن خدامیدونه حق ماهانیست
توخونه دارم بایه جانباززندگی می کنم نیازبه روحیه دارم ولی نمی تونم بیرون برم
حلال نمی کنم عاملین وضع موجود راپیش امام زمان ازشون شکایت می کنم
به خاطر فیلم توکانال ازگلزارشهدادلم بیشترشکست این مطالب براتون نوشتم
خداخیرتون بده ازمطالب استفاده میکنم روزی یه شهید ازکانال انتخاب می کنم کانال دیگه راه انداختم بادوستان متوسل به اون میشیم
حلالم کنید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 ″گوگوری مگوری … بیا بغل عمو …″
🔹 یکی از همرزمان شهید دین شعاری می گوید: مرداد سال ۶۶ بود و این بار عملیات در غرب کشور در حال انجام بود.
◇ بچه های گردان تخریب هم به وظیفه خطیرشان که خنثی سازی مین ها و باز کردن معبرها بود ادامه می دادند..
◇ آن روزها خصلت فرمانده ها این بود که یا جلوتر یا دوشادوش نیروهایشان پای کار بودند و حاج محسن هم یکی از همان ها بود،
◇ و با اینکه به خاطر جراحتهای قبلی نمیتوانست پاهایش را به راحتی خم کند و برای کار روی زمین بنشیند، از کمر خم می شد و شاخک های مین والمری را لا به لای انگشتانش قرار می داد و لبخندی بهش می زد و می گفت:
– گوگوری مگوری … بیا بغل عمو …
◇ آن وقت شاخک را میپیچاند و چاشنی را درآورده و مین را خنثی می کرد.
◇ این لحن حاجی برای همه بچه های لشکر آشنا بود و هر وقت که او شروع به خنثی سازی می کرد، بچه ها را به خنده وادار می کرد.
◇ آن روز هم مثل روزهای دیگر باز حاج محسن سر به سر مین ها می گذاشت و یکی یکی آنها را خنثی می کرد و مایه خنده بچه ها می شد.
◇ مجتبی هم با اینکه سرگرم بود اما مدام نیم نگاهی به حاجی داشت و دید که باز هم انگشتانش را لابه لای شاخک های والمری برده و تا مجتبی آمد جمله "گوگوری مگوری" حاجی را تکرار کند،
◇ صدای انفجار و دود غلیظ و آتش و ساچمه های فلزی بود که به اطراف پراکنده می شد، حرف مجتبی ناتمام ماند اما او منتظر بود تا حاجی باز هم بچه ها را بخنداند که پیکر غرقه به خونی را دید در حالی که صورتی برایش نمانده بود."
#شهید_حاجمحسن_دینشعاری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada