eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ″مرگ سرباز نباید کمتر از مرگ یه افسر باشه ...″ 🔹 آخرین سخنان شهید ستاری، ساعاتی قبل از شهادت، در سفارش تکریم مقام سرباز... ◇ ۱۵ دی ماه سالروز پرواز فرماندهان : و تعدادی از همرزمانشان گرامی باد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 نماز و قرآن را به سبک شهید ستاری به فرزندان خود آموزش دهیم. 🔹️ همسر شهید ستاری با بیان خاطره ای می گوید: یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم:«منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آیی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» ◇ تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشوند. ◇ مهر رو دست بگیرن و لمس کنند، من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خواندن من رو نبینند، چه طور بعداً به‌ آنها بگویم بیایید نماز بخوانیند !؟» ◇ قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان­ها بعد از سحر  کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می­خواندم. ◇ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت: به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم... 📚 منبع: (ابر و باد،خاطرات شهدا) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
27.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تقدیم به مادران گرامی شهدا بمناسبت وفات حضرت ام البنین(س) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خاطرم نمی‌رود که به خاطرم رفتی ... ″اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً ...″ 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 مادر چهارشهید از ساوه اُمُّ البَنین ایران شد 🔹️ حاجيه خانم فاطمه عباسي ورده (مادر مكرمه شهيدان؛ «احمد»؛ «علي»؛ «يونس» و «محمّد» جوادنيا) متولد ورده ساوه است؛ اما بعد از ازدواج به تهران آمده است ◇ از حاج علی اکبر همسرش می‌گوید که اولین اذان‌ سحرهای ماه رمضان در محله و مسجد را او می‌گفته که سال ۷۵ به رحمت خدا می‌رود ◇ این مادر شهید درباره فرزندانش مي‌گويد: احمد از قبل از انقلاب فعالیت می‌کرد. یادم هست یک شب که دیر آمد ساعت دو نیمه شب بود؛ اما من بیدار بودم. دنبالش تا اتاق رفتم و دیدم چیزی را لابلای روزنامه‌ پنهان می‌کند. در صندوق گفتم باز کرد، دیدم قوطی رنگ است و او شب‌ها «مرگ بر شاه» را دیوارنویسی می‌کند. ◇ احمد به پاوه رفت و در سال ۵۹ به دست کومله‌ها شهید می‌شود. ◇ مادر تا خبر شهادت احمد را می‌شنود نه شکایت می‌کند نه حتی گریه: «من سریع سجده شکر به جا آوردم؛ چون احمد بالاخره به آرزویش رسید.» ◇ بعد از شهادت احمد ، علی و یونس ۱۸ و ۱۶ ساله هم بهانه جبهه گرفتند تا دو سال بعد این دو برادر هم به برادر بزرگترشان بپیوندند: «علی و یونس هر دو برای عملیات فتح خرمشهر رفته بودند. علی شب شهید شده بود و یونس صبح؛ اما چون یونس جلوتر بود، جنازه‌اش چند روز دیرتر و موقع مراسم ترحیم علی رسید.» ◇ محمد پسر ته‌تغاری و شوخ طبع خانواده هم پنج سال بعد به شهادت رسید تا بالاخره مادر خود را «ام‌البنین ایران» کند. ◇ مادر شهیدان جوادنیا بهترین لحظات زندگی‌اش را دیدار با امام(ره) و حضور رهبر معظم انقلاب در منزل خودشان می‌داند 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 روایتی متفاوت از زندگی مادری که چهار فرزندش در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند | پیشنهاد میشود فیلم کوتاه معرفی شهیدان را ببنید | 🔹️ حاجیه خانم عباسی، مادر شهيدان جوادنيا، با اين که داغ چهار جوان رشيد خود را بر دل دارد ، از چنان روحيه اي برخوردار است که انسان را تحت تاثير قرار مي دهد. ◇ طوفان فتنه‌ها و بازي‌هاي روزگار هيچ خللي در باورهايش ايجاد نکرده و چون کوه به پاي آن چيزي که فرزندانش را برايش فدا کرده ايستاده است. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال "صبحانه‌ای باشهدا" را دنبال کنید و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 من کی ام؟!... ″ خدا تو چقدر خوبی من پسر حسنم من پسر روستاییم...″ 🔹 گریه حاج قاسم برای خودش... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌‍ آوردن عکس شهید از طرف مادران شهدا حکایت های جالبی دارد: 🔹 یکی عکس را آورده تا به که مدت ها چون فاطمه بی نشان بوده خبر و سراغ از پسر شهیدش بگیرد، درد دل کند، حرف های بزرگی میان مادر و شهید رد و بدل می شود... ◇ مادر نشانی فرزندش را می پرسد، باید چشم مادرانه داشت تا لبخند و سکوت را ترجمه کرد... ◇ یکی عکس آورده تا چروک های روی صورت مادر مانع از شناسایی اش توسط شهید نشود، آخر روزی که شهید رفته بود مادر موهایش سفید نبود، این عصایی که حالا عصای دست پیری اش شده با مادر مناسبتی نداشت، صورت مادر چروک نداشت؛ عکس می آورد تا شهید از لابه لای این همه مادر زجر کشیده مادرش را بشناسد... ◇ یکی عکس آورده تا تنها نیامده باشد، مادران همیشه علاقه دارند اگر در مراسمی شرکت می کنند همراه پسرشان به آن مراسم دعوت شوند، پسر امید مادر است، این عکس ها نشان از ایمان به آیه " ولا تحسبن الذین قتلوا فی سیل الله امواتا " است... ″ مــــــــــــــــــــــــــــــــادر شَــهـید پیش از آنکه مادر شهید می‌شود «شهیـــــــــــــــــــــد» می‌شود...″ 📎 صبوری دل مادران شهدا صلوات 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 احترام ویژه ی حاج قاسم به ننه سکینه 🔹 شهید حاج قاسم توجه خاصی به ننه سکینه مادر شهید علی شفیعی داشت و به دوستانش خیلی سفارش ننه سکینه را می‌کردند. ◇ ننه سکینه در زمان حکومت رضا شاه در اتفاق‌های ایلات و عشایر کهنوج پدر و مادرش را از دست می‌دهد و در منزلی در کرمان خدمتکار می‌شود. ◇ در کتاب ″مثل علی، مثل فاطمه″ سرگذشت ننه سکینه روایت شده این مادر در زمان جنگ کل دارایی اش را تقدیم انقلاب کرد. ◇ ننه سکینه مادر علی بود علی پدر را بر اثر سرطان و خواهر را به خاطر بیماری حصبه از دست می‌دهد. ◇ بعد از بزرگ شدن علی شفیعی و رهسپار شدنش به جبهه با دختر حاجی کیانی که هم اکنون حسینیه کیانیان در کرمان منتسب به او است ازدواج می‌کند و چهار ماه بعد هم علی در والفجر هشت شهید می‌شود. ◇ بعد از شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ننه سکینه بسیار در فراق او اشک می ریخت و داغ او را تحمل نیاورد و تقریبا بعد از گذشت یک سال و دو ماه به دیار باقی شتافت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آرامشی که حاج قاسم به خانم فاطمه جلالی(مادر،همسر و خواهر شهید) داد. 🔹️ حاج قاسم در ماندنی ترین دیدار در ۷۷ ثانیه پر از معرفت در یک دیدار صمیمی با بانویی که خواهر ، همسر و مادر شهید است، آرامش را به ایشان اهدا می کند. ◇ مرحومه فاطمه جلالی مادرشهید محمود سلیمانی ، همسر شهید خداکرم سلیمانی و خواهر شهید جلالی چندی بعد به رحمت خدا می‌رود. ◇ وقتی حاج قاسم به ایشان میگوید: بهترین عمر را کردی ، توفیق از این بیشتر و با نان حلال فرزندشهید را بزرگ کردی این مادر آرام می‌شود. ◇ گاهی اوقات دل تنگ حاج قاسم می‌شود. دل آنقدر برای کلمات و جملات، برای خنده‌های لطیف و فلسفه‌ای که پشت آن قرار دارد، تنگ می‌شود 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌من آخرین بازمانده عملیات هویزه هستم من دیدم چطور علم‌الهدی زیر شنی تانک.... 🔹 ″شهید ایوب بلندی″ بازمانده یاران شهید علم الهدی در هویزه ◇ گرامی باد ١٦ دی ماه سالروز شهادت شهید سید حسین علم الهدی 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 مادرشهیدی که پسرش را نذر امام رضا کرد و با ذکر "یارضا(ع)" شیرش داد 🔹️ محمدجواد قربانی در اولین روز فروردین سال 1362 متولد شد. مادر یا امام رضایی زیر لب گفت و به نوزادش شیر می‌داد ◇ سال قبل در مشهد ،امام رضا(ع) را به جوانش قسم داده بود که پسری به آنها عطا کند و به همان خاطر بود که نوزاد را محمدجواد گذاشتند. ◇ محمدجواد خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر می‌آورد. ◇ محمدجواد هم‌زمان که فرزند صالحی برای خانواده بود، درس هایش را خواند و بزرگ شد و ازدواج کرد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت. ◇ محمد جواد درباره مجروح شدن خود می گوید: در لحظه‌ای که صدای انفجار براثر اصابت موشک یا خمپاره دشمن بر گوشم طنین‌افکن شد ناگهان به مدت 20 ثانیه خود را در آسمان مشاهده کردم و از بالا به بدن خود نگاه کردم و فهمیدم به شهادت رسیده‌ام که ناگهان به یاد همسر و فرزندانم افتادم. به‌محض خطور این فکر در من به ناگاه از آسمان در کنار پیکر خود نزول کردم و دوباره درون پیکرم وارد شدم و دوستانم را صدا زدم. ◇ همسر شهید می گوید : خیلی زود او را به بیمارستان حلب و پس‌ از آن به تهران منتقل می‌کنند. دردهای جسمانی محمدجواد را اذیت می‌کند اما جز ذکر "یا زینب" و "یا رقیه" چیزی نمی‌گوید. او را مرخص کردند و ادامه درمان به خانه آوردیم. ◇ دخترم زینب و خانواده محمد جواد را سیر دیدند و او فقط آرزوی شهادت میکرد که بعد از چند روز حال محمدجواد بد شد و آسمانی شد. ◇ محمدجواد قربانی در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۴ شهید شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قاتلان شهید عجمیان چگونه او را به شهادت رساندند؟ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال "صبحانه‌ای باشهدا" را دنبال کنید و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671