📌 دو رکعت نماز برای شهادت از شهید کاوه
🔹️ در عملیات کربلای دو، محمود کاوه، فرمانده لشکر ۵۲ ویژه شهدا، کار عجیبی کرد. نیروهای خط شکن را که جلو فرستاد، آمد و نمازی دو رکعتی را اقامه کرد.
◇ علت نماز را ایشان پرسیدم وگفت:« این نماز را فقط به دو دلیل خواندم، اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد ...»
◇ میخواست ادامه ندهد که یکی از بچه ها پرسید: «بعد چه؟»
◇ گفت: « دلم می خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد.»
◇ و خدا لایقش دانست و محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.
✍️ برگرفته از کتاب پیشانی و خاک| ص 96
🔹️ رهبر معظم انقلاب درباره سردار شهید محمود کاوه میفرماید:
«من شهیدمحمودکاوه را از بچگىاش مىشناختم. پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگى مسجدامام حسن(ع) بود.
◇ این جوان جزو عناصر کمنظیرى بود که من او را در صدد خودسازى یافتم؛ هم خودسازى معنوى و اخلاقى و تقوایى، هم خودسازى رزمى.
#سردار_شهید_محمود_کاوه
#دفاع_مقدس
#آخرین_نماز
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ ما را همراهی و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 تاثیر کـــلام شهید کاوه
🔹️ علیرغم اصرار مسئولان و فرماندهان لشکر؛ راننده كاميونها می گفتند: «اگه ما رو اعدام هم بكنين، با اين همه مهمات به خط مقدم نمی رويم!»
◇ وقتی صحبتها و اعتراضات آنها تمام شد؛ كاوه که تازه از راه رسیده بود و آنها هم اطلاع نداشتند که این جوان کم سن و سال فرمانده لشکره؛ به رانندهها گفت: «ما اينجا هيچ كس را با زور به خط نمی بريم. خيلی از اين بچه ها كه الان می بينيدشون، برای رفتن به خط گريه می كنن. سعی شون اينه كه از هم سبقت بگيرند.»
◇ بعد هم بدون اينكه يك كلمه درخواست ماندن از آنها بكند، گفت: «انشاا... سعی می كنيم بار كاميونها تون رو همين جا خالی كنيم.»
◇ كاوه وقتی ازدهام بچه ها را ديد، گفت: «بهتره بريم دفتر ما، بقيه حرفها را آنجا می زنيم.»
◇ نيم ساعت نگذشته بود كه جلسه كاوه با آنها تمام شد و همه شان آمدند بيرون، بعضی هایشان داشتند گريه می كردند.
گفتند تا آخرش هستیم ..
📚 با اندکی تغییر، برگرفته از کتاب؛
«حمــاسـه کــــاوه»
گردآورنده؛ حمید رضا صدوقی
#سردار_شهید_محمود_کاوه
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 شهید کاوه و حمل گونی در سنگرها
🔹️ همه میدانستند که مسئول تدارکات مجروح شده است
◇ یک نفر که دستش مجروح بود گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد!
◇ بچه ها باهاش شوخی میکردن.
● -اخوی دیر اومدی!
● -برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟
● -عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه..
◇ گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین.
کارش که تموم شد، گونی روگذاشت زمین ...
◇ همه شناختنش! سردار شهید محمود کاوه بود.
#سردار_شهید_محمود_کاوه
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 شهید کاوه و حمل گونی در سنگرها
🔹️ همه میدانستند که مسئول تدارکات مجروح شده است
◇ یک نفر که دستش مجروح بود گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد!
◇ بچه ها باهاش شوخی میکردن.
● -اخوی دیر اومدی!
● -برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟
● -عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه..
◇ گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین.
کارش که تموم شد، گونی روگذاشت زمین ...
◇ همه شناختنش! سردار شهید محمود کاوه بود.
#سردار_شهید_محمود_کاوه
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 تاثیر کـــلام شهید کاوه
🔹️ علیرغم اصرار مسئولان و فرماندهان لشکر؛ راننده كاميونها می گفتند: «اگه ما رو اعدام هم بكنين، با اين همه مهمات به خط مقدم نمی رويم!»
◇ وقتی صحبتها و اعتراضات آنها تمام شد؛ كاوه که تازه از راه رسیده بود و آنها هم اطلاع نداشتند که این جوان کم سن و سال فرمانده لشکره؛ به رانندهها گفت: «ما اينجا هيچ كس را با زور به خط نمی بريم. خيلی از اين بچه ها كه الان می بينيدشون، برای رفتن به خط گريه می كنن. سعی شون اينه كه از هم سبقت بگيرند.»
◇ بعد هم بدون اينكه يك كلمه درخواست ماندن از آنها بكند، گفت: «انشاا... سعی می كنيم بار كاميونها تون رو همين جا خالی كنيم.»
◇ كاوه وقتی ازدهام بچه ها را ديد، گفت: «بهتره بريم دفتر ما، بقيه حرفها را آنجا می زنيم.»
◇ نيم ساعت نگذشته بود كه جلسه كاوه با آنها تمام شد و همه شان آمدند بيرون، بعضی هایشان داشتند گريه می كردند.
گفتند تا آخرش هستیم ..
📚 با اندکی تغییر، برگرفته از کتاب؛
«حمــاسـه کــــاوه»
گردآورنده؛ حمید رضا صدوقی
#سردار_شهید_محمود_کاوه
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 دو رکعت نماز برای شهادت از شهید کاوه
🔹️ در عملیات کربلای دو، محمود کاوه، فرمانده لشکر ۵۲ ویژه شهدا، کار عجیبی کرد. نیروهای خط شکن را که جلو فرستاد، آمد و نمازی دو رکعتی را اقامه کرد.
◇ علت نماز را ایشان پرسیدم وگفت:« این نماز را فقط به دو دلیل خواندم، اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد ...»
◇ میخواست ادامه ندهد که یکی از بچه ها پرسید: «بعد چه؟»
◇ گفت: « دلم می خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد.»
◇ و خدا لایقش دانست و محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.
✍️ برگرفته از کتاب پیشانی و خاک| ص 96
🔹️ رهبر معظم انقلاب درباره سردار شهید محمود کاوه میفرماید:
«من شهیدمحمودکاوه را از بچگىاش مىشناختم. پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگى مسجدامام حسن(ع) بود.
◇ این جوان جزو عناصر کمنظیرى بود که من او را در صدد خودسازى یافتم؛ هم خودسازى معنوى و اخلاقى و تقوایى، هم خودسازى رزمى.
#سردار_شهید_محمود_کاوه
#دفاع_مقدس
#آخرین_نماز
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ ما را همراهی و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671