eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 شهیدی که داعشی ها جگرش را بیرون کشیدند 🔹️ از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟! ◇ گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی می‌زنے؟؟ ◇ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم. ◇ می‌گفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنی‌هاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. ◇ مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم، عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 🔹️ تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلمی کوتاه از شهید مدافع حرم حسن رجایی فر 🔹️ اینجا خانطومان است و شهید رجایی فر در این فیلم کوتاه که دقایقی قبل از شهادت است با لبخند از چگونگی به شهادت رسیدن خودش میگوید... 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 اشکی از شهید که شبیه باران بود 🔹️ یکبار وقتی وارد هیئت فدائیان حسین (ع) شدیم بچه‌ها که می‌دانستند ایشان از مدافعان حرم است از او خواستند تا ازحضرت زینب(س) و مدافعان حرم بگوید. 🔹️ وقت برگشت سوار موتور شدیم و گفتم برای منهم بگو و او شروع کرد به حرف زدن. یک لحظه احساس کردم دارد باران می‌آید. قطره‌های آب می‌پاشید روی صورتم. وقتی پیاده شدیم از چشم‌های قرمزش فهمیدم باران نبود، اشک‌های او بود که توی آن سرما برمی‌گشت روی صورت من. 🔹️گفت: «مرتبه قبل که به سوریه رفتم، به سخن شهید زاداکبر پی بردم. وی می‌گفت: کسی که این‌جا شهید شود یک تیر و ۱۴ نشان است. ◇ در ادامه گفت: اگر عنایت چهارده معصوم و غیرت‌الله، مدافع حرم عمه جانشان زینب (س) نبودند، تکفیری‌ها حرم حضرت زینب (س) را با خاک یکسان می‌کردند» ◇ گفتم: «چه دستاوردی برای ما دارد؟» ◇ گفت: «کسی که آنجا شهید بشود، چهارده معصوم به استقبال وی می‌آیند. اگر شما راضی نباشی من شهید نمی‌شوم، اما اگر تو راضی بشوی، من لایق شهادت می‌شوم و قول می‌دهم نام شما را نیز نزد چهارده معصوم بیاورم.» 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 راز سنگ مزار سجاد و ارادت به حضرت زینب(س) 🔹️ سجاد قبل شهادت خود همیشه میگفت: آرزومه روی سنگ قبرم هک شه : (تو که از خاک مزارم گذری نوحه بگو ،نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم) و سرانجام به آرزویش رسید... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ویژگی‌های رفتاری و تربیتی الیاس که الگویی برای جوانان شد 🔹همسر شهید الیاس چگینی می‌گوید: بسیار اهل بازی کردن با فرزندانش بود؛ دخترمان فاطمه وابستگی زیادی به پدرش داشت . ◇ در عین حال اگر اشتباه بچه‌ها را می‌دید براحتی از آن نمی‌گذشت؛ مثلا یکبار بچه‌ها چیزی از پدرشان خواستند اما ایشان قبول نکرد و با اینکه خودش هم ناراحت بود ولی این‌کار را به صلاح بچه‌ها می‌دانست، محبتش به بچه‌ها باعث نمیشد از خطاهای آنان براحتی بگذرد و این از ویژگی‌های خوب اخلاقی‌اش بود. ◇ خصوصیت دیگرش دل بزرگ،صاف و ساده‌اش بود؛ همکارانش می‌گویند نماز اول وقتش را به هیچ عنوان ترک نمی‌کرد. ◇ سر نماز حالت خاصی داشت و در قنوت دستش را طوری بالا می‌آورد که به شوخی می‌گفتم همه چیز را برای خودتان می‌خواهید!! می‌گفت خدا فرموده همه چیز را از من بخواهید. ◇ روی بیت‌المال خیلی حساس بود؛ مدتی در محل کار مسئول خرید شده‌بود؛ جالب اینجاست برای خرید وسایل سرکار همه تلاشش را می‌کرد که کمترین پول بیت‌المال را خرج کند اما برای وسایل منزل اینطور حساس نبود. 🔹️ صبحانه‌ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 راز سنگ مزار سجاد و ارادت به حضرت زینب(س) 🔹️ سجاد اشاره به قبر خالی كنار مزار مصطفي كرد و گفت: اين قبر آن‌قدر خالی مي‌ماند تا من برگردم و بنرهای مصطفی پايين نمی آيد تا بنرهای من بالا برود. ■ از فراق مصطفی يك شب سجاد در خواب، تب شديدي كرده بود و اشك مي‌ريخت. □ می گفت: من نبودم شما مصطفي را برديد الان هستم و نمي‌گذارم رفقايم را ببريد. ■ سجاد تك‌تيرانداز و به اسم مستعار ابراهيم بود و اميرحسين حاج‌نصیری به اسم مستعار اسماعيل هم کنارش بود. □ آنها خيلي رشادت به خرج می دهند و خيلي از بچه‌ها را از اسارت نجات می دهند و بسيار پيش‌روي مي‌كنند، اما در آن درگيری تيربارانش می كنند. ■ امیرحسین مجروح شد و يك تير به سينه سجاد اصابت می كند كه به شهادت می رسد. 🔸️ یکی از دوستانش می گفت: سجاد هنگام شهادت خواست تا سرش را بلند كنم تا به آقا سلام دهد. سرش را كه بلند كردم گفت: «صلي‌الله عليك يا اباعبدالله» 🔹️ سجاد قبل شهادت خود همیشه می گفت: آرزومه روی سنگ قبرم هک شه : تو که از خاک مزارم گذری نوحه بگو نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم و سرانجام به آرزویش رسید... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671