شهید"براتعلی داودی"؛شهیدی که تمام لحظاتش وقف خدا بود
📌شهید براتعلی داودی در ۱۳۳۷ در مشهد مقدس در خانواده ای محروم متولد شد. او از نوجوانی به جلسات مذهبی و عزاداری سیدالشهدا(ع) متمایل شد.
🔸شهید داودی به سیدالشهدای مسجد امام حسین(ع) مشهد شهرت دارد و کسی بوده که تمام لحظات زندگیش وقف خدا بوده است.براتعلی از همان دوران کودکی به اسم ماشاالله (ماشال) مشهور شد و او را به این نام میشناختند
🔹معروف شدن و مشهور شدن براتعلی به این اسم به چند دلیل است. اولین آن به خاطر جثه و هیکل درشتی بود که از همان بدو تولد به ارث برده بود.
▪️دلیل دیگر،رد شدن چرخ گاری اسب از روی سرش در دو سالگی و بهبود ایشان با توسل به امام رضا (ع) و دعای مردم در طول کمتر از یک هفته بود
▫️دلیل اصلی به خاطر تواضع و روحیهی پهلوانی و اخلاق مناسب و احترام فوق العاده به نوجوانان، علی رغم فیزیک بدنی مناسب و قدرت ایشان بود
□پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی سه سال در جبهه های مختلف به نبرد با دشمنان انقلاب پرداخت.
●وی یک مرتبه در عملیات طریق القدس مجروح شد و یک مرتبه نیز در کردستان مجروح شد و یکی از انگشتان دست چپش قطع شد.
🔻در نهایت در پیرانشهر بر اثر آسیب دیدگی شدید و قطع یک دست و دو پا در ۲۸ فروردین ۶۲ به شهادت رسید.
#شهید_براتعلی_داودی
#سالروز_شهادت
#دفاع_مقدس
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌چشمان منتظر؛خاطره ای از لحظه ی شهادت شهید"براتعلی داودی"
🔸رسیدن خبر مجروحیت براتعلی، همراه پدر و مادر و تعدادی از خواهر و برادرها به سمت تبریز حرکت کردیم.ساعت ۱۲ ظهر به بیمارستان رسیدیم. وقت ملاقات بیمارستان نرسیده بود.
🔹فقط به پدر یا مادر رزمنده اجازهی ورود میدادند. ما هم تصمیم گرفتیم که فقط پدر به دیدار فرزندش برود.
▪️میترسیدیم حال مادر با دیدن وضعیت براتعلی از اینی که هست بدتر هم بشود.بالاخره زمان ملاقات عمومی شد و همه با هم وارد اتاق او شدیم. براتعلی با آن وضعیت اسفناک به هوش و سرحال و سرزنده بود.
▫️به محض ورود ما، به خاطر احترامی که برای خانواده و مخصوصا مادر قائل بود، با تنها دست سالمی که در بدن داشت از میله بالای سرش کمک گرفت و نشست.
□مثل همیشه با همان لبخند همیشگیاش شروع کرد به احوالپرسی کردن و خبر گرفتن از اوضاع محله و مسجد و...
●ولی این خوشی و گپ و گفتگو ما نیم ساعت بیشتر طول نکشید. براتعلی در کنار مادرش، با آرامشی وصف نشدنی ذکر شهادتین را گفت و چشمهایش را روی هم گذاشت و به شهادت رسید.
🔻انگار براتعلی تنها برای احترام پدر و مادر و نظاره کردن چهره آنها، چند روزی صبر کرده بود و حالا دیگر به آرزویش رسید و راحت چشمهایش را میبست.
راوی:برادر شهید
#شهید_براتعلی_داودی
#سالروز_شهادت
#دفاع_مقدس
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671