#حدیث_روایت
🌷امام رضا (علیه السلام) فرمودند :
🖋 چه بسا مردی که #سه سال از عمرش بیش نمانده ، صله ی رحم به جا آورد و خدا به خاطر این کار ، عمرش را به #سی سال افزایش دهد و خدا آنچه را میخواهد انجام می دهد .
📓 اصول کافی ، ج۲ ، ص۱۵۰
https://eitaa.com/sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی همیشه دست خدا
همراه تک تک لحظه هاتون
باشه
🌻 #ظهربخیر 🌻
https://eitaa.com/sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دنیا پر از
آرزوهای خوب
و قلبی پر از مهر
تقدیم شما
🌻 #ظهربخیر 🌻
https://eitaa.com/sobhbekheyrshabbekheyr
در تاريخ تولد فاطمه عليهاالسلام در بين علماى اسلام اختلاف است. لكين در بين علماى اماميه مشهور است كه آن حضرت در روز جمعه بيستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد يافته است.
مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) در شهر مكه و در خانه خديجه اتفاق افتاد. اين خانه در محلهاى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مى گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) و مكان تولد حضرت زهرا (عليهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از اين رو بارها در طول تاريخ همزمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند. (3)
1- علماى اماميه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مىدانند. عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكرهى الخواص ص 306 مینويسد: تاريخ نگاران نوشته اند كه فاطمهى زهرا در سالى متولد شد كه قريش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. يعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن يوسف حنفى در كتاب «نظم دررالسمطين» ص 175 مینويسد: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مشغول ساختن كعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل میكند كه گفت: فاطمه در سالى متولد شد كه قريش مغشول ساختن خانهى كعبه بودند و در آن هنگام پيغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.
2- كامل ابناثير ج 2 ص 40.
3- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراة الحرمين ج 1 ص 189/ 192.
هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام را تميز و پاكيزه نمودند و قنداقهاش را در دامن خديجه گذاشتند، آن مادر مهربان مسرور شد و پستانش را در دهان كوچك نوزاد عزيزش نهاد و از شيرهى جان سيرش كرد تا به خوبى رشد و نمو نمايد. (1)
خديجه از آن زنان خودخواه و نادانى نبود كه بدون هيچ عذر و بهانهاى، نوزاد را از شير مادر كه خدا برايش مهيا ساخته محروم سازد. خديجه خود میدانست يا از پيغمبر شنيده بود كه براى تغذيه و بهداشت اطفال هيچ غذائى بهتر از شير مادر نيست (2)
زيرا شير مادر با وضع دستگاه گوارش نوزاد و مزاج مخصوص او كاملاً هماهنگى و تناسب دارد، كودك مدت نه ماه در رحم مادر، شريك غذا و هوا و خون او بوده و مستقيما از مادرش ارتزاق میكرده است. و از اين جهت، تركيبات مخصوص شير مادر، با ساختمان ويژه طفل كاملاً تناسب دارد.
علاوه بر اين، در شير مادر تقلب راه ندارد و ميكربهاى بيماریزا در آن نيست.
خديجه چون میدانست كه آغوش پر مهر و محبت مادر و شير خوردن كودك از پستانش، چه نقش بزرگى را در زندگى آيندهى نوزاد انجام میدهد و براى سعادت او چه تأثيرات قابل توجهى دارد،
ترجيح داد كه فاطمه عزيز را در آغوش گرم خويش پرورش دهد و به وسيلهى شير پاك خودش كه از منبع شرافت و نجابت و دانش و فضيلت و بردبارى و فداكارى و شجاعت سرچشمه مىگرفت غذا دهد.
راستى مگر غير از شير خديجه، شير ديگرى میتوانست چنين عنصر پاك و كانون معرفت و شجاعتى را رشد و نمو دهد و ميوهى پربركت باغ نبوت را به ثمر رساند؟.
دوران شيرخوارگى و ايام كودكى زهرا عليهاالسلام در محيط بسيار خطرناك و اوضاع بحرانى و انقلابى صدر اسلام گذشت كه بدون شك در روح حساس آن كودك تأثيرات شايانى داشته است.
زيرا نزد دانشمندان اين مطلب به اثبات رسيده كه محيط نشو و نماى كودك و افكار و احساسات پدر و مادر در روحيات و اثبات شخصيت او كاملاً مؤثر میباشند. (از اين جهت، ناچاريم اوضاع و حوادث صدر اسلام را به طور خلاصه يادآور شويم تا خوانندگان بتوانند وضع فوقالعاده و بحرانى دوران نشو و نماى دختر گرامى پيغمبر را پيش خودشان مجسم سازند.
رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. در آغاز دعوت، با مشكلات بزرگ و حوادث سخت و خطرناكى مواجه بود.
يك تنه میخواست با جهان كفر و بتپرستى مبارزه كند. تا چند سال مخفيانه تبليغ میكرد و از ترس دشمنان جرأت نداشت دعوتش را علنى كند.
بعداً از جانب خدا دستور رسيد كه مردم را آشكارا به دين اسلام دعوت كن و از مشركين باك مدار. (3)
پيغمبر اكرم به دستور خدا دعوتش را علنى كرد. آشكارا و در مجامع عمومى مردم را به سوى آيين مقدس اسلام دعوت مینمود و روز بروز بر تعداد مسلمانان افزوده میشد.
وقتى دعوت پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) علنى شد اذيت و آزار دشمنان نيز شدت يافت.
رسول خدا را اذيت میكردند. مسلمانان را تحت شكنجه و عذاب قرار میدادند.
بعضى را مقابل آفتاب سوزان حجاز روى ريگهاى داغ میخوابانيدند و سنگهاى سنگين روى سينه شان قرار میدادند و بعضى را میكشتند.
مسلمانان به قدرى سختى و عذاب كشيدند كه به ستوه آمده جانشان به لب رسيد.
به طوريكه ناچار شدند از خانه و زندگى دست بردارند و به كشور ديگرى هجرت نمايند.
گروهى از مسلمانان از رسول خدا اجازه گرفتند و رهسپار حبشه شدند. (4)
وقتى كفار بوسيلهى اذيت و آزار نتوانستند از پيشرفت و توسعه اسلام مانع گردند و ديدند مسلمانان اذيت و آزار را تحمل میكنند ولى دست از عقيدهشان برنمیدارند، انجمنى برپا ساخته همگى تصميم گرفتند كه محمد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را به قتل رسانند.
ابوطالب از تصميم خطرناك آنان آگاه شد و براى حفظ جان رسول خدا آن حضرت را با گروهى از بنى هاشم به درهاى كه «شعب ابوطالب» ناميده میشد منتقل ساخت.
ابوطالب و ساير بنى هاشم در حفظ و حراست رسول خدا كوشش مینمودند.
حمزه عموى پيغمبر شبها با شمشير برهنه اطرافش پاس میداد.
دشمنان وقتى از كشتن رسول خدا نااميد شدند زندانيان شعب ابوطالب را در فشار اقتصادى قرار دادند و خريد و فروش با آنان را ممنوع ساختند.
مسلمان در حدود سه سال در آن زندان سوزان با فشار و ناراحتى و گرسنگى بسر بردند و با مختصر غذائى كه بطور قاچاق برايشان فرستاده میشد زندگى نمودند.
بسا اقوات فرياد اطفالشان از گرسنگى بلند بود.
فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در چنين روزگار بحرانى و در چنين محيط خطرناك و وحشت آورى به دنيا آمد و رشد و نمود كرد.
خديجهٔ كبرى در چنين اوضاع و شرائطى نوزاد عزيرش را شير میداد.
مدتى از ايام شيرخوارگى و زهرا در شعب ابوطالب سپرى شد.
در همانجا از شير خوردن بازگرفته شد.
در همان ريگستان سوزان راه رفتن آموخت. در همان محيط قحطى غذاخور شد.
هنگامى كه سخن گفتن ياد مىگرفت فرياد و نالهى اطفال گرسنه «شعب» را می شنيد.
در وسط شب كه از خواب بيدار میشد خويشانش را میديد كه با شمشيرهاى برهنه اطراف پدرش پاس میدادند
در حدود سه سال طول كشيد كه فاطمه عليهاالسلام بغير از زندان سوزان شعب چيزى نديد و از دنياى خارج خبرى نداشت.
فاطمه در سن پنج سالگى بود كه پيغمبر و بنى هاشم از تنگناى شعب نجات يافته به خانه و زندگى خودشان مراجعت نمودند.
مناظر زندگى جديد و نعمت آزادى و توسعهٔ در خوراك و پوشاك و منزل براى زهرا تازگى داشت و شادمان و مسرور بود.
1- دلائل الامامة ص 9.
2- قال اميرالمؤمنين عليهالسلام ما من لبن رضع به الصبى اعظم بركة من لبن امه- وافى ج 3 ص 207.
3- سوره حجر آيه 94.
4- سيره ابنهشام ج 1 ص 344. الكامل فى التاريخ ج 2 ص 51.