صدای پای صبح از پس پنجره امید می آید
امید به روزی دیگر با تو بودن تو را داشتن
صبحی دیگر با تو بودن که
پر آواز خوش خوشبختی و شادابیست
امروز بنام توست که بر طالع وجودم
درخشنده و زیبا میدرخشی
صبح زمستونیت بخیر
@sobhbekheyrshabbekheyr
#وقت_سلام 🤚
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#چهارشنبه_رضوی
@sobhbekheyrshabbekheyr
گویند درود صبح
طلایی ترین کلید
برای ورود به قلب هاست
پس صمیمی ترین درود
تقدیم به شما مهربانان
صبح بخیر
@sobhbekheyrshabbekheyr
زندگینامه ام البنین
قسمت اول
نام و نسب فاطمه کلابیه:
نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علی(ع) با کنیه«ام البنین» (مادران پسران) مشهور شد.
پدر و مادرش از خاندان بنی کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد(ص) بودند و دارای خوبی ها و صفات خانوادگی مشترک بودند، فاطمه دختری پاکدل و با تقوا بود.
پدر ام البنین، حزام بن خالد بن ربیعة
بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب، مردی شجاع، دلیر، راستگو بود.
مادر ام البنین، ثمامه(یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب(از اجداد رسول الله و امیرالمومنین)بود.
@sobhbekheyrshabbekheyr
زندگانی ام البنین
قسمت دوم
ام البنین(س) و تولدی نورانی:
حزام بن خالد با جمعی از قبیله خود مسافرتی میرود و یک شب در خواب میبیند، در زمینی سر سبز نشسته و از اطراف مروارید های درخشانی بر دستان او میریزند، سپس مردی به سوی او می آید، و خواستار آن در شد، و گفتگویی بین آن ها شکل گرفت و در آخر آن مرد گفت من تضمین میکنم که از این در منفعتی به تو رسد.
حزام وقتی از خواب بیدار شد، رویای خود را برای بنی کلاب گفت و خواستار تعبیر آن شد.
یکی از خاندان وی گفت:اگر رویای صادقه باشد، دختری روزی تو خواهد شد که یکی از بزرگان او را عقد خواهد کرد که به سبب این دختر مجد و شرافت به تو می رسد.
@sobhbekheyrshabbekheyr