فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ،
پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تو را به سبب زخمها و جراحتها ناتوان نمودند،
وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ، وَ لَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ،
و راه خلاص و رفتن بر تو بستند، تا آنکه هیچ یاورى برایت نماند،
وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ، حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ،
ولى توحسابگر (عمل خویش براى خدا) و صبور بودى، از زنان و فرزندانت دفاع و حمایت مینمودى، تا آنکه تو را از اسبِ سوارىات سرنگون نمودند،
فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاهُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ،وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ،
پس با بدن مجروح بر زمین سقوط کردى، در حالیکه اسبها تو را با سمهاى خویش کوبیدند، و سرکشان با شمشیرهاى تیزشان به بالای سرت آمدند، پیشانى تو به عرق مرگ مرطوب شد، و دستان چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود،
تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ،
پس گوشـه نظرى به جانب خیمهها و حرمت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت (روی گردانده) به خویش مشـغول بودى،
وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً، إِلى خِیامِک َ قاصِداً، مُحَمْحِماً باکِیاً،
اسبِ سوارىات با حال نفرت شتافت، شیـههکشان و گریـان، به جانب خیمهها رو نمود،
فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ بِالْعَویلِ داعِیات، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات،
پس چون بانوان حرم اسب تیز پاى تو را خوار و زبون دیدند، و زین تو را بر او واژگون یافتند، از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، در حالیکه گیسوان برگونهها پراکنده نمودند، بر صورتها طپآنچه مىزدند و نقاب از چهرهها افکنده بودند، و به صداى بلند شیون میزدند، و از اوج عزت به حضیض ذلت در افتاده بودند، و به سوى قتلگاه تو مى شتافتند،
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#11
@sobhbekheyrshabbekheyr