می شد چنین نباشد
نظم موجود در #آمد_و_شد_شب_و_روز بسیار شگفت است؛ ولی چون ما به این نظم عادت کرده ایم، شگفتی آن را نمی بینیم؛ خیال می کنیم که این وضعیت، تنها وضعیت ممکن برای جا به جایی #شب_و_روز می توانست باشد؛ حال آن که چنین نیست. فرض کنید اگر هوا پنج دقیقه تاریک می شد و بعد یک ساعت روشن می شد و بعد ده ساعت تاریکی می آمد و بعد یک ساعت روشنی زمین را می پوشاند و همین طور لیل و نهار، بی حساب و کتاب جای هم را می گرفتند، آیا امکان برنامه ریزی برای بهره مندی بهینه از روشنی #روز و راحتی #شب برایمان فراهم می گشت؟
#اولیای_خدا چون هشیارانه تر از ما به هستی می نگرند، ظرافت های جهان را بهتر می بینند و از تماشای پدیده های عالم بیشتر لذت می برند و در نتیجه، زبان شاکرانه تری دارند؛
✅ سپاس خداى را كه به قدرت خود شب و روز را آفريد؛ و به توانائى خويش میان آنها فرق گذاشت (هر يك را از ديگرى جدا ساخت، شب را تاريك و روز را روشن گردانيد) و براى هر يك از آن دو (نسبت به اوقات و اماكن) پايان معين و مدت معلوم قرار داد؛ براى بندگان در آنچه كه آنها را به سبب آن روزى و با آن پرورششان مىدهد هر يك از شب و روز را به همان اندازه (كوتاهى و بلندى) كه از جانب او تعيين گرديده جاى يكديگر مىگمارد.
اَلحَمدُ لِلَّهِ الَّذي خَلَقَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ بِقُوَّتِهِ * وَ مَيَّزَ بَينَهُما بِقُدرَتِهِ * وَ جَعَلَ لِكُلِّ واحِدٍ مِنهُما حَدًّا مَحدودًا، وَ اَمَدًا مَمدودًا * يولِجُ كُلَّ واحِدٍ مِنهُما في صاحِبِهِ، وَ يولِجُ صاحِبَهُ فيهِ بِتَقديرٍ مِنهُ لِلعِبادِ فيما يَغذوهُم بِهِ، وَ يُنشِئُهُم عَلَيهِ
#صحیفه_سجادیه ، دعای ششم