eitaa logo
صبح وصال
63 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
139 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم گوهرهایی از جنس قرآن و عترت و ولایت و شهداء گردآوری و نوشته حامدی نسب @sobhe_vesal
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیر المومنین و الحسن و الحسین @ghoharaneh
صبح وصال
دستی که بر کرانه‌ی دریا گذاشتی... یا پیکری که بر کف صحرا گذاشتی... یا قطره‌های آب که شرمنده‌ی تو اند... یا حسرتی که بر دل دریا گذاشتی... یا مشک پاره پاره که بر خاک دشت‌ها... با صد هزار تیر جفا جا گذاشتی... ...داغی است پر گدازه و دردی است جانگداز این آتشی‌ که بر دل ماها گذاشتی آغوش باز کرده به دیدار تو؛ فرات هر موج را ولی به تمنا گذاشتی آب‌آوری بلای تو در دشت غم شده‌است نام خودت برای چه سقا گذاشتی؟! رفتی تو از شریعه که باران بیاوری داغی عجیب بر دل آقا گذاشتی هنگام رفتنت قد زینب شکسته شد او را غریب در دل اعدا گذاشتی با رفتنت رقیه عمویی ندارد و او را میان قافله تنها گذاشتی امشب عزای توست علمدار کربلا پا در عزا و مجلس زهرا گذاشتی خوش آمدی به محفل دل‌های چاک‌چاک بر چشم اشک‌بار جهان پا گذاشتی @ghoharaneh
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی علیه السلام تسلیت و تعزیت باد
مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگی‌ اش، آب کند دریا را آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب ماه می‌ خواست که مهتاب کند دریا را تشنه می‌ خواست ببیند لب او را دریا پس ننوشید که سیراب کند دریا را کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید ماه افتاد که محراب کند دریا را تا خجالت بکشد، سرخ شود چهره آب زخم می ‌خورد که خوناب کند دریا را ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس تا در آغوش خودش خواب کند دریا را آب مهریّه ی گل بود و إلّا خورشید در توان داشت که مرداب کند دریا را روی دست تو ندیده ست کسی دریا را چون خدا خواست که نایاب کند دریا را @ghoharaneh
خدا کند نرود امشب و سحر نشود که روز ما زشب تار تیره تر نشود چه فتنه ها که به دنبال این سحر نبود خدا کند نرود امشب و سحر نشود خدا کند که بــه حشر انتها شود امشب که حشر دگر نشود شب پرده نشین خاص خداست چه می شود که اگر صبح پرده در نشود شب نوباوگان است خدا کند که سحر گاه جلوه گر نشود خدا کند نرود امشب و نیاید صبح که داغ مظلومه تازه تر نشود خدا کند نشود صبح باز تا زینب زداغ مرگ دو فرزند خون جگر نشود خدا کند نشود صبح این شب عاشور که یادگار حسن را کفن ببر نشود خدا کند نشود صبح تا گلوی علی نشان تیر دستم در کف پدر نشود خدا کندکه فتد تیر حرمله از کار ویا هرانچه زند تیر کارگر نشود شب وداع علی اکبر است با لیلی وداع مادر و فرزند مختصر نشود گمان به مردن لیلی بود زداغ علی خدا کند که زداغ پسر خبر نشود خدا کند نشود صبح تا به دشت بلا به خاک و خون تن عباس غوطه ور نشود سر حسین ز پیکر جدا شود فردا خوش است ظلمت امشب بگو بسر نشود خدا کند ندمد صبح تا که فردا شب خیام ال علی طعمه شرر نشود ولی اگر نبود آب خون این شهدا نهال دین خداوند بارور نشود قیام حق به قیام حسین پیوند است قیام حق نشود این قیام اگر نشود فراق کربلامی کشد مؤید را مگر جوار پدر قسمت پسر نشود سید رضامؤید علیه السلام @ghoharaneh
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید ای ساکنان آسمان ها پر بریزید ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک خون گریه می کردی و خون می خوردی ای خاک روز بزرگ محشر کبر است امروز یا روز عالم سوز عاشوراست امروز http://eitaa.com/ghoharaneh
صبح وصال
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید ای ساکنان آسمان ها پر بریزید ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک خون گ
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید ای ساکنان آسمان ها پر بریزید ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک خون گریه می کردی و خون می خوردی ای خاک روز بزرگ محشر کبر است امروز یا روز عالم سوز عاشوراست امروز جنگ میان حق و باطل گشته آغاز قومی به چاه نیستی، قومی به پرواز این جنگ تا صبح قیامت پایدار است بر خلق عالم حق و باطل آشکار است این نکته در فریاد خون هر شهیدی است ای اهل عالم کی حسینی، کی یزیدی است؟ گردون بدان وسعت ز گردش مانده امروز خورشید خون از چشم خود افشانده امروز امروز جسم میهمان نیزه داران هم سنگ باران می شود هم تیرباران امروز دل از شعله مالامال گردد قرآن به زیر دست و پا پامال گردد امروز حق آل پیغمبر ادا شد رأس حسین او به ده ضربت جدا شد انگار می بینم که در آغوش گودال صیاد خوشحال است و صیدش رفته از حال انگار می بینم قمر در خون نشسته گودال پر گردیده از نیزه شکسته انگار می بینم که ماه انجمن ها افتاده در دریای خون تنهای تنها انگار می بینم به پیش چشم بلبل نیش هزاران خار را در قلب یک گل انگار می بینم همه عالم سیاه است انگار می بینم خدا در قتلگاه است انگار می بینم که یک گردون ستاره می تابد از اندام جسمی پاره پاره انگار می بینم زمین دریای خون شد خورشید بر کف قاتل از مقتل برون شد انگار می بینم جراحات تنش را زهرا تماشا می کند جان دادنش را انگار می بینم چو مرغ بی پر و بال یک اسب بی صاحب برون آید ز گودال انگار می بینم که زمینش واژگون است انگار می بینم که یالش غرق خون است انگار می بینم سری بالای نیزه است انگار می بینم که زهرا پای نیزه است انگار می بینم که طفلی داغدیده از ترس زیر بوته ی خار آرمیده انگار می بینم برای گوشواره چون قلب زهرا گوش ها گردیده پاره انگار می بینم حرم آتش گرفته دامان طفلی محترم آتش گرفته انگار می بینم فضا لبریز دود است پنهان به زیر خارها یاس کبود است انگار می بینم که زیر تازیانه بر دسته گل های خدا مانده نشانه انگار می بینم که در اطراف گودال  از ضرب کعب نی زمین خوردند اطفال انگار می بینم که پشت خیمه مادر انداخته خود را به روی قبر اصغر انگار می بینم که با افغان و ناله در قلب صحرا گم شده طفلی سه ساله انگار می بینم که همچون شاخه ی یاس افتاده زیر پا چو قرآن، دست عباس انگار می بینم تنی در ون نشسته اعضاش پاره استخوان هایش شکسته انگار می بینم ز پیغمبر بریدند هجده جوان هاشمی را سربریدند انگار می بینم به خون خفتند یاران کردند دشت کربلا را لاله باران انگار می بینم غل و زنجیر کین را بر ناقه زخم پای زین العابدین را انگار می بینم در آن صحرا یکی نیست پرسد گناه این زنان و دختران چیست در چنگ شاهین مانده مرغی بی پر و بال نامردها! کشتید زینب را به گودال ای از سقیفه کرده بیرون دست کینه ای از مدینه بغض زهرایت به سینه سیلی بزن بر صورت طفل سه ساله آخر مگر او از فدک دارد قباله پیوسته میثم! شعله ات از دل برآید تا منتقم از پرده ی غیبت در آید http://eitaa.com/ghoharaneh