eitaa logo
صبح حسینی
483 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
السلام علیک یا عطشان چه بلایی سر لبت آمد!؟ تا من و تو به وصل هم برسیم جان به لبهای زینبت آمد  *** زینت شانه های پیغمبر السلام علیک یا مظلوم چقدر چهره ات شکسته شده السلام و علیک یا مغموم  *** با تو قهرم ! پدر کجا بودی؟ بی من و خواهرت کجا رفتی!؟ دلخورم از تو ؛عصر عاشورا بی خداحافظی چرا رفتی؟  *** سر عباس تا سر نی رفت خیمه ها گر گرفت ، بلوا شد تا که دیدند بی علمداریم سر یک گوشواره دعوا شد  *** من غرورم جریحه دار شده شاکی از دست ساربان هستم کعبه نی ها مدام می گویند دست و پا گیر کاروان هستم  *** سر بازاردیدنی بودیم ! دید زلفت که ما پریشانیم عمه ام داد می زد ای مردم به پیمبر قسم مسلمانیم  *** معجرم را سر کسی دیدم چادرم را سر یکی دیگر با عبایت نماز می خواند مشرکی پشت مشرکی دیگر  *** دختر حرمله چه مغرور است ! بر سر بام دف تکان می داد او خبر داشت که یتیم شدم پدرش را به من نشان می داد  *** کاش قرآن پدر نمی خواندی! خیزران از لب تو ، دلخور شد اولین ضربه را که زد ؛ دیدم چوب خط صبوریم پر شد *** عمه با من نبود ، می مردم پای طشت طلا نجاتم داد نه فقط شام ، کربلا ، کوفه خواهرت بارها نجاتم داد ***  بالهای شکسته ای دارم پر زدن با تو کاش راهی داشت شام ویران به جای ویرانه گاش گودال قتلگاهی داشت  *** علقمه ، مشک ، ساقی و اصغر شده سر مشق گریه هام پدر بردن من به نفع زینب توست درد سر را ببر زشام پدر (وحید قاسمی) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
با خنده ي خود صفاي دلها مي شد آرامش ِ خاندانِ طاها مي شد   حنانه ترين دختر اين كاشانه در كودكي اش مادر ِبابا مي شد   در جمع برادران خود تا ميرفت ليليِ دل عترت ليلا مي شد   با لهجه ي شيرين خودش تا ميگفت بابا بابا بابا غوغا مي شد   در پيش نگاه عمه و بابايش هر لحظه شبيه تر به زهرا مي شد   وقتي كه به ديدن عمويش ميرفت عباس به احترام او پا مي شد   پايش روي خاك قبل از آنكه برسد زير قدمش بال ملك وا مي شد   مأمور نبود ورنه گر ميفرمود تا كوفه تمام دشت دريا مي شد   صد حيف نشد بماند و رشد كند ميماند اگر زينب كبري مي شد (جواد حيدري) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تا گوشواره را کشید دو چشمم سیاه رفت بابا ز دخترت به خدا اشک و آه رفت یا اسب بود...یا یکی از دشمنان تو از روی پیکرم که زمین خورد راه رفت                       *** یک لحظه دید عمه مرا ، اشکباره شد داغ مدینه در دل زارش دوباره شد نامرد سیلی اش دو هدف داشت همزمان هم گوشواره رفت، هم گوش پاره شد   (مهدی صفی یاری) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
داغ بابا به شانه ي کودک بحث دنباله دار فدک شب نخوابی ز درد و کتک دست سنگین و صورتی کوچک از رقیه بپرس یعنی چه   در دل شعله وای وای یتیم خنده کردن به گریه های یتیم بستن آبله به پای بتیم زیر شلاق ها صدای یتیم از رقیه بپرس یعنی چه   محترم بودن و حقیر شدن پیش چشم همه اسیر شدن اول زندگیت سیر شدن زود تر از همیشه پیر شدن از رقیه بپرس یعنی چه   پیکری پشت کاروان افتد تازه خوابیده ناگهان افتد گیسویی دست این و آن افتد خارجی زاده بر زبان افتد از رقیه بپرس یعنی چه   سنگ از دست رهگذر خوردن جای نان غصه ی پدر خوردن تازیانه ز پشت سر خوردن یک نفر پا ز صد نفر خوردن از رقیه بپرس یعنی چه   حنجر خشک و زخم سر نیزه چشم حیران به سوی هر نیزه رفته درخاک تا کمر نیزه رأس خورشید و ماه بر نیزه  از رقیه بپرس یعنی چه   خسته ماندن غریب در صحرا بی کس و غم نصیب در صحرا عطر جان بخش سیب در صحرا ذکر امن یجیب در صحرا از رقیه بپرس یعنی چه   پای در سلسله هراس شتاب سینه ي بی قرار و حالِ خراب غصه ي زینب و نوای رباب قاری تشنه لب کنار شراب از رقیه بپرس یعنی چه ( سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد دنبال او شب تار صیاد رفته باشد   یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته از زجر یادگاری یک دنده شکسته   فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را   نامحرمی که با خود دیشب سر تو را داشت وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت   طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره او گوشوار من داشت من زخم گوشواره   من خار میکشیدم با ناخنی شکسته او با گل سر من گیسوی خویش بسته   وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر   من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی   من سخت باز کردم انگشت کوچکم را او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را   دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم   از کوفه آمدی و سنگ صبور داری رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری   ای سر بیا که مُردم از دختران شامی از خنده های کوفی از خنده های شامی   ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو (حسن لطفي) سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
كِل كشيدند كه حس كرد عمو افتاده نگران شد نكند چنگِ عدو افتاده پر گرفت از حرم و عمه به گَردَش نرسيد ديد از اسب به گودال به رو افتاده سنگ و تير از همه سو خورده، سنان از پهلو لشگري زخم به جان و تن ِ او افتاده پاره شد بندِ دلش از تهِ دل آه كشيد سايه ي تيغ به گوديِ گلو افتاده شمرها نقشه كشيدند كه حالا چه كنند ديد تا قرعه به پيچاندن مو افتاده خويش را در وسطِ معركه انداخت و بعد در شبِ گريه حماسي غزلي ساخت و بعد سنگدل! تيغ كشيدي كه سرش را ببَري؟! هر قَدَر سهم ِ تو شد بال و پرش را ببَري؟ دست و پا ميزند و آخر ِكارش شده است! پاك وحشي شده اي تا جگرش را ببَري؟ با وجودي كه ندارم زره و تيغ مگر مُرده باشم بگذارم كه سرش را ببَري همه ي عمر به چَشم ِ پسرش ديده مرا سعي كن از سر ِ راهت پسرش را ببَري سپر افتاده ز دستش، سپرش ميگردم بايد اوّل بزني تا سپرش را ببَري در خورش نيست اگر بازوي آويز به پوست جانِ ناقابل ِ من هديه ي ناچيز ِ عموست ميشود لايق قرباني دلبر باشم؟! آخرين خاطره ي اين دم ِ آخر باشم؟! لذتي بهتر از اين نيست كه با سينه ي سرخ در پري خانه ي چَشم ِ تو كبوتر باشم آخرين خواسته ي من به يتيمي اين است به رويِ سينه ي پُر مِهر ِ تو بي سر باشم اسب ها نعل شده راهي گودال شدند بين اين قائله ي سخت چه بهتر باشم به تلافيِ در آوردنِ تير از گلويم ميشود از سر نِي سايه ي اصغر باشم؟ (عليرضا شريف) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دست از عمه کشید و بدنش میپیچید زیر ِ پایش عربی پیرهنش میپیچید گردبادی ز خیامی به نظر می‌آمد گِردَش انگار زمین و زَمَنَش میپيچید میدوید و سِپَهی دیده به او دوخته بود وَ طنین رجزش تا وطنش میپیچید ز سر عمامه و نعلین ز پایش وا شد ذکر یا فاطمه يِ بت شکنش میپیچید دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پُر است داشت گِردِ عمویِ صف شکنش ميپیچید ناگه از پرده‌یِ دل کرد صدا وا اُمّاه دست بُبریده‌ی او دور تنش میپیچید تیغ بر فرق سرش نیزه به پهلویش خورد نعره‌یِ حیدریِ یا حسنش میپیچید (محمود ژوليده) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
كشته ي دوست شدن در نظر مردان است پس بلا بيشترش دور و بر مردان است   يازده ساله ولي شوق ِ بزرگان دارد در دلِ كودكِ اينها جگر مردان است   همه اصحابِ حرم طفل ِ غرورش هستند اين پسر بچه يِ خيمه پدر ِ مردان است   بست عمامه همه ياد جمل افتادند اين پسر هرچه كه باشد پسر مردان است   نيزه بر دست گرفتن كه چنان چيزي نيست دست بر دست گرفتن هنر مردان است   بگذاريد ببيند كه خودش يك حسن است حبس در خيمه شدن بر ضرر مردان است   گرچه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله بنويسيد مرا يابن ابي عبدالله (علي اكبر لطيفيان) علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
چشمی که بسته ای به رخم وا نمی شود یعنی عمو برای تو بابا نمی شود ای مهربان خیمه ، حرم را نگاه کن عمه حریف گریه ی زنها نمی شود تا جان نداده مادرت از جا بلند شو زخم جگر به گریه مداوا نمی شود باید مرا به سمت حرم با خودت بری من خواستم که پا شوم اما نمی شود باور نمی کنم چه به روزت رسیده است اینقدر تکه سنگ که یکجا نمی شود تقصیر استخوان سر راه مانده است راه نفس گمان نکنم ، وا نمی شود این نعل های تازه چه کردند با تنت عضوی که از تو گمشده پیدا نمی شود بی تو عمو اسیر تماشا شده ببین قدت شبیه قامت سقا شده ببین مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده دشتی از آه شعله زنت زیر و رو شده پیراهنی که بر بدنت بود کنده اند پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده با من بگو به دست که افتاده کاکلت این طور موی پر شکنت زیر و رو شده از بس که سنگ بر سر و پای تو ریخته از بس که نیزه روی تنت زیر و رو شده انگار جای فاصله ها پر نمی شود از بس تمامی بدنت زیر و رو شده حسن لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دست و پایم به هم از پَر زدنت پیچیده چه کنم با تو که اینگونه تنت پیچیده لااقل کاش به جسمت زره ای میکردم استخوانت شده با پیرُهَنَت پیچیده تو چنان شیشه یِ عطری که شکسته شده ای همه جا نافه یِ مُشکِ خُتَنَت پیچیده گُل ِ من لَحن ِ عمو گفتن ِ تو برگشته زیر ِ مرکب شده طرز ِ سُخَنَت پیچیده اینهمه ریخت و پاشی که شده با تن ِ تو گردبادی ست که در انجمنت پیچیده اثر ِ موم عسل یا سُمِّ مرکب بوده که زبانِ تو به دور ِ دهنت پیچیده به تلافیِ مدینه به تنت پا زده اند تا که شد نعره یِ ابن الحسنت پیچیده ارباً اربا چو علی اکبر لیلا شده ای در عبا جمع کنم بس که تنت پیچیده علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
قاسم است اینکه چنین دست به شمشیر شده نوجوانی که به عشق تو حسین پیر شده پر پرواز گشوده به دلش تاب نبود حرفش این بود :عمو ؛ رفتن من دیر شده زده زانوی غم و غصه و محنت به بغل نگران بود چرا این همه تاخیر شده از زمانی که اذان گوی حرم پر زد و رفت اشک حسرت ز سر و روش سرازیر شده مدد نامه ی بابا ز عمو اذن گرفت همچو شیری که رها از غل و زنجیر شده کمتر از ساعتی بر او چه گذشته است خدا که قد و قامت او دستخوش تغییر شده سنگ باران شد و زیر سم مرکبها رفت پیش گوییّ عمو بود که تعبیر شده می وزد بوی گلاب تن تو در صحرا به گمان عطر مدینه است که تکثیر شده یاسر مسافر علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را  چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را  به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد  رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را  دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی  پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را  بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست  من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را  مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد  اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را  من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب  آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را  بعد از این است که بر سینۀ من جا داری  نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را  گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت  وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را  تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست  ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را  سند مستند کرب و بلا حنجر توست  بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را  عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم  و خدا مُهر قبولی زند این قربان را  (محمود ژولیده)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خندیدی و شکستم و عالم خراب شد  سهم تمام ثانیه‌ها اضطراب شد  تیری رسید و صحبت من ناتمام ماند  گفتم که آب؛ تیر برایم جواب شد  تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد  از آتش گلوی تو قلبم کباب شد  تصویر حلق پاره‌ات ای کودک شهید  در چشم‌های دخترکی تشنه قاب شد  آنجا که موج‌موج دل آب سنگ شد  آنجا که فوج‌فوج دل سنگ آب شد  تیری رسید و هستی من را به باد داد  آهنگ من بریده بریده «رباب» شد  (سید محمد جوادی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اگر چه حوصله ی شعر سر نیامده است  قلم ز عهده ی مدح تو بر نیامده است  به شهد غنچه ی لبهای سرخ تو سوگند  گلی شبیه تو از خاک در نیامده است  بزرگی تو چنان جلوه کرده در عالم  مجال عمر کَمَت در نظر نیامده است  به لطف منسب بابُ الحوائجْیت بُوَد  که توی حرف تو اصلاً اگر نیامده است  علی؛علیست چه اکبر؛چه اصغرش؛اصلاً  ز نام نامی تو خوبتر نیامده است  بدیل نیست برایت که در سرای حسین  پس از ظهور تو دیگر پسر نیامده است  چه جلوه ای تو ندانم که لطف نقّاشیْت  به ذهن این همه تصویرگر نیامده است  خبر رسیده لبت خنده داشت وقت سفر  اگر ز شورش اشکت خبر نیامده است  ازآن طرف دل مادر اسیر دلشوره ست  ازاین طرف سوی خیمه پدر نیامده است  بگو گلوی تو شمشیر خورده یا نیزه ؟  مگر به سمت تو تیر سه پر نیامده است ؟  تنت برای چه اینقدر؛ زخمْ خورده شده؟  اگر ز خاک به سرنیزه در نیامده است  (محمدقاسمی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خون دل خوردم علي تا كه تو آقا شده اي پدرت پير شده تا كه تو رعنا شده اي لشگر امروز به قَدِّ خَم ِ من ميخندد مَردَكي داد زد و گفت حسين تا شده اي پا نكش روي زمين كه پدرت ميميرد با تقلايِ خودت قاتل بابا شده اي علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فروغ ِ چشم من از چشم نيزه ها افتاد عصايِ پيري من زير دست و پا افتاد   عزيز ِ يوسفِ من چنگ گرگها حس كرد زبس كه رونق يعقوب ِ قصه ها افتاد   به زخم نيزه اي از روي اسب از پهلو مرا به خاك جگر گوشه ريخت تا افتاد   كسي كه بين ِ مژه كرده ام بزرگ آيا چنين ز هم شده پاشيده در عبا افتاد   زدم بهم كف افسوس و زانويم تا خورد دلم شكسته و در ورطه ي بلا افتاد   نماز ظهر مرا پس اذان نخواهي گفت!؟ گلو بريده لبِ خشك ات از صدا افتاد   ذبيح ِ من! ز برت با خداست برخيزم به جان ز داغ ِ غمت شعله ي عزا افتاد   نشست چين و چُروكي به رخ كه ميبينم ترك به ماه جبين تو از قفا افتاد   نه قطعه قطعه فقط... نقطه نقطه ات كردند تنت به پهنه ي اين دشت تا كجا افتاد   خدا كُنَد كه خطاي نگاهِ من باشد كه از تمام تنت چند تكه جا افتاد   ميان هلهله و خنده ها كم آوردم به سانِ محتضري كه ز تن وَ پا افتاد   بلند شو پسرم كه دو چشم نامحرم به خاكِ چادر ناموس كبريا افتاد علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم صد علي اكبر ِ ديگر به خدا ميبينم قول دادي كه مرا مثل عصايم باشي حال بر رويِ زمين چند عصا ميبينم تا كه گفتي علي ام سنگ به سمتت آمد مثل مادر رويِ پهلوي تو پا ميبينم تو نبي بودي و اكنون به رويِ لبِ تو مانده ام جايِ رَدِ نعل چرا ميبينم!!! خواهرم آمده از خيمه كه من جان ندهم عمه ات را تو ببين بين ِ كه ها افتاده علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872