eitaa logo
صبح حسینی
462 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
روضه ی سوختن کرب و بلا را دیده او وداع حرم و خون خدا را دیده قاتل و مقتل کلِّ شهدا را دیده عصر آن واقعه قحطی حیا را دیده هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید آتش و سوختن اهل خیامش را دید دیده پاهای مغیلان زده ی خواهر را درد شرمندگی از سوختن معجر را خنده ی شمر و سنان زجر به یکدیگر را ساربان و پدر و قصه ی انگشتر را کاش در کرب و بلا این همه نیرنگ نبود کاش انگشتر و انگشت بهم تنگ نبود روز تشییع پدر تیر سه پر پیرش کرد قبر کوچک،تن سقا،چقدر پیرش کرد روی نیزه شدن آن همه سر پیرش کرد خیزران و لب و دندان پدر پیرش کرد زیر زنجیر تمام بدنش زخمی بود تا چهل سال دلش مثل تنش زخمی بود شام بر روح و تنش تیغه ی تکفیر کشید آتش از بام که افتاد سرش تیر کشید درد بسیار تر از خنجر و شمشیر کشید یکسر از قهقهه ی حرمله تحقیر کشید مرد تنهای اسیران شده باشی سخت است شاهدی بر صدقه نان شده باشی سخت است حسن کردی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
نیمه شب در خرابه وقتی که ربنای قنوت پیچیده بعد زاری و حق حق گریه چه شده این سکوت پیچیده — عمه اش گفت خوب شد خوابید چند شب بود تا سحر بیدار کمکم کن رباب جای زمین سر او را به دامنت بگذار — آمد از بین بازویش سر را تا که بردارد عمه اش ای داد یک طرف دخترک سرش خم شد یک طرف سر به روی خاک افتاد — شانه اش را گرفت با گریه به سر خویش زد تکانش داد تا که شاید دوباره برخیزد سر باباش را نشانش داد — دید نیلوفر است با دستش زخمهای شکفته اش را بست دید چشمان نیمه بازش را پلک آتش گرفته اش رابست — حلقه های فشرده زنجیر دید چسبیده اند بر بدنش تا که زنجیر باز شد ای وای غرق خون شد تمام پیرهنش — هرکجادست می کشیدارام چادرش زودنخ نمامی گشت دومین باربود که سجاد داشت دنبال بوریا می گشت — کفنش کرد عمه خاکش کرد پیکری که نشان آتش داشت یادگاری ولی به دستش ماند معجری که نشان آتش داشت — با همان پیرهن همان زنجیر دخترک زیر خاک مهمان بود داغ اصغر بس است تدفينش فقط از ترس نیزه داران بود — می کشید از میان آبله ها خار ها را یکی یکی آرام یادش افتادشکوه هایش را پیش بابا یواشکی آرام حسن لطفی سلام الله علیها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد ای آفتاب بر سر زینب طلوع کن این چند تا ستاره به دردم نمی خورد نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم تنها همین نظاره به دردم نمی خورد ما را پیاده کن، سرمان سنگ می خورد این بودن سواره به دردم نمی خورد چندین شب است منتظر صحبت توام حرفی بزن، اشاره به دردم نمی خورد این ها مرا به مجلس خوبی نمی برند بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد این سنگ ها هنوز حسابم نمی کنند با این حساب چاره به دردم نمی خورد این تکه حجم، موی مرا پر نمی کند پس آستین پاره به دردم نمی خورد علیهم السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
کسی نداد ،جواب سلام هایش را به احترام نبردند نام هایش را تمام مردم نامرد خویش را کوفه به کوچه ریخته حتی غلام هایش را مسیر تنگ، مکافات رد شدن دارد خدا به خیر کند ازدحام هایش را ز کوچه رد شد و گیرم کسی نگاه نکرد ولی چه کار کند پشت بام هایش را یکی است نیزه نشین و یکی است ناقه نشین! ببین چگونه می آرند امام هایش را؟ به این سه ساله بچسبد، سکینه می افتد مراقبت کند آخر کدام هایش را؟! علی‌اکبر لطیفیان علیهم‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
 تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب از این به بعد و بعد از این آواره زینب باید خودت یاری کنی ورنه محال است بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب ** خون گلویت را کسی تا آسمان برد پیراهن و عمامه ات را این و آن برد آیا نگفتم در بیاور خاتمت را راضی شدی انگشترت را ساربان برد ** گفتند که پیراهنت را می کشیدند تصویر غارت کردنت را می کشیدند نه اینکه نیزه بر تنت می ریخت دشمن بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند ** رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟ تا آن زمانی که به یادم هست داداش وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود ** رفتی که اشک خواهرت را در بیاری بغض گلوی دخترت را در بیاری آیا نمی شد ای سلیمان زمانه قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟ علی اکبر لطیفیان علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴 اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872