eitaa logo
صبح حسینی
471 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
وقت آن است بگیری قمرش گردانی پسرت را به فدای پدرش گردانی ایستاده به روی پای خودش از امروز مرد گشته، ببرش مرد تَرَش گردانی بی گناهی تو اثبات شود می ارزد پس ببر تا سند معتبرش گردانی تو فقط نیزه نخور صدعلی اصغر به فدات دادمش بلکه بگیری سپرش گردانی گلویش تازه گل انداخته من می ترسم صبرکن تا صدقه دور سرش گردانی جان من قول بده پیش کسی رو نزنی جان من قول بده زودبرش گردانی طفل من تا بغل توست خیالم جمع است نکند حرمله را با خبرش گردانی علی اکبر لطیفیان علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
 یک گام رو به پیش و یکی رو به پس رود با خود مردّد است به سوی چه کس رود؟ به دست‌های خونی خود می‌کند نگاه جان آمده به لب که به جای نفس رود پشت سرش نگاه عطش‌خیز مادری است خیره... مگر عبا ز روی طفل پس رود قنداق را به سینه‌ی خود می‌فشارد... آه آرام می‌کند به سوی خیمه‌ها نگاه آبش نداده‌اند... بماند... که بر دلش زخم دوباره می‌زند این خنده‌ی سپاه گهواره مانده چشم به راه مسافرش همراه خواهری که شده گریه‌اش پناه مانده کجا رود؟ به سوی خنده‌های شوم؟، یا سمت گریه‌های عطش‌ناک خیمه‌گاه؟ امیر اکبر زاده علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
دیدی چه آمد بر سر مادر؟ ندیدی رفتی به نی حال مرا بهتر ، ندیدی من مادرم ، من را چنین مضطر ندیدی؟ موی سفیدم را علی اصغر ندیدی ؟ تیری از این سو تا به آن سوی گلو رفت میخواستم اکبر شوی ، این آرزو رفت چشمم به راه علقمه ، اما نیامد هر چه نشستم منتظر ، سقا نیامد دستم به کاری جز دعا بالا نیامد باران هم در آن حوالی ها نیامد تیری که سقا را ز پا انداخت ای وای رو سوی حلق اصغرم می تاخت ، ای وای قنداقه ات را بستم و خوابیدی و بعد ای کاش حال مادرت می دیدی و بعد آویزه ی دست پدر گردیدی و بعد تیر سه شعبه آمد و خندیدی و بعد خنده نزن تا که حسین از پا نیفتد یک قطره خونت بر زمین حتی نیفتد هنگام غارت مشک هم نمناک می رفت پیراهنی از پیکری صد چاک می رفت من ناله ام تا پرده ی افلاک می رفت در پشت خیمه نیزه ای در خاک می رفت از خاک با سر نیزه ای بیرون پریدی دیدی چه آمد بر سر مادر؟ندیدی ایمان دهقانیا علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
دل به دستِ تو سپردم ای «امانت دار، دست» باز، آئینه! بکِش بر این همه زَنگار، دست آه، می خواهی اگر از ریشه نابودم کنی پا بکش از خانه دل؛ از سرم بردار، دست تا ببوسم خاک پایت را دَم جان دادنم کاش می گفتی نگه دارند یک مقدار، دست تازه می فهمم چقدر از تو رسیده به گدا لحظه ای که در قیامت می کند اقرار، دست قیمتِ دیدار تو هر چیز باشد می دهم مثل وقتی که جدا کردند، از زوّار، دست کوه هم حتی به دستان تو تکیه می کند پس تو دیگر خم نشو؛ نگذار بر دیوار، دست چونکه می خواهد پرنده موقع پرواز، بال لحظه نابِ پریدن می شود سربار، دست دست را انفاق کردی؛ برکتش تکثیر شد پس خدا هم ریخت بر دامان تو بسیار، دست غالباً دست خدا می خواهد از سردار، سر فرق داری با همه؛ زیرا گرفت این بار، دست آخرش انگار که رفتی ملاقات خدا مرد، زیرا می دهد در لحظه دیدار، دست  رضا قاسمی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند این روضه ناموسی و این قصه کوچه تکرار مکرر شده سادات ببخشند دیوار که تقصیر ندارد به گمانم هر چه شده از در شده سادات ببخشند مادر که زمین خورده و بابا که شکسته ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند مظلومه ی دنیاست ولی قاتل زهرا مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند دل سوخت از این غصه که بین همه تقسیم ارثیّه ی مادر شده سادات ببخشند ارثیّه ی پهلوی لگد خورده ی مادر سهم علی اکبر شده سادات ببخشند گهواره ی ششماهه ی زهرا به گمانم وقف علی اصغر شده سادات ببخشند سهمیّه ی رخسار کبودش به خرابه تقدیم به دختر شده سادات ببخشند البتّه رسیده است به او ارث، اضافه چشمی که مکدر شده شده سادات ببخشند ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی با زینب مضطر شده سادات ببخشند در شام خدا داند و زینب که به نیزه با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند مهدی مقیمی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟ تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟ خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست خواستم ذات تو را نور بخوانم, دیدم نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب, چقدر چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی! اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی, هرآئینه به خود بالیده ست بانی رزق تویی, روح الامین میدانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست هر زمانی که شدی خسته, به نقل از سلمان چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست چه بگوییم از انفاق تو, وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: “گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست” آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر! از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست بشکند دست کسانی که شکستند تو را چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست پلک آرام بزن, صفحه به نرمی بشمار مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست مسعود یوسف پور سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر اما تو را خیلی اذیت کرد مادر همسایه هایت را دعا کردی و این شهر هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر بابا تو را می شست دیدم رفت از حال وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر هم اشک هم بابا عرق می ریخت اما حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر از چادری که سهمِ من شد از تو،پیداست آتش فقط از تو عیادت کرد مادر با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر آنروز دیدم هفت جایت را شکستند دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر دست از قلافِ خویش قُنفذ بر نمی داشت هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر از بس برایم روضه خواندی از حسینم چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر می آید آنروزی که می گویم : کجایی پیراهنش را شمر غارت کرد مادر بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار عباس را غرقِ خجالت کرد مادر عمداً سنان با چند نامردِ یهودی ما را معطل چند ساعت کرد مادر حسن لطفی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini