eitaa logo
صبح حسینی
462 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
بايد براي طور كليمي درست كرد سجاده اي گرفت و حريمي درست كرد بايد براي مقدمي از بال جبرئيل در گوشه اي نشست و گليمي درست كرد بايد در ازدحام گدا و كميّ ِ جا جايي براي مرد كريمي درست كرد بايد قسم به نور دوعين حسين داد تا از خدا،خداي ِ رحيمي درست كرد بايد دلِ حسين هواي نبي كند شايد دوباره خلق عظيمي درست كرد   مجنون شهر بودم و ليلا نداشتم اكبر اگر نبود من آقا نداشتم   يك لحظه اي كنار بزن اين نقاب را بيچاره كن به صبح دمي آفتاب را امشب خودي نشان بده تا سجده ات كنم از من مگير فرصت اين انتخاب را نور جبين نيمه شبِ در تهجّدت درهم شكست كوكبه ي ماهتاب را آباد باد خانه ات اي زلف پر گره من از تو دارم اين دلِ خانه خراب را دستار را ببند و كنارم قدم بزن شايد كمي نظاره كنم بوتراب را با قد كشيدنت جگري پير ميشود رنگ محاسن پدري پير ميشود   چشمان تو همين كه نهان ميشود علي عمه براي تو نگران ميشود علي تو رفته اي و زائر رويت شدن فقط با ديدن امام زمان ميشود علي دنيايِ ما اگر به كمال تو رو كند هر روز ِسال روز جوان ميشود علي بي اختيار ياد صداي تو ميكنيم هر لحظه اي كه وقت اذان ميشود علي روزي سه بار پشت بلنداي مأذنه آقايي تو اشهدمان ميشود علي   ما كيستيم؟تازه مسلمان حنجرت! الله اكبر از تو و الله اكبرت   پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوه ي طوری که داشتی هر شب نصیب سفره شهر مدینه شد در کنج خانه نان تنوری که داشتی شب زنده دار بودی و ذوب خدا شدی در بندگی گذشت حضوری که داشتی ای سر به زیر و از همگان سر بلندتر تسكين عمه بود غروري كه داشتي خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه های شهر، عبوری که داشتی   این آفتاب توست که خورشیدمان شده! یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟   مردی رسیده تا که پر از دلبرش کنند مانند خاک آمده تا که زرش کنند دینی نداشت اصل و نسب نیز هم نداشت آخر چگونه در بزند باورش کنند او خواب دیده بود مسلمان شده همین او آمده مدینه مسلمان ترش کنند در خانه حسین اگر اکبری نبود امکان نداشت زائر پیغمبرش کنند پیغمبر و زیارتِ او را بهانه کرد تا که اسیر زلف علی اکبرش کنند   آن عده ای خوش اند که حیران تو شدند مُسلم اگر شدند مسلمان تو شدند    چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبری ست روی سپید و خال سیاهت پیمبری ست گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو لحظه به لحظه گاه به گاهت پیمبری ست ابروی تو کشنده و زلفت کشنده تر جانم فدای تو که سپاهت پیمبری ست باید دوید پشت سر ردّ پای تو یعنب تویی همیشه که راهت پیمبری ست نامت علی ست جلوه رویت محمدی ست نامت علی ست طرز نگاهت پیمبری ست   تو صاحب جلال علی و پیمبری آئینه ي جمال علی و پیمبری   هنگام روبرو شدنِ کارزار شد کار تمام لشگریان با تو زار شد وقتی رکاب رزم تو آماده میشود باید برای مقدم تو خاکسار شد نامت علیست شأن تو شمشیر ساده نیست باید برای هیبت تو ذوالفقار شد حیدر شدی و ضجه لشکر بلند شد این چه مصیبتی است که کوفه دچار شد از میمنه گرفتي و تا پشت میسره یک لشکری قدم به قدم تار و مار شد   فرزند لافتی که به جزاین نمی شود شاگرد مجتبی که به جز این نمی شود   ای آفتاب روشن شب های کربلا پیغمبر دوباره ي صحرای کربلا ای از تمام آدمیان برگزیده تر نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا یک کاروان به عشق نگاهت اسیر شد گیسو کمند خوش قد و بالای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا... ...هر چند دیدنی ست ولی دیدنی تر است پایین پای مرقد آقای کربلا   نزدیک تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو   حالا که می روی جگرم را نگاه کن این چشم های محتضرم را نگاه کن در این لباس ها چقدر دیدنی شدی زینب بیا بیا پسرم را نگاه کن من پیر و تو جوان کمی آهسته تر برو افتادگی بال و پرم را نگاه کن باور نمی کنی که علی پیرتر شدم پیشم بیا و موی سرم را نگاه کن اصلاً بیا بجای تمنّا جرعه ای شرمندگی چشم ترم را نگاه کن   بعد از تو فصل فصل دلم بی بهار شد بعد از تو خاک بر سر این روزگار شد علی اکبر لطیفیان علیه‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقینا خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست در غیبت شه روی به شهزاده می آرند صد شکر که در خانه آقا پسری هست هر جا قد وبالای رشیدی است، یقینا دنبال سرش نیم نگاه پدری هست یا حضرت ارباب،دمت گرم و دلت شاد یا حضرت ارباب کرم،خانه ات آباد داریم همه محضر تو عرض سلامی تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی تا خانه ی آباد شما بنده پذیر است نامرد ترینم نکنم میل غلامی ای قامت قد قامت تو عین قیامت قربان قدت صد قد و بالای گرامی تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی پس لطف بفرما وبفرما که کدامی؟ تو مفترض الطاعه ترین واجب مایی هر چند امامت نکنی، باز امامی هر کس که هوای پدری داشته باشد خوب است که همچین پسری داشته باشد انگار رسول است، نمایی که تو داری انگار بتول است ،صدایی که تو داری بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی با این قد انگشت نمایی که تو داری باید که برای تو کرم خانه بسازند از بس که زیاد است گدایی که تو داری از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است از سفره ی پر جود و سخایی که تو داری تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی که منتظر توست، خدایی که تو داری کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند بگذار که عشاق به پای تو بمیرند ای سیر کمالات همه تا سر کویت ای آب فرات لب من آب وضویت ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی مانند حسن جود بود عادت و خویت عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت پایین قدمهای حسین جای کمی نیست جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت اینقدر مزن آب به سرخی لب خود حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند باید که مرا عبد غلامان تو خوانند .... ای زاده ی زهرا جگرت میرود از دست امروز که دارد پسرت می رود از دست ای کاش که بالای سرش زود بیایی گر دیر بیایی ثمرت می رود از دست بد نیست بدانی اگر از خیمه می آیی با دیدن اکبر کمرت میرود از دست .... افتادنت از زین پدرت را به زمین زد برخیز و گرنه پدرت می رود از دست برخیز که عمه نبرد دست به معجر بر خیز به جان من و این عمه ات، اکبر علی اکبر لطیفیان علیه السلام علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini