#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود
پارهگریبان ، بی سر و سامان شدن بود
اول قرار ما دو تا قربان شدن بود
رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود
یکسال و نیم آتشگرفتن سهم من بود
تقدیر پروانه از اول سوختن بود
یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم
با هر نخ پیراهن تو گریه کردم
خیلی برای کشتن تو گریه کردم
با خندههای دشمن تو گریه کردم
هرشب بدون تو هزاران شب گذشته
دیگر بیا آب از سر زینب گذشته
آخر مرا با غصّهی ایّام بردند
با خاطرات سیلی و دشنام بردند
بین همان شهری که بزم عام بردند
این آخر عمری مرا در شام بردند
پروانه ها خاکسترم را جمع کردند
از زیر سایه بسترم را جمع کردند
گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن
کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن
این آخر عمری مرا رو به وطن کن
من را میان کهنه پیراهن کفن کن
با قاسم و عباسم و اکبر بیائید
من را بسوی کربلا تشییع نمائید
حالا دگر بال و پری دارم، ندارم
در آتشت خاکستری دارم، ندارم
من سایهی بالاسری دارم، ندارم
چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم
آنقدر بین کوچهها بال و پرم سوخت
آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت
باور نخواهی کرد با اغیار رفتم
با چادر پاره سر بازار رفتم
خیلی میان کوچهها دشوار رفتم
با ناسزای تند نیزهدار رفتم
یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم
با آستینم با چه وضعی رو گرفتم
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زندهزنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
هم خویش را پهلوی تو انداختم من
هم چادرم را روی تو انداختم من
محمد جواد پرچمی
#مرثیه_حضرت_زینب سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
لطف حسین مارا تنها نمی گذارد
گر خلق وا گذارد او وا نمی گذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته مائیم
مولا به کام غرقاب مارا نمی گذارد
هل من معین اورا باید جواب دادن
شیعه امام خود را تنها نمی گذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده است
برروی گفته خویش او پا نمی گذارد
ما و فسرده حالی مولا نمی پسندد
مسکین و دست خالی مولا نمی گذارد
از بس گناهکاریم ما مستحق ناریم
باید که سوخت مارا زهرا نمی گذارد
شاعر: مويد
#مناجات_با_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
این اسبها که روی تن تو دویده اند
طرحی جدید از بدنت آفریده اند
ای عطر سیب سرخ ، تمامی قافله
از روی نیزه رایحه ات را شنیده اند
ساعات عصر ابر سیاه براده ها
از هم تمام پیکرتان را بریده اند
تنگ غروب در پی هفده سر دگر
عکس تو را به صفحه نیزه کشیده اند
در زیر آفتاب همه برق می زنند
سر نیزه های کوفی عجب آب دیده اند
شاعر: محمد رضا شمس
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اینجا هزار حرمله در انتظار توست
آقا برای آمدنت کم شتاب کن
رحمی به روز من نه به روز رقیه کن
فکری به حال من نه به حال رباب کن
رحمی نمی کنند عزیزم به هیچ کس
حتی به تشنه ای که فقط شیر خواره است
در کوفه ای که وعده ی سوغات مردمش
تنها برای دخترکان گوشواره است
اینجا نیا که آخر سر چشم می زنند
این چشم ها به قامت آب آورت حسین
این دستها که دیده ام از کینه می برند
انگشت را به خاطر انگشترت حسین
برگرد جان من که نبینی ز بام ها
آتش کشیده اند سر و دست و شانه را
یا از فراز نیزه نبینی که می زنند
بر پیکر سه ساله ی تو تازیانه را
می ترسم از دمی که بیایند دختران
با گونه های زخمی و نیلوفری،میا
این شهر بی حیاست به جان سکینه ات
می ترسم از حرامی و بی معجری میا
(حسن لطفی)
#مرثیه_حضرت_مسلم علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
من پیک عشق هستم و نامه بر حسین
اول فدایی حرم خواهر حسین
لب تشنه ام ولی نزنم لب به آبها
سیراب میشوم فقط از ساغر حسین
گرد و غبار چهره ام امضا نموده است
مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین
فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟
باید سلام من برسد محضر حسین
دلواپسم برای النگوی دخترش
دلواپس ربودن انگشتر حسین
مثل تنور لحظه به لحظه گداختم
نقشه کشیده اند برای سر حسین
خولی و شمر از عددی حرف میزنند
حرف ازدوازده شد و از حنجر حسین
روی قناره تشنه ی صوت حجازی ام
تا که علم شود نوک نی منبر حسین
پایین پای اکبر او مدفن من است
در کوفه نیست مقبره ی نوکر حسین
محسن حنیفی
#مرثیه_حضرت_مسلم علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872