eitaa logo
صبح ظهور
4.6هزار دنبال‌کننده
948 عکس
1.5هزار ویدیو
65 فایل
مستندتلویزیونی صبح ظهور♥️🌱 «Sobhezohor» ⬅️جمعه ها حوالی ساعت ۸ صبح و ۱۹ از شبکه قرآن ⬅️هر روز ساعت ۱۲ از شبکه امید نمونه تولیدات صبح ظهور📹: @sobhezohour ارتباط با ادمین: @Ad_sobhezohor 🚩استفاده از مطالب کانال بدون ذکر منبع و لینک کانال،آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌩هنگام شنیدن صدای رعد و برق: ⚡️اَللَّهُمَّ اذْهِب مَحْلَ بِلادِنا بِسُقیاکَ وَ اَخرِجْ وَحَرَ صُدُورِنا بِرِزقِک خداوندا، خشکى سرزمین هاى ما را به سقایت خود برطرف کن و وسوسه قلوبمان را به رزق خود بیرون فرما. 📕صحیفه سجادیه/دعای36 〽️گاهی در اثر کمی رزق و روزی، انسان دچار وسواس های ذهنی می شود و حتی در حکمت خداوند متعال شبهه می کند. | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
سید: یه بار مامانم بهم گفت: «خبرای بد، همون خبرای خوبن که قیافشون عوض شده!» 📼 عصر یخبندان | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 دست بالای دست بسیار است متوکل فکر همه جا را کرده بود و می خواست به گونه ای ماهرانه آبروی امام را بریزد. به شعبده باز هندی گفت: می توانی کاری بکنی که علی بن محمد کنف شود؟! - چه جور کاری؟ - نمی دانم! هر کاری که می توانی انجام بده تا سرافکنده شود. اگر چنین کنی، هزار دینار به تو می دهم. شعبده باز از شنیدن پاداش «هزار دینار» دست و پای خود را گم کرد. پول چنان او را سرمست کرده بود که سر از پا نمی شناخت. نقشه اش را به متوکل گفت. متوکل قهقهه سر داد و گفت: - آفرین، آفرین بر تو! ببینم چه می کنی! به دستور شعبده باز نان های سبکی پختند و سر سفره ی ناهار گذاشتند. از امام دعوت کرد برای صرف ناهار به قصر بیاید. وقتی امام وارد شد و سر سفره نشست، شعبده باز کنار امام نشست و منتظر ماند. بفرمایید. بخورید. بسم الله. امام به محض این که دست به سوی نان دراز کرد، شعبده باز با حرکاتی عجیب و تکان دادن دست هایش، نان را به عقب پرتاپ کرد. حضرت دست به سمت نان دیگری دراز کرد. دوباره نان به هوا بلند شد و عقب تر افتاد. این کار سه بار تکرار شد. حاضران که از درباریان و دوستان متوکل بودند، از خنده روده بر شده بودند و نیششان تا بنا گوش باز بود. امام فهمید هدف چیست. آن گاه برخاست و همه را از نظر گذراند. آن گاه به شیر نری که یال و کوپال مهیبی داشت و روی پشتی نقش بسته بود، اشاره کرد و گفت: - او را بگیر. امام به شعبده باز اشاره کرد. شیری واقعی و خشمناک از پشتی بیرون جهید و به شعبده باز حمله کرد. این کار به قدری با سرعت انجام شد که امکان حرکتی به هیچ کس نداد. شیر درنده او را درید و خورد. سپس به جای اولش بازگشت و دوباره به پشتی نقش بست! برخی از حاضران از دیدن صحنه ی وحشتناک خورده شدن شعبده باز توسط شیر، نزدیک بود قالب تهی کنند. چند نفری غش کرده بودند. گروهی زبانشان بند آمده بود و نمی دانستند چه بگویند. اصلا انتظارش را نداشتند و آنچه را دیده بودند، باور نمی کردند. متوکل که اوضاع را خراب دید، برخاست و به حضور حضرت آمد و عرض کرد: ای علی بن محمد! حقا که تو از او شعبده بازتری! آفرین! خواستیم مزاح کرده باشیم. حال بنشین غذایمان را بخوریم. واقعا که دست بالای دست بسیار است! - به خدا قسم! شعبده بازی نبود. این، قدرت خدا بود و دیگر هیچگاه شعبده باز را نخواهید دید. وای بر متوکل! آیا دوستان خدا را به دشمنانش می فروشی؟ آیا دشمنان را بر ما ترجیح می دهی؟! امام این سخنان را گفت و رفت. خون شعبده باز روی زمین ریخته بود و حاضران هنوز به حال عادی باز نگشته بودند؛ حتی از نزدیک شدن به عکس بی جان شیر وحشت داشتند. بحارالانوار، ج 50، ص 147 - 146 ▪️▪️◼️▪️▪️ شهادت امام هادی علیه السلام را تسلیت عرض می کنم 🔰🔰🔰 | | 🆔 @sobhezohor
⚠️اگر روحیه پندپذیرے نداریم، در ایمان خود شك كنیم، زیرا مؤمن پندپذیره 🔮اگر ایمان باشد، انسان تذكّر را از هر كس میپذیره "فانّ الذكرى تنفع المؤمنین" و نفرمود: "فانّ تذكّرك" | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
«للكلمات أيضاً يد حنونة گاهی کلمات نیز دستی مهربان دارند! کربلا .. کربلا ... کربلا .... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
هدایت شده از با نوای کاروان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵12تیر سالروز حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 @sobhezohor
✍توصیه امام علی علیه السلام به ثروتمندان و افرادی که استطاعت مالی دارند: 🔳 آن كس كه خدا او را مالی بخشید، ▪️پس به خویشاوندان خود بخشش نماید، ▫️و سفره مهمانی خوب بگستراند، ▪️و اسیر آزاد كند، ▫️و رنجدیده را بنوازد، ▪️و مستمند را بهره مند كند، ▫️و قرض وامدار را بپردازد، ▪️و برای درك ثواب الهی در برابر پرداخت حقوق دیگران، و مشكلاتی كه در این راه به او می‌رسد شكیبا باشد، ✍زیرا به دست آوردن صفات یادشده، موجب شرافت و بزرگی دنیا و درك فضائل سرای آخرت است ان شاءالله 📗نهج البلاغه، خطبه 142 | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🌟کار اندکی که آن را ادامه دهی بهتر از؛ کار فراوانی است که از آن خسته و ملول شوی.👌 📚حکمت۴۴۴نهج البلاغه | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
👌 درس امروز : دوست انرژيه دشمن انگيزه سايه هر دو مستدام | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 خشک سالی و قحطی شهر مدینه را فرا گرفته بود . احتیاجات اولیه ی مردم چنان گران و نایاب شده بود که مردم ، روزگار را به سختی می گذراندند . تنها هنگامی که قافله ای تجارتی به مدینه می آمد ، مردم از ته دل خوشحال می شدند . صدای طبل شادی و هلهله ی مردم بر می خاست ، مردم سراسیمه به قافله نزدیک می شدند و احتیاجات خود را ارزان تر از همیشه می خریدند . ظهر جمعه بود . مردم مدینه در مسجد مدینه جمع شده بودند . پیامبر مشغول خواندن خطبه های نماز جمعه بود در این هنگام ، ناگهان صدای هلهله از بیرون برخاست و صدای طبل شادی شنیده شد . لحظه ای نگذشته بود که خبر به نمازگزاران مسجد رسید که کاروانی بزرگ از شام به مدینه رسیده و با خود مواد غذایی آورده است . این خبر، صف های نماز جمعه را به هم ریخت . نمازگزاران مسجد که هفته های سختی را گذرانده بودند ، بی اختیار به پا خاستند و به سرعت به سوی قافله حرکت کردند . پس از مدتی ، مسجد از همهمه ای که ایجاد شده بود نجات یافت . سکوت سنگینی بر مسجد نشست . پیامبر به صف های نماز که بسیار خلوت شده بود ، چشم دوخت . فقط 8 نفر در مسجد مانده اند (يا 12 نفر) ، كه از شرمندگی سر به زیر انداخته بودند ، از جای خود تکان نخوردند . پیامبر با آرامشی خاص گفت : سوگند به خدایی که جانم در دست اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتید و کسی در مسجد نمی ماند، از آسمان بر سر همه سنگ می بارید . در اين هنگام آياتي از سوره جمعه نازل شد : وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازلرَّازِقينَ هنگامى كه آنها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مىشوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مىكنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزىدهندگان است سوره جمعه / 11 منبع :تفسير نمونه جلد 24 صفحه 125 با اندكي تصرف | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🔵⚪️مبلّغان دینے خسته نشوند كه كارشان مفیده ❕❗️ مؤمنان به تذكّر نیازمند هستند... 📑تعالیم ادیان آسمانے در فطرت انسان ها ریشه دارد. وظیفه انبیا، بیدار كردن و یادآورے امور فطرےبشر... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 فرا رسیدن میلاد دهمین ساربان کاروان ایمان حضرت امام علی النّقی الهادی علیه السلام بر دل سپردگان طریق هدایت و سعادت خجسته باد 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 @sobhezohor
(ع) : اَسْئَلُکَ فی اَنْ تُسَهِّلَ اِلیِّ رِزْقی سَبیلاً 🔅از تو می خواهم که برای به دست آوردن روزی، راهی آسان پیش پایم قرار دهی🔅 📚صحیفه سجادیه/دعای30 ............................................................... 〽️خداوند برای رزق و روزی انسان اسباب و وسایل مختلفی قرار می دهد. از او بخواهیم که روزی ما را در راهی قرار دهد که به آسانی به آن دست یابیم."〽️ ................................................................ امام صادق(ع) در سرزمین منا در اعمال حج: 🌟خداوند به هر بنده اى که رزق و روزى دهد، او را هنگام گرمى آفتاب بیرون برد تا در پایان روز عرفه به موقف برسد و در آنجا به درگاه خداوند روى آورد. در این هنگام خدا می فرماید: براى بنده خود رزق و روزى ارزانى داشتم، او آن را هزینه کرد و خود و خانواده اش را در برابر آفتاب نگاه داشت و طلب آمرزش کرد، من نیز او را مى آمرزم و به او روزى می دهم.⭐ ............................................................... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
📖 از تو چه پنهان سر تمام آرزوهایم درد می‌کند این گنبد طلا و شکوه پرواز سپید کبوترهایش آخرین ایستگاه دل سپردن من است در این روزگار تنهایی... - کبوترنامه، مهرناز نصیری. | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🚶🚶🚶🚶🚶🚶 یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران دنج رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودند. یک زن جادوگر😈 که از آنجا می گذشت وارد رستوران شد و سر میز آنها رفت و گفت: آه شما زوجی مثال زدنی هستید و درتمام این مدت به هم وفادار موندید ، برای همین هرکدام از شما می تواند آرزویی کند و من با کمک دانشی که دارم آن را بر آورده کنم! خانم گفت: وای خدای من! من می خواهم به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم. جادوگر وردی خواند و ناگهان :دو بلیط خطوط مسافربری قطر ایرویز در دستان زن ظاهر شد. حالا نوبت آقا بود تا آرزو کند، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، همسرم تو خیلی مهربانی اما چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم پیش میآید ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم. خانم و زن جادوگر واقعا جا خوردند ولی چه میشد کرد؟ زن جادوگر وردی خواند و ناگهان: آقا 92 ساله شد 😝😝😝😝 | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
حامدجلیلی-مولاامام هادی(ع).mp3
7.46M
﷽ 🎙 🏳مولا امام هادی 🎤مداح : 💢 |نماهنگ ولادت | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🍁✨ براى هر حاجتى كه داريد، حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى خداوند عز و جل دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند آسان برآورده نشود. ص 📗 بحار الأنوار ج۹۳ ص۲۹٥ | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
〽️امام باقر علیه السلام: پیامبر خدا(ص) هرگاه سفره جمع می شد، می گفت: به ما زیاد عطا کردی و غذای پاک و حلال عطا کردی و برکت بخشیدی و سیر کردی و سیراب ساختی. سپاس خداوندی را که می خوراند و خود نمی خورد〽️ 📚کافی/ج6/ص294/ح15" ................................................................. موضوع: 🔆خداوند متعال غذا دادن به دیگران را دوست دارد. اقوام و فامیل و خصوصا افراد بی بضاعت و در راس همه یتیم مورد عنایت ویژه خداوند هستند🔆 :خداوند متعال اطعام را دوست دارد و آن کس را که در راه خدا اطعام می کند، دوست دارد و برکت در خانه او از اثر تیغه کارد در کوهان شتر سریعتر خواهد بود.... 📚مکارم الاخلاق/ص255" ............................................................... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
دلم گرفته خدایا تو دلگشایی کن من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن... 👤 هوشنگ‌ ابتهاج | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
✂️✂️✂️✂️✂️ آرایشگر دختر فرعون، خدا پرست بود. روزی در حالی که سر دختر فرعون را شانه می کرد، شانه از دستش افتاد، آن را برداشت و نام خدا را بر زبان آورد. دختر فرعون گفت: آیا جز پدر من، خدای دیگری داری؟ آرایشگر کفت: خدای من و خدای پدر تو و خدای آسمان ها و زمین، خدای یگانه است که شریکی ندارد. دختر برخاست و گریه کنان نزد پدر رفت. فرعون گفت: چرا گریه می کنی؟ دختر گفت: آرایشگر گفته است که خدای من و خدای تو و خدای آسمان ها و زمین یکی است. فرعون، آرایشگر را احضار کرد و گفت: اگر از این گفتار بازنگری تو را هلاک می کنم! آرایشگر از توحید باز نگشت. فرعون دستور داد او را چهار میخ کردند و با میخ ها بر زمین دوختند و مار و عقرب بر سینه اش گذاشتند. فرعون گفت: از دینت باز گرد! اما او نپذیرفت. فرعون دستور داد دختر بزرگ او را روی سینه اش سر بریدند؛ ولی او از توحید باز نگشت. دختر شیر خواره ای داشت، او را نیز آوردند و روی سینه اش سر بریدند؛ اما دست از دین خود برنداشت و سپس خود آن زن با ایمان را به قتل رساندند داستان های کشف الاسرار495 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir