▪️▪️▪️ خون تو از همه رنگین تر است....
محسن جان! خون تو از همه رنگین تر است، آنقدر رنگین که در قرن 21 نشان دادی که براستی هرروز عاشورا و هر زمین کربلاست… به من بگو چگونه این همه عزتمند شدی؟ می خواهم از تو بیاموزم.
محسن جان! تو تنها یک نفر نبودی. تو از هر گوشه کربلا نشانی داری. مثل زینب اسیر شدی… مثل حضرت ارباب ذبح شدی… مثل ابوفاضل بی دست… و مثل علی اکبر ارباً ارباً… به من بگو قامت رشیدت را کجا به امانت گزارده ای؟ به من بگو چگونه خونت این همه رنگ داشت؟ به من بگو چگونه یک تنه کربلا را خلق کردی؟ چگونه هفتاد و دو تن شدی؟ چگونه محسن جان… به من بیاموز چگونه مثل تو عاشق خدا شوم؟
اما…
محسن جان! خدا را شکر که کفن داری… خدا را شکر در تشییع تو مردم سنگ تمام گذاشتند… خدا را شکر همسر و فرزندت به اسارت نرفتند…
إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ
#حسینیه_نبشته_ها
#محسن_حججی
✍️ به قلم #نسیم_روشنا🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://goo.gl/bsQguz
🌷 @sobhnebesht 🌷
نمی خواهم ربطش بدهم به این حس افسردگی این روزها؛ اما هر چه قدر سال های گذشته دوست داشتم در مجالس شلوغ و بزرگ با منبری و مداح های صاحب نام شرکت کنم و در میان گریه و شور و حال جمعیت، حال خوب تری داشتم، امسال دلم می خواهد بروم توی یک گوشه کنار شهر. توی یکی از این محلات گم و بی نشان. مثلا یکی از این محله های قدیمی توی یکی از این مسجدهای کوچک که رونقش به پیرمردهای محله است. یک کنجی برای خودم بنشینم و مثل پیرمردها تکیه ام را بدهم به پشتی رنگ و رو رفته ای که روزی برای خودش پشتی لاکی رنگ خوشگلی بوده. و لای سر و صدای بچه ها کنار کفش کن مسجد و صدای استکان نعلبکی چایخانه، پرتاب بشوم به خاطرات کودکی ام توی محله پدری ام و هی خاطرات محرم هایش و آدم های باصفای قدیم برایم تداعی بشود. بعد آقا برود بالای منبر و خادم مسجد با اشاره آقا بساط چای را جمع کند. بعد آقا شروع کند به موعظه کردن و همان ابتدا خانم ها را دعوتشان کند به سکوت و چند لحظه بعد که هنوز همهمه خانم ها فروکش نکرده، مش رحمان که کنار پرده حایل نشسته، عصبانی طور نهیبی به خانم ها بزند. و بعد آقا که مصیبت را شروع می کند توی ردیف پیرمردهای کنار منبر یاد پدرم بیافتم و دلم تنگ بشود برای صفای وجودش. و بعد با خط به خط روضه آقا، خودم در تنهایی خودم لهوف را زمزمه کنم و اشک بریزم.
#ارسالی_از_کاربران
#حسینیه_نبشته_ها
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️گریه ملائکه
محرم که از راه میرسد موسم روضه های تک نفره ام شروع میشود. روضه میخوانم برای دل خودم. برای دخترهایم. برای فرشته ها. برای مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها.
از غربتش که با خودم زمزمه میکنم فقط خودم نیستم که اشک میریزم. با من ارض و سماء میگریند. با من در و دیوار خانه، فرشته ها میگریند. فقط کافی است با دل غمگینم رو کنم به سمت کربلا و بگویم:” السلامُ علیکَ یا ابا عبد الله. السلامُ علی مَن بَکَتهُ ملائکهِ السماء.
پ.ن: بخشی از زیارت ناحیه ی مقدسه
#حسینیه_نبشته_ها
✍️ به قلم #خاتون_بیات🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما
https://goo.gl/4nHmb6
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️استدلال در مکتب قمه زنی!
می گوید:من شور و عشقم را به حسین با قمه زنی ثابت می کنم.هر کس شخصیتی دارد.تو توی یک گوشه آرام گریه می کنی من باید قمه بزنم.لطفا در دستگاه امام حسین اظهار نظر نکن و گر نه چوبش را می خوری!
می گویم:مطمئنی امام حسین به این حرکت شما راضی است؟ الان علما و مجتهدین ما با این عمل مخالفند.
می گوید:برای من کلاس نگذار! برو یک تحقیقی کن بعد حرف بزن! میرزای نایینی جواز قمه زنی را به ما داده.شما بچه آخوندها به گرد پای میرزای نایینی هم نمی رسید!
می گویم:شما چطور از میرزای نایینی تقلید می کنید در حالیکه به نظر علما تقلید ابتدایی از میت جایز نیست؟ضمن اینکه شرایط آن زمان با الآن از زمین تا آسمان فرق می کند.مگر تجهیزات رسانه ای اکنون، در زمان میرزای نایینی در اختیار دشمن بود؟ بعدش تحلیل فتوای میرزای نایینی جواز با این قطعیت را نشان نمی دهد.
می گوید:آقا وحید خراسانی اما نظر مثبت دارند!
می گویم: بابا ما به چه زبانی بگوییم که نظر آیت الله وحید تحریف شده.چندین بار در این زمینه تحقیق شده و نظر ایشان درباره قمه زنی منفی است.
می گوید: من خودم از آقا وحید یک کلیپ دیدم که می فرماید اگر سینه زدن و زنجیرزدن موجب خارج شدن خون شود جایز است.
می گویم: از سینه زنی و زنحیر زنی شما چطور قمه زنی را برداشت کردید! چرا نظر ایشان را مطابق میل خودتان تحریف می کنید؟
می گوید: کجای قمه زنی مشکل دارد؟
می گویم: همین پارسال جوانی را خودم از نزدیک دیدم که به خاطر خونریزی قمه زنی به کما رفت. به علاوه شما چهره تشیع را با اینکار خشن نشان می دهید و انگلیس و آمریکا همین را می خواهند!
می گوید:مدرکت؟
واژه ashoura را سرچی می کنم و عکسهای نتیجه را برایش ارسال می کنم و می گویم: ببین شما شیعه را چطور به دنیا معرفی می کنید!
چطور ادعای عشق آتشین به امام حسین دارید وقتی باعث غربت بیشتر امام زمانتان می شوید! این چه ادعای ولایتمداری است که در خدمت دشمنان قسم خورده شیعه است؟
#حسینیه_نبشته_ها
✍️ به قلم #محدثه_بروجردی🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
http://bit.ly/2yi3He3
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️و الوتر الموتور....
یک روی سکه این است که مصیبت های عاشورا را نمی شود توی یک روز خواند. باید یک دهه بیاییم هر روز گلچین کنیم روضه ها را و با هر کدامشان جدا جدا بسوزیم.
این سکه اما روی دیگری هم دارد. ما هرچقدر هم که غافل باشیم و آلوده و گنهکار بالاخره از باقیمانده ی آن طینت آسمانی خلق شده ایم…
توی این دهه هر روز یکی از اصحاب و اهل بیت و بنی هاشم می آیند و حواس ما را از روضه ی اصلی پرت می کنند. نمی گذارند با تنهایی و غربت امام تنها بمانیم… نمی گذارند چشم تو چشم شویم با امام. یک دهه قلبمان را آماده می کنند که کم کم آن هم فقط چند لحظه و برای چند صحنه ی کوتاه با امام خلوت کنیم…
کاری که امام توی مسیر سفر و توی این دهه با خواهر و اهل بیتش کرد…
نه شب خیمه زد توی کربلا تا اهل بیتش اماده شوند برای لحظه ی خداحافظی… تازه وقتی شب آخر توی خیمه داشت شمشیر تیز می کرد و زیر چشمی نگاهش به خواهر بود و شعر از بی وفایی دنیا می خواند، چیزی نمانده بود که خواهرش قالب تهی کند…
این همه اذن میدان گرفتن، این همه تصویرهای ناب، این همه شیرین زبانی ها، این همه… مدام ما را به خودشان مشغول می کنند… اما عاشورا به جایی می رسد که روضه فقط روضه ی امام است… چشم باز می کنی می بینی همه ی آن روضه هایی که یک دهه با آن ها سوخته ای و آرزو کرده بودی با هر کدامشان قالب تهی کنی در برابر این روضه هیچ است… .تنهایی یک امام مهربان مظلوم تشنه… صحنه ای نیست که بشود…
تا لحظه ی آخر روضه ها می آیند و سپری می شوند.. آن لحظه های آخر ،طفل شیرخواره حتی آنقدر توی گهواره بیقراری می کند که حواس تو را پرت کند… توی گودال قتلگاه حتی نوجوان امام مجتبی علیه السلام خودش را باشتاب می رساند و دستش را می گیرد جلوی صورت امام که تو در آن حالت نگاهت به چشم های امام نیفتد…
حتی آن لحظه که امام از اسب به زمین می افتد آن لحظه ی تطؤک الخیول بحوافرها… آن لحظه های قد رشح للموت جبینک… حتی توی آن لحظه های جانسوز هم امام چشمش را برمی گرداند به سمت خیمه ها (تدیر طرفا خفیا الی رحلک و بیتک)… که باز حواس تو را پرت کند…
حتی آن لحظه های و الشمر جالس، کربلا پر است از صدای شیون و ناله ی زن ها و کودکان ناشرات الشعور و لاطمات الوجوه…
الهی هیچ وقت تنهایی امامت را نبینی… آن هم امامی که زیباست…امامی که تنهاست…مهربان است… تشنه است.. بدنش پر از زخم است… چشم های نافذی دارد… از نفوذ چشم هایش همین را بگویم که فرستاده ی عمر سعد آمده بود که پیامی به امام برساند… سلاحش را تحویل داده بود و وارد خیمه ی امام شده بود… نوشته اند که دیگر به سپاه عمرسعد برنگشت و همان جا ماند…
الهی هیچ وقت امامت را تنها نبینی….
چند تا صحنه ی کوتاه است در عاشورا که انگار اجازه می دهند برای چند لحظه آن هم از دور تنهایی امام را ببینیم...
قلم من تاب ندارد از وقف لیستریح ساعتا بگوید…
اما یک تصویر هست که دوست دارم اگر قرار بود برای غربت امامم جان بدهم برای این صحنه باشد…
صحنه ای که تنهایی و زیبایی و ایستادگی و شکوه و غربت و …همه را با هم دارد…
عاشورا به لحظه ای رسیده بود که امام از فرط زخم و خستگی و عطش روی اسب به سمت راست متمایل می شد و اسب هم به سمت راست متمایل می شد تا امام بر خاک نیفتد …. امام به سمت چپ متمایل می شد و اسب هم به سمت چپ متمایل می شد تا….
این روضه از زبان باد شنیدنی تر است…
حالا قرن هاست که باد وقتی توی پرچم بالای گنبدش می پیچد روضه ی همین لحظه را می خواند:
کلما مال الحسین یمینا مال الفرس یمینا و کلما مال الحسین یسارا مال الفرس یسارا….
قرن هاست که امام تنهاست….
و زیر این گنبد دعا مستجاب است…
#حسینیه_نبشته_ها
@telkalayyam
🌷 @sobhnebesht 🌷
#ارسالی_از_کاربران
▪️▪️▪️ عزای پرچم ها
گاهي دلم مي خواهد جاي پرچم هاي مشكي علم شده در فراز شهر باشم.
آن ها هر لحظه، مردم را به ياد محرم، به ياد مصيبت امام حسين علیه السلام، به ياد اينكه اي مردم بدانيد و اگاه باشيد كه از همه چيزم گذشتم تا اسلام واقعي زنده بماند؛ مي اندازد.
شما هم بگذريد! نه به اندازه من! به اندازه خودتان!
يكي به اندازه غذايش، يكي به اندازه شهرتش، يكي به اندازه يك خوابش و بعضي ها هم مثل آقا محسن به اندازه جان و هستيش.
آن ها روز و شب در حال عزاداريند و ايستاده با وزش بادها كه گويي روضه مي خوانند بر سر و سينه مي زنند.
به قول آقاي پناهيان نه در خانه هايشان و در راحتي كه در چشم مردم، ايستاده ، زير نور طاقت فرساي آفتاب عزاداري مي كنند.
خوش به حال پرچم ها كه محرم را كه شعائر الله است بزرگ مي دارند.
خدايا من خليفه الله ام !
نمي خواهم از اين پرچم ها كمتر باشم...... مددي
#حسینیه_نبشته_ها
ارسالی از سرکارخانم #باران عضو محترم و همراه گرامی کانال نبشته های دم صبح🌸
🌷 @sobhnebesht 🌷
#ارسالی_از_کاربران
▪️▪️▪️ از مباهله تا عاشورا(پرده اول)
سال نهم هجری..
قرار بر این شد که بین پیامبر صلی الله علیه و آله و مسیحیان نجران، مباهله ای صورت گیرد..
روز موعود فرا رسید و زمانی که مسیحیان دیدند که پیامبر با جانش (انفس) ، دخترش و دو نوه اش برای مباهله آمده از این کار امتناع کردند .
. آنها فهمیدند که " اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود بركَنَد، هر آینه کنده خواهد شد."
آری مسیحیان نجرانی فهمیدند که این خاندان اگر از خدا چیزی طلب کنند حتما اتفاق خواهد افتاد...
#حسینیه_نبشته_ها
ارسالی از سرکارخانم #طباطبائی عضو محترم و همراه گرامی کانال نبشته های دم صبح🌸
🌷 @sobhnebesht 🌷
#ارسالی_از_کاربران
▪️▪️▪️ از مباهله تا عاشورا(پرده دوم)
سال یازدهم هجری
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در بستر بیماری است.. دستور لشکرکشی به فرماندهی فرمانده ای جوان داده اما عده ای بنای کارشکنی می گذارند. سپاه در مدینه می ماند و پیامبر ناراحت می شوند..
پیامبر سخنی میگ ویند و فردی می گوید پیامبر هذیان می گوید!
جل الخالق!
پیامبر خدا که جز وحی چیزی نگفته چطور هذیان بگوید؟!
و باز هم پیامبر را ناراحت می کنند!!
و..
میرسد زمانی که دیگر زمین، بستر حیات زمینی نبی خدا نباشد!
باز هم عده بسیاری عزاداری را رها می کنند و در سقیفه جمع می شوند و بنایی می گذارند که تا کنون کج رفتن این بنا را می بینیم و آخرین جانشین پیامبر رحمت منتظر بازگشت ماست و ما در خواب غفلت..
ای مردم چه شد که صحبتهای پیامبر دلسوز که "علی خلق عظیم" بود، پیامبری که بهترین خلق عالم بود، هر روز در بین شما زندگی کرد ، با او اینگونه نامردی کردید و دستورات او را بر زمین گذاشتید؟
اگر نبود حجت خدا، یقینا زمین تحمل نمی کرد ایستادن چنین ظالمان و ناشکرانی را بر خود و عذابی دردناکتر از عذابهایی که بر ظالمان اقوام پیامبران سابق فرود امده بود، بر سرشان خراب می شد.
#حسینیه_نبشته_ها
ارسالی از سرکارخانم #طباطبائی عضو محترم و همراه گرامی کانال نبشته های دم صبح🌸
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️غربت
مردم العیاضیه عراق از مردم و رهبر ایران تشکر کردند، در جنگ کنار کسی بمانی و یاری اش کنی خیلی مهم است، دلش گرم می شود، زن و بچه اش خوشحال می شوند، خستگی امانش را نمی برد، آسمان به چشمش سیاه نمی شود..
هل من ناصرت، حسین، آتش زده بر قلبم. آدم انقدر غریب….
#حسینیه_نبشته_ها
#معصومه_رضوی🌸🍃
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️ راز...
مداحی می گفت : دختر هفت ساله ام بد حال بود و در بیمارستان بستری بود. مدام می گفت من بستنی میخوام ولی دکترها منع کرده بودند . بالاخره کلافه شدم و رفتم برایش بستنی بخرم. وقتی برگشتم دیدم دخترم فوت کرده، از اون به بعد دیگه هیچ وقت بستنی نخوردم!
به علامه طباطبایی ره عطری را هدیه داده بودند و ایشان گرفته بود و داخل جیبش گذاشته بود. پرسیده بودند: آقا از عطر استفاده نمی کنید؟ فرموده بود : از وقتی استادم فوت کرده من به خودم عطر نزده ام !
چیزایی هست که بین آدم و دل اوست و هیچ کس جز خدا خبر ندارد و با هیچ معیار و قانون اخلاقی جور در نمی آید و هیچ توجیهی ندارد، اما دل آدم را آرام میکند وقتی که هیچ علاجی ندارد ! یک راز که آدم از نگه داشتنش هم رنج می برد و هم لذت!
مثل حضرت ابوالفضل ع که بر سر فرات رسید ولی آب نخورد!
مثل حضرت زینب س که پسرانش را هنگام رفتن به میدان جنگ بدرقه نکرد!
و مثل حضرت رباب که بعد عاشورا هرگز در سایه ننشست!
باید قیامت شود تا بدانی ارزش این رازها چیست؟
#حسینیه_نبشته_ها
✍️ به قلم #طرید 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://goo.gl/hV1LVW
🌷 @sobhnebesht 🌷
#ارسالی_از_کاربران
▪️▪️▪️پیراهن های مشکی
ديدن لباس مشكي تن آدم ها هيچ وقت آدم را خوشحال نمي كند و من هم هيچ وقت فكر نمي كردم روزي از ديدنش خوشحال شوم؛ ولي چند روز پيش كه در خيابان راه مي رفتم از اين كه مرد و زن، پير و جوان با هر ديدگاه و تفكري يا نه بهتر است بگويم با هر دين و آئيني، با هر روش و تفكري، با هر ظاهري، لباس مشكي به تن كرده است تا محرم را بزرگ بدارد دلم شاد شد.
من كه دوست نداشتم توي خيابان ها راه بروم و از ديدن خانم هاي بي حجاب زجر بكشم، اين بار دوست داشتم جدا از غمي كه مصيبت اين ماه و لباس هاي مشكي به دلم مي انداخت راه بروم و آدم هاي سيه پوش بيشتري را ببينم.
به قول اقاي مطهري هر كس روحش بزرگ تر باشد جاذبه و دافعه اش بزرگ تر و عميق تر است و من در وسعت و بزرگي و قدرت روح ابا عبدلله مانده ام از پس قرن هاي قرن آمده است و باز دوباره همه ي آدم ها را يك رنگ كرده است.
چه وسعتي ، چه جاذبه اي ؟!؟!!!!!!
چه كسي در كجاي دنيا چنين مقتدايي دارد!!!
خوش به حال من كه تو را دارم مولاي لب تشنه من.
#حسینیه_نبشته_ها
ارسالی از سرکارخانم #باران عضو محترم و همراه گرامی کانال نبشته های دم صبح🌸
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️عزاداری در مکتب تحریف!
دستهایش رنگ حنای غلیظی به خود گرفته….
تعجب می کنم از رنگ و لعابی که در عرف ما یادآور شادی است و در ماه عزای اهل بیت بر دستهایی نشسته که می دانم عاشقانه برای امام سینه هم زده است!
در یک دستش یک لیوان یکبار مصرف است پر از حنا و روی آن اکلیل ریخته شده و حسابی تزیین شده.در دست دیگرش هم یک شاخه گل با روبان مشکی جلب توجه می کند.
نگاهم می کند.سکوت بینمان حاکم است و من فکر می کنم شاید دچار اوهام شده ام و هنوز محرم نیامده.
از خودم می پرسم الان کجای تقویم هستیم؟؟ نکند من اشتباه می کنم؟؟
بعد از مکثی طولانی می گوید:حالا چرا اینقد چشات گرد شده؟ مگه چی دیدی؟ خوب دیشب تو یه مراسم خصوصی خونه یکی از دوستام نامزدی حضرت قاسم بود.ما هم شرکت کردیم!
با دستپاچگی، دست و پا شکسته می پرسم: مگه تو آیینهای محرم، نامزدی حضرت قاسم هم داریم؟؟
می گوید: بله دیگه.خوب مگه تو کربلا برای حضرت قاسم نامزد نکردن؟؟ خوب ما هم شبیه سازی می کنیم و برای ایشون گریه هم می کنیم !
می گویم: مگر نمی شود بدون این تحریفات و دروغهای تاریخی گریه کرد؟ برای حضرت قاسم این کارها را می کنید یا برای دل خودتان؟ می خواهید اینطور مراسمات را بگیرید،کسی مانع شما نمی شود اما خواهش می کنم از نام اهل بیت استفاده نکنید.
در کجای تاریخ و کدام مقتل معتبر عروسی حضرت قاسم آمده است؟
کجای حادثه عاشورا تا این حد بی دغدغه و بی مشغله بوده که امام فرصت کنند برای حضرت قاسم مراسم نامزدی برپا کنند؟
آیا دغدغه امامتان را تا این حد می دانید؟ که در کربلا و این چند روز مصیبت بار، فکر و ذهنش فقط مشغول قاسم باشد و همسر نداشتن قاسم؟
این چه ظلمی است که شما به امام مظلوم و واقعیت عاشورا می کنید؟
چرا هوسهای دل خودتان را به نام اهل بیت تمام می کنید؟
چرا ظلم می کنید به قاسم که شهادت در رکاب امیرش برایش “احلی من العسل” بود؟آیا چنین شخصیتی با این سطح دغدغه مندی در آن بحبوبه گرفتاریهای عمویش، به ازدواج فکر می کرده است؟
چرا این روحهای بزرگ را در حصار خواسته های کم ارزش قاب می کنید و با این قاب به دنیا معرفی می کنید؟
غم بزرگی دلم را فرا می گیرد.برای مظلومیت امامی اشک می ریزم که وسعت اهداف و افق وسیعش را به اندازه خواهشهای دل هوسباز خودمان کوتاه می کنیم….
#حسینیه_نبشته_ها
✍️ به قلم #محدثه_بروجردی🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://goo.gl/gXHgrq
🌷 @sobhnebesht 🌷