14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با خادمی که تروریستِ شاهچراغ را زمینگیر کرد
🔹فرزاد بادپا: وقتی دیدم آن تروریست به زائران شلیک میکند خونم به جوش آمد نتوانستم خودم را کنترل و بهسمتش دویدم.
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ما نزدیک قلّهایم؛ خستگی ممنوع!
آیتالله خامنهای: «ما فصل مشبعی را حرکت کردیم. این سربالایی، این شیب تند را عبور کردیم، به قلهها نزدیک شدیم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست. امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است.» ۱۴۰۲/۵/۲۶
┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
مداحی آنلاین - فقط به نیت.mp3
3.42M
🔳 #زمزمه #اربعین #امام_زمان(عج)
🌴فقط به نیت فرج میام به #کربلا
🌴به روز #اربعین میون جمع عاشقان
🏴 ۱۸،روز تا #اربعین
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
🌙
✌️نزدیک قلهایم...
👌خستگی ممنوع!
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حرفهای شنیده نشده خانم بازیگر در مورد عشق به امام حسین(ع)
▪️بگذارید اگه کتکی هم قراره بخوریم، تو راه امام حسین (ع) باشه.
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
مداحی_آنلاین_بزن_بارون_دارم_از_دلتنگی_میمیرم_شفیع_پور.mp3
7.57M
🔳 #استودیویی ویژه #اربعین
🌴بزن بارون ... بزن
🌴دارم از دلتنگی میمیرم
🎙 #عبدالحسین_شفیع_پور
👌بسیار دلنشین
🏴#۱۸_روز تا #اربعین
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد محمد صدیق منشاوی
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
کلاسهای آئین نامه رانندگی دیگر اجباری نیست
معاون اجرایی پلیس راهور فراجا:
🔹 برابر آئین نامه آموزشگاههای رانندگی که در سال ۱۳۹۷ تصویب و به آنها ابلاغ شد، قرار بر این شد آموزش حضوری آئین نامه راهنمایی و رانندگی اختیاری باشد.
🔹هماکنون به صورت سراسری به کل کشور ابلاغ شده است تا تمامی متقاضیان از این موضوع مطلع شوند و الزامی به حضور در کلاسهای آموزش آئین نامه نیست.
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مصاحبه را تا مغز استخوان گوش دهید ...
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نکات_اخلاقی
سعید و شقی کیه؟
امکانداره حتی اهل نماز باشی اما شقی باشی
حتما گوش بدید.
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
#اربعین
اندک اندک جمع مستان می روند
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
#داستان
بزرگواری تعریف میکرد، پدرم در چهل سالگی از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش به دنیا آمدم.
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم، تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند، مفهومش چیست:
«در بزم غم حسین مرا یاد کنید»
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتاً حسینی بوده؟
روزی در سن حدوداً بیست سالگی، در کوچه میرفتم که مردی حدوداً پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم، ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانهام گذاشت و گریست و گریست!
وقتی آرام شد، راز گریستن خودش را
برای من اینگونه تعریف کرد:
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم، گرچه آهی در بساط نداشتم، ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است، لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشان بده، طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند.
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم، ناگهان پدرت گفت:
حسین آقا! قربان اسمت،
با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت، الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانهمان کردی، صد تومان است. سپس به پول آن زمان، صد تومان هم از دخل درآورد و به من داد.
من همینطور هاج و واج، پدرت را نگاه
میکردم و در دلم به خودم میگفتم: کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صدتومان خرج عروسیام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد.
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم، حاجی عباسعلی در سن ۴۱ سالگی، پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته.
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار، به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم.
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده، زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت. وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی؟ همسرم با هق هق، اینگونه جواب داد: آن روز بعد از خرید طلا، چون چادر مادرم وصلهدار بود، حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد، دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند.
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت: خرج جهاز دخترتان است. حواله آقا امام حسین علیهالسلام است. لطفا به دامادتان نگوئید که من دادم.
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد، باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبائی با ما کرده، بگونهای که آن روز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم.
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم، فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیهالسلام بر سر میزده، دست نوازش بر سر یتیمان هم میکشیده، همانگونه که در عزا بر سینه میزده، مرهمی به سینه دردمندان هم بوده و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته، هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی راستین بوده است.
اَلّلهُمَّ ارزُقنا توفيق خِدمَة الحُسين عليهالسلام فِی الدُّنيا وَالاخرة
#اربعین
#امام_حسین
🕊🖤@sobhsadeq 🖤🕊
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄