eitaa logo
سفره آسمانی
190 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
749 ویدیو
11 فایل
خدا می بیند
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ حدیث روز (۷۲۹)☀️ 🌹قال رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : 💐 مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ ما يُفسِدُ أكثَرَ مِمّا يُصلِحُ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه بدون شناخت عمل كند، خراب كردنش بيشتر از درست كردن اوست. 🔰المحاسن : 1/314/621. https://eitaa.com/sofrehasemany
☀️انس باعلماء (۱۴۰)☀️ مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ طهرانی و حضرت آیت الله معظم سید محمدهادی میلانی مرحوم علامه آقا بزرگ طهرانی (تولد: ۱۸فروردین ۱۲۵۵ در تهران - وفات: ۱۲ اسفند ۱۳۴۸ در نجف) از دانشمندان کتاب‌شناس قرن چهاردهم هجری 🍀تألیفات: الذریعة إلى تصانیف الشیعة‌؛ طبقات أعلام الشیعة‌؛ حاشیه بر هدیة العارفین ذیل کشف الظنون؛ مصنفات شیعه؛ مقدمه تفسیر تبیان، در زندگی‌نامه شیخ طوسی؛ مقدمه کتاب الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، در زندگی‌نامه علامه بیاضی؛ مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال؛ ضیاء المفازات فی طرق مشایخ الإجازات؛ مجموعة رجالیة تاریخیة؛ المشیخة أو الإسناد المصفّى إلى آل بیت المصطفى‌؛ ذیل المشیخة؛ النقد اللطیف فی نفی التحریف عن القرآن الشریف؛ توضیح الرشاد فی تاریخ حصر الاجتهاد؛ الکشکول؛ هدیة الرازی إلى المجدد الشیرازی (زندگی‌نامه میرزاى شیرازى). 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 حضرت آيت‌الله معظم سید محمدهادی میلانی (تولد ۱۲۷۳ در نجف _ وفات ۱۳۵۴ در مشهد) از مراجع تقلید شیعه 💐میلانی فعالیت سیاسی خود را از دوران جوانی در عراق آغاز کرد. وی در جریان جنگ مردم مسلمان عراق علیه حضور انگلیس در این کشور که به رهبری مراجع دینی صورت گرفت، همراه میرزا مهدی فرزند آخوند خراسانی، شیخ جواد جواهری پسر صاحب جواهر، سید علی داماد و... شرکت جست.[ ورود میلانی به مشهد پس از نهضت ملی نفت بود. میلانی با گردانندگان پیشین این نهضت در مشهد رابطه نزدیک داشت. او در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش از پیشگامان نهضت روحانیت بود ، وی در قضیه دیدار شاه از مشهد در فروردین ماه ۱۳۴۱شمسی از حضور در مراسم استقبال خودداری و دفترش به صورت رسمی خبر حضور در مراسم را که در روزنامه‌ها منعکس شده بود، تکذیب کرد. https://eitaa.com/sofrehasemany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ حدیث روز (۷۳۰)☀️ 💐 اهمیت ولایت 🌹قال رجل للإمام زين العابدين عليه السلام: 🍀 ما سبب قبولها (الصلاة)؟ قال عليه السلام: 🌴ولايتنا و البرائة من أعدائنا. 🌹مردي از امام زين العابدين عليه السلام سؤال كرد: 🍀ملاك پذيرش نماز چيست؟ 🌴امام عليه السلام در پاسخ فرمودند: 🍀ولايت ما و برائت از دشمنان ما🍀 بحارالأنوار: ج 84، ص 245 https://eitaa.com/sofrehasemany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 بمناسبت میلاد گهربار پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم 💐 تاثیر اخلاق حسنه 🍀قال الله تعالی 🌴فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّـهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ 🍀از پرتو رحمت الهی در برابر آنها نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراكنده می‌شدند بنا بر اين آنها را عفو كن و برای آنها طلب آمرزش نما و در كارها با آنها مشورت كن اما هنگامی كه تصميم گرفتی (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد. 🌹 ماجرای خواندنی شهید مطهری و راننده تاکسی 💐 آخوند سوار کنم ماشینم چپ می‌کند!!! 🔹حاج حسن مطهری برادر استادشهیدمطهری می‌گوید: تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند. 🔹من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه! آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت. 🔹من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند. 🔹ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم. 🔹ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم. افسر شهربانی به راننده گفت: این حرف‌ها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟ 🔹در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم. 🔹بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمی‌بری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد. 🔹ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید. 🔹ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارَت دارم. با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان می‌آید؟ گفتم: تابستان‌ها می‌آید. 🔹گفت: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد. 🔹بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد.
🔹به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم. 🔹بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود. https://eitaa.com/sofrehasemany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ حدیث روز (۷۳۱)☀️ 🌹🌹 تعریف و تمجید🌹🌹 💐وقتى بعضى از اصحاب، حضرت على(علیه السلام) را به خاطر نقاط قوت او مى ستودند، حضرت مى فرمودند: 🌴پروردگارا تو مرا در مورد آنچه اینان نمى دانند ببخشاى و مرا به آنچه آنها مى گویند مواخذه مکن و مرا بهتر از آنچه گمان کرده اند قرار بده. 📚 امالى صدوق/ص668 🍀 آدم خردمند نباید به ستایش کسى خرسند شود و به مذمت کسى محزون گردد. https://eitaa.com/sofrehasemany